خب خانما
من بگم...
از اول بگم 😲😁
من از ویپاد وام گرفتم حسابی ب ماشین رسیدیم تا روکش صندلی
قرار شد بفروشیم کار راه بندازیم
اما ب قدری ناراحت بودیم 💔 گفتیم بدون ماشین تا کی 💔
شوهرم تا پنج سال ک حقوق ریختن رفت و دیگه نرفت 🤗گفت بسه کارگری...
حساب کردیم عیدی مرتیکه بخواد بده
۲۰ حقوق
دوتا ۷ پایه حقوق عیدی
میشه ۳۴
۴م اضافه کاری بار زدن اسفند
۳۸
۳م بابت اول سال عید کم میکنه
۳م بابت تعطیلات تابستانی
۷۶۰ بیمه
مرخصیای دوبار در ماه ۳م
نکشتمون ۳۰ شاید میداد 😏😏😏
اونم بار زدن اسفند ل شدت بالاس تا ۱۱شب 😩😩😩
خلاصه از فروش ماشین
پشیمون شدیم همه سرمایه ما🥲از عقدمون باماست 🥲
گفتیم بریم طلا بفروشیم بیتره 😁رفتیم ی مقدار قیمت گرفتیم خوب بود...
یهو خدا خواست ی آشنا گفت من ی مقدار میدم
اونم ب لطف مامانم 😌😍
مغازه خیلییییییییی گشتیم شهرکارو دیدیم اما بالای ۱۰۰ اجاره ۵کمش الی ۱۵م...پول پیش انقدر نداشتیم تهش ۷۰ داشتیم تهشا 😄😏
خیابون اصلی ولیعصر شهریار ۳ میلیارد پیش ۵۰۰اجاره😄
خلاصه ی بنگاهی گفت یکی دارم آرایشگاه بوده باباش مریض میخواد جمع کنه وسایلم بفروشه😍 اما دو ماه بسته بود
اما خب زیاده زیاد اون خیابون رفت و امد نداره...
گفتیم مشتری داره خوبه حداقل...
دیگه دیشب قولنامه کردیم 🥲🥲🥲
شوهرم اومد خونه رفت لباس عوض کنه دیدم صدا گریه میاد 💔
رفتم گفتم چرا گریه آخه 🥺
خودمم گریم گرفته بود 🤦🏻♀️
گفت راحت شدم 😭 دیگه کارگر نیستم 😭 دیگه آقای خودمم 😭
گفتم خوشحال باش 🥲 حالا خودم گریه کی منو آروم کنه 😏😄
خیلی وقت بود گریه نکرده بود💔ترکید 💔
خورده خرج داره
آبگرمکن، کارتخوان، تابلو آرایشگاه، پوستر...امروز میریم پول کم اومد ی انگشتر بفروشم 🥲
ی اگهی تبلیغات بدیم ب پیچ تبلیغات شهرک...
قرار صبح تا ظهر تپسی کار میکنه چون اینجا غریب تا مشتری پیدا بشه، قسط و اجاره عقب نمونه...
ظهر تا شب مغازه بره...
اینم بگم چند سال پیش صندلی اجاره کرد چندجا ولی طرف مشتری خودشو نمیداد ب شوهرم به صرفه نبود اصلا...
امروزم میریم بعد خرید وسایل، مغازه تمیز کنیم وسایل صاحب قبلی تمیز کاری کنیم 🥲
ب شدت استرس دارم
تا بیدار شدم حساب کتاب کردم دیدم باید با ماشین بیشتر کار کنه...
الانم زدیم چون گفتیم دم عید کمتر خاکخوری داره کمتر اذیت میشیم....
خلاصه این بود انشای بلند من 😏😄