2777
2789

خیلی بددل هست نسبت به خانواده من و خود من البته گاهی اوقات هم خیلی خوب میشه؛ولی وقتایی که بد میشه هیچ کس حریفش نمیشه؛خیلی زود عصبی میشه تعادل خودشو نداره؛عصبی که میشه میگیره منو میزنه؛با خانواده من راحت نیست من هم باخانواده اون راحت نیستم؛بسیار وابسته مادرشه؛و کوچکترین اتفاقی بیافته زنگ میزنه به مادرش اطلاع میده و کوچکترین چیزی هم بین مابشه زنگ میزنه و بدگویی من رو میکنه و اون هم با من جنگ ودعوا میکنه؛اعصاب زندگی مشترک نداره نباید ازش درخواستی کنم؛باالتماس کارمو انجام میده؛یک آدم بی انگیزه و افسرده حالی هست

هوامو نداره و پشتمو خالی میکنه؛اگر مادرش خیلی هم بی حرمتی به من کنه باز هم حق رو میده به مادرش

به حرف زدن خیلی ادعا داره که دوست داره ولی درعمل آرامشی نمیده

دست و دل باز هست و بهم پول میده

فقط باخانواده خودش راحت هست ولی من اگر بهش بگم بریم مافرت قبول نمیکنه و من چون خیلی آدم بی عرضه ای هست و خانواده هم بفکر سواستفاده هستن دوست ندارم باهاشون در ارتباط باشم؛البته سر مسائل دیگه ای هم هست بی حرمتی هایی که بهم شده از طرف خانوادش 

احساس میکنم دلایل کافی هست من هنوز از زندگیم خسته نشدم؟چند سال دیگه بدتر میشه؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

قرص چی استفاده میکرد؟ این بسیار وابسته قرصاش شده و نمیتونه ترک کنه

متادون میخورد همسر منم خیلی وابسته قرص بود روزی یکی بعضی وقتا دوتا میخورد هفت سال قرص میخورد که ترک کرد 


اما اگ اهمیت نمیدادم به قرصاش همینجوری میموند نزار قرص بخوره خوب میشه قدرت تصمیم گیری نداره چون قرصه ...

متادون خیلی قوی هست این قرصاش زیاد قوی نیستن؛اخلاقیات خودش هست ؛داستان زندگیتو خوندم شما هم خیلی سختی کشیدی میشه درخواست دوستیمو قبول کنی؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز