دو نفرن که طبق گفته خودشون میخوان من و شوهرم از هم طلاق بگیریم
و دست به هرررر کاری میکنن برای رسیدن به هدفشون
به صغیر و کبیر رحم نمیکنن
هی نقشه میکشن که بخاطر نقشه هاشون یه بچم چند روز بعد به دنیا اومدن بختطر مشکلی که اونا عاملش بودن فوت کرد
یه بچه دیگمم کاری به سرم اوردن که افتادم به خونریزی و داشت سقط میشد که رسیدم بیمارستان بستری شدم و تحت نظر بودم و تا آخر بارداریم ازشون فراری بودم تا زایمان کردم
هنوزم همونن دارن برا رسیدن به هدفگشون تلاش میکنن
آوازه نقشه هاشون به گوشم میرسه انقدددر گریه میکنم شوهرم میگه مطمئن باشه منوتو از هم جدا نمیشیم ولی میگم اینا افریطن هر کاری ازشون بر میاد کسایی که یه بچمو نفله کردن و بکی دیگم نزدیک بود سقط کنن فک میکنی از چی میترسن هیچی براشون مهم نیس جز هدف خودشون
باور میکنی همه نمازاشون سر وقت میخونه هرروز زیارت عاشورا میخونن هسچی روزه قضا ندارن همه اعمالشون بجا میارن
من بخاطر اینا از دین دلرم نفرت میگیرم
اخه ککشونم نگزیذه هرروزم پیشرفت میکنن
فقط موندم خدا کجاس چرا نمیبینه