دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

ممنونم امیدوار جان،مرسی از دعای قشنگت عزیزم🤗♥️

خودمم از خدامه 

ولی مامانم بعدش چنان عذاب وجدانی بهم میده که اصلا لذت نمی‌برم 

تو کل مسافرت همش دلم آشوب بود که چرا نیاوردمشون

در حالی که اصلا جا نیست خودمون که چهار نفریم 

مادرم  اول اردیبهشت میخواد بره مشهد

همیشه هتل‌های خوب رزرو میکنه ولی ذره ای ما براش مهم نیستیم 

خوبی امیدوار جونم

خدا رو شکر خیلی اوضاع رو روبه راه کردم 

چون من اخلاق جوری بود از همون اول خیلی قاطی نشدم یعنی نمی تونستم 

فقط احترام و حرمت ها و مرز ها رو خیلی زیاد  یاد آوری می کردم.

وگرنه معلوم نبود چی بشه)😄😄

نیلا قشنگی 

فدات ک ب فکرمی مهربانو حان

 دلم نمیاد چون آدمای خوبی هستن

اینم از حس مسئولیت زیاد همسر منه

باید ی جوری بپذیرمش

جای نمی تونم حرف بزنم

اومدم اینجا برا شما دوستای قشنگم درد دل کردم

هیچ وقت یادم نمی ره می رفتم سر کار همکارام با بچه ی کوچیک چ مشکلاتی داشتن

من از بابت بچه ها خیالم راحت بود وقتی می اومدم خونه با همون لباسم سجده ی شکر می رفتم

آره از اول زیاد  واا ندادم عزیزممم)😄

اصلاا هم عذاب وجدان نداشته باشه میدونی اینا نشخوارهای ذهنیه که مغزت هعی بهشون پر و بال میده ایندفعه اومد سراغت به ذهنت دستور ایست بده بگو من دیشب راجع به این موضوع فک کردم و الان موقعش نیست،اختیار تو دست منه فکر کردن راجع به این موضوع هم امشب فلان ساعته، برای این فکرهایی که به ذهنت میاد روز و زمان تعیین کن،به ذهنت بگو فلان روز و فلان ساعته فکر کردن به این موضوع و الان وقتش نیست،سعی کنی میتونی من برای بعضی چیزا تونستم به طوری که بعدش فراموش میشن ذهنت یادش میره،فقط کافیه هربار اومد به ذهنت بهش فک نکنی بهش دستور بده بگو من تو رو کنترل میکنم نه تو منو😁

امیدوارم تونسته باشم درست مفهوم رو برسونم،یها جون مشاور شما قشنگتر مینویسی بیا بنویس برا امیدوار جان♥️

مامانم نمیذاره که 

مثلا عصر پنج شنیه و جمعه زنگ میزنه خونه های تک تکمون ببینه جایی رفتیم یا نه 

آمارمون رو می گیره  

بعد اگه خونه نباشیم فرداش زنگ میزنه  چنان آه و ناله میکنه  هی ما تو خونه پوسیدیم هیچ کس نیومد دنبال ما 

ما بدبختیم ما بیچاره ایم 

دل آدم خون میشه 😥😥😥😥 

در حالی که یه اپسیلون هم تو خوشی هاش یاد ما نیست 

😑😑😑😑

چرا واجبه ک همگی با هم برید ؟؟؟

چرا خودتون نمیرید؟ 

چرا یا با سمت خانواده شوهرت نمیربد ؟

چرا همیشه با مادرت میرید؟

عاطفه چقد مهربونی تو دختر

منم دیروزی خونه ی مامانم خاله هام  اومدن عیادتم بهش عیدم دادم

ی سری هم من بیمارستان بودم دخترام کارت دست شون بود کلی بچه ها رو برده بودن فروشگاه براشون عیدی گرفته بودن😄

میدونم امیدوار جان قبلا هم پیامات و خوندم زنگش برن بگو ما امسال برنامه ریزی مون اینه بچه ها اینجوری خواستن میخوای با ما بیای؟

سلام رعدی جان صفحه ها رو یکی در میون میخونم متوجه نشدم دستت چی شده. انشالله خدا سلامتی بده 

سلام ماری جاان😍خوبی عزیزم

سلام یها جون. مهمون داشتم عزیزم فردا هم میرم سفر خونه مامانم اینا

سلام عزیزم قربونت 

حنا جان تولدت مبارک باشه و پر از اتفاقات قشنگ 💚

سلام خوبی خوشگل جون

خرید کردی عزیزمم

من دستم رفت لای در انگشتم گوشتتش له شد بیمارستان و بستری اتاق عمل.. الن  بهترم خدا رو شاید از نظر زیبای ی کوچولو انگشتم کج و کوله باشه😄