کاملا درکت میکنم
پسر منم ده روزه بود بردنش اناق عمل فکرشو بکن لباش خشک بود نمیزاشتن نیم ساعت قبل عمل و نیم ساعت بعدش شیر بدم
اره من گریه نمیکنم کاش بتونم گریه کنم اما میریزم تو دلم
اتفاقا خیلی فکر میکنن چقد قوی ام مثلا موقع ختنه اش رفتم کمک دکتر اما پدرش کم مونده بود پس بیفته تا چشمش به دوتا قطره خون میفته
الکی نیس میگن ادم گرگ بیابون بشه مادر نشه 😅تا جگر گوشه ات به ثمر بشینه خودت پیر میشی
ماشاالله به پسرت که فکر اروم کردن شما بوده .
من پسرم رو عقیقه کردم شمام اگر میخای عقیقه کن خدا از بلا حفظشون کنه
امشب برم یه چند تا تقویتی و مکمل بخرم
این روزها خیلی زود بی انرژی و خسته و عصبی میشم
ریزش موی شدید هم دارم باید به خودم برسم
درسته ختنه کردن ترس نداره اما خب یه دختر بیست دو سه ساله بودم بچه اولم بود دل نازک بودم مثلا اما نمیتونستم یه لحظه بیخبر از حالش باشم
با اینکه داروی خواب اورداده بودن بازم وسطاش داشت دست پاشو تکون میداد محکم گرفته بودم دستاشو و نگا میکردم دکتره میگفت مامانا میان انقد ناز وادا و گریه میکنن موقع ختنه تو خیلی خیره سری اومدی کمکم😆
شیر زنی برای خودت
قبلا هم سعادت هم صحبتی با شمارو داشتم
متوجه شدم شخصیتتون شدم تا حدودی
اره پسرم ۱۶ سالشه مردیه برا خودش خیلی شخصیت قوی داره
نمیدونم یادتونه یا نه که گفتم از تحصیل بدش میاد و رفته سراغ کار از ۱۴ سالگی
قربون ریشاش بشم داره کامل میشه الان شبیه نوجوانای بسیجیه
هی میگم مامان بزن حس نکنم عمرم چه زود داره میگذره
شهزنان عزیز یه چیزی یادم اومد بگم
برای غذای پسرت از عصاره قلم غافل نشو
من بسته بودم به قلم گاو و پای مرغ
داخل سوپ و عدسی ...حتی برای غذای خورشت و برنج یه مقدار خورشت میریختم تو قابلمه کوچیک و یه تکه عصاره قلم اضافه میکردم میجوشید و مخصوص پسرم میدادم میخورد با کلسیم
زود جوش خورد و زخم و زیلیاش سریع خوب شدن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز