نه اونوجور وقتا خودمو ضایع نمیکردم میدیدم عروس قیف شده دخترمو با زبون میگرفتم
چند دست لباس عروس داشت اگه اذیت میکرد میگفتم لباس عروستو بپوش خودت عروس میشی تو خونه ....
یکم گریه میکرد بعد کوتاه میومد
اما عروسای مهربون و فامیل میرفتم میگفتم ذوق میکردن میومدن میرقصیدن
عروس داییم اهنگ اولش رو با بچه ها رقصید نزدیک پنجاه شصتا بادکنک باد کرده اوردن داخل سالن دیج. ی گفت دختر بچه های ناز بریزن وسط با عروس رقصیدن نفری یه بادکنک هدیه گرفتن رفتن
بعد دیج ی اعلام کرد اگه دخترای خوبی باشین وسط مجلس شلوغ نکنین عروس خانوم باز باهاتون میرقصه
اینکونه گول زد بچه ها رو تا اخر ساکت نشستن