من خونه پدرمم
نغمه جان ندیدم پستو
عزیزم خیلی متاسف شدم ادم این وقتا نمیدونه چی باید بگه...میدونم میون اینهمه همدردی و تسلیت محاصره شدی اما کسی واقعا نمیدونه چی کشیدی...چی میکشی...دل بسپار به معجزه زمان...خدا کمکت کنه
بغص گلومو ول نمیکنه عکسارو دیدم
خدا بهت صبر عجیبی میده مطمئن باش
سعید همیشه بهم میگفت من بغلتو دوست دارم بغلت آرومه......وقتی خواب بود نازش میکردم و باهاش حرع میزدم........بخدا حالت دونه دونه مژه هاش و ابروهاش یادمه
ببخشید میپرسم بچه ها مامان آینده بچه هم داره؟
واییییی نگو تروخدا حالم بد شد
بهار واقعا متاسفم. میدونم نمیتونم حتی ی ذره درکت کنم چون تصورش موی تنمو سیخ میکنه. ولی از خدا میخام بهتون صبر بده ،
عزیزم حالم بد شد حالت تهوع دارم باز میرم ولی اینستا میسازم حالم بهتر شد هیچی نمیتونم واسه دلداریت بگم چون میدونم از نابودم اونورتری شبت پر خوابای خوب از عشقت
وقتی خواب بود دستشو نیگرفتم....شبا شیفت بوو می اومد خونه بغلم میکرد میخوابیدم......بیرون راه رفتنی حتما باید دستمو میگرفت......خدایا طاقت ندارم.......
از خدا میخوام بهت صبر حضرت زینب رو بده . خدا پشت و پناهت . روحش پر از آرامش
وااای نگو دیگه مامان آینده 
مامان جان چندوقته؟؟
بچه ها من اینستا ندارم نمیتونم برم تو اینستای مامان آینده؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز