نمیگم عروسم ...خواهرشوهرم یا چی ... فقط میگم یکی از اعضای خانواده ام با همسرش خیلی رابطه خوبی داره همسرش به شدت هواشو داره اینم هی میاد به من میگه بدون اون نمیتونم وفلان در حالی که منو همسرم اینجوری نیستیم و من در حسرتم.... الان رابطه اینا رفته رو مخم و حساس شدم .ببین مهم نیست بگی حسودم ولی من میگم من حسود نیستم من میبینم و خوشحال میشم چلی وقتی جار میزنه حسرت های من میاد جلو چشمم و من حساس میشم نمیدونم آه میکشم و بقیه شو نگم..... حالم بده ...
H
حتی به خواهرتونم پز ندین
دقیقا نباید بگی کلا از کارات نه تنها رابطه با همسر
اصن هیچی نگید نه خوب نه بد
ن تنها رابطه
بلکه بقیه چیزایی ام که داری جلو کسی که نداره نگو چون یه روز از دستش میدی
همیناییکه جارمیزنن استوری میذارن عکس شوهرشونو میذارن دورتادورشو چشم نظر میذارن همینا هرروز بالگدهمو میزنن
حست رو درک میکنم
کاملا با پوست و استخون درکت کردم
هم از خوشی اون دل شادی هم از ناخوشی خودت ناراحت نامید
منم اکثر وقتا اینجوری میشم خودم سر گرم میکنم
یه جوری سرت گرم کن
شما حسود نیستین بلکه فقط دارین غبطه میخورین که البته اینم خوب نیست چون خودتون اذیت میشین..!
خیلی وقت ها فکر میکنیم چشم زخم خوردیم درصورتی که ما با کارمون باعث شدیم آه حسرت یکی بلند بشه و همین آه کشیدن شخص حتی از روی حسادت هم نباشه تو زندگیمون اثر وضعی داره.
دل نسوزونیم
