2777
2789
عنوان

سیاست و راهکار برای زوج‌های عزیز

| مشاهده متن کامل بحث + 110623 بازدید | 1731 پست

سلام عزیز دلم ❤️



الان میگی یادم میوفته کلا از یادم رفته بود


قبلا هم اینجا و تاپیک های قبلی نوشتم در این مورد


ولی به خاطر گل روی ماهت یکبار دیگه می‌نویسم ♥️


عزیزم تنها کاری که میتونی بکنی در مقابل اینجور آقایون فقط باید صبر پیشه کنی و تا میتونی اعتمادشو به دست بیاری ♥️


همسر من جزو یکی از بد دل ها بود ..یعنی ذهن اش هم مریض بود ♥️



یعنی می نشستم تو خونه جایی هم نمی رفتم


تو طول روز چندین بار زنگ میزد ...


چه خبر چیکار می‌کنی ؟


بعد باز به بهونه های دیگه زنگ میزد



منم چون میدونستم دردش چیه  ب روش نمی‌آوردم


فقط یه طور رفتار میکردم که بتونم اعتمادشو جلب کنم


عصر که میشد از سر کار میومد تا دررو باز میکرد


مستقیم می رفت جلوی پنجره ...پرده رو صاف میکرد 😕


وای اگه یه کوچولو پرده کج و کوله میبود و داخل خونه دیده میشد


چه داد و بیدادی میکرد ♥️



خودش هم میدونست که من اصلا تا همسرم از سر کار بیاد


تو پذیرایی نمیومدم


یا تو اتاق بچه ها بودم ...یا اتاق کار ..یا آشپزخانه


ولی چه میشه کرد که اینو نمی‌فهمید


فکر میکرد معصومه و یا ...یاروی خیالی اش بیکار نشسته معصومه رو دید می‌زنه🤦



یعنی اصلا همچین کسی که اخلاق اینچنینی داشته باشه نه تو فامیل دیده بودیم نه تو خانواده ی خودمون 🙁


میومد خونه بعد پنجره ....گوشی منو به یه بهونه می‌گرفت


می‌گفت بده دیوار آگهی بذارم 😕



یا بده می‌خوام فلان برنامه رو نصب کنم .منم نمی‌خواستم که به روش بکشم ...


با خونسردی ...گوشی رو میذاشتم اختیارش


میرفتم پی کار و بارم


تا سال ۹۳همین طور بود


حساس ...بد دل ...ذهن خراب ♥️



اصلا جرات نداشتم تنهایی به جایی برم


یه بار اینجا برای دوستان تعریف کردم ریز ...اما الان خلاصه اش میکنم ...یه شب با نامادری ام حرف میزدم که گفتم مادر فردا ظهر میام خونه اتون ♥️دلم براتون تنگ شده


یعنی واقعا آرزو شده بود که تنهایی برم خرید ...تنهایی برم جایی ....


گفت باشه مادر


شبش پیش همسرم مطرح کردم که فردا داداشم میاد دنبالم میریم خونه اشون



که همسر من به قدری شکاک بود که برگشت گفت چه ساعتی ؟


گفتم دور بر ساعت یک ظهر


گفت باشه ...فردا بعد اینکه همسرم رفت سر کاار بیدار شدم یه خونه زندگی ام رسیدم


 آماده شدم  برای رفتن ...اون موقع هم دختر بزرگم شش سالش بود ♥️.



شال و کلاه کردیم که مثلا دخترم رو میبرم  خونه ی مادر بزرگش


زنگ زدم به آژانس ...اون موقع اسنپ نبود  


بعد اگه خاطزتون بیاد گفتم قبلا ...که خونه ای که خودمون ساخته بودیم ..‌از مسیر اصلی بیست ...سی دقیقه ای راه بود


پیاده رفتیم تا سر جاده که ماشین بیاد تا بریم


یکم منتظر موندیم


ادامه دارد...

سلام عزیز دلم ❤️الان میگی یادم میوفته کلا از یادم رفته بودقبلا هم اینجا و تاپیک های قبلی نوشتم در ای ...

نگو همسر من از صبح سر کار نرفته و منو میپاد ♥️🤦


اومد جلوم ...با هزار تا فحش و بد و بیراه که کو میگی داداشم میاد ؟برو خونه ببینم کس و کارت کیه 



که اینطور بی صاحب شدی .😕از این حرفها 



منم دیدم اوضاع خراب زود گفتم الان میرسه داداشم 



دروغم چیه ؟ با دستی لرزان پیش همسرم زنگ زدم به مادرم



زود گفتم که مامان  داداشم کجا موند ...من نیم ساعت اینجا منتظرشم 



مادرم که پشت تلفن فهمیده بود اوضاع از چه قرار 


داداشم رو بلافاصله فرستاده بود دنبالم ♥️


که داداشم زنک زد که تو راه هستم جلو چند تا ماشین تصادف کرده راه بسته شده 


یه ربعی میرسم 



خلاصه عزیزم همسرم مگه راضی میشد ؟


می‌گفت تو اشتباه کردی خیلی بیجا کردی ...داداشت نرسیده رفتی سر جاده 🤦


از شانس خود من که خدا باهام یار بود آژانسی که گرفتم نیومد 🙁😉اکه آژانس میومد دیگه کارم ساخته بود 


داداشم زود خودش رو رسوند ❤️ تصدقش بشم 


گفت ببینم به خواهرم گفتی بالای چشت ابرو من می دونم با تو ....


میگفتم عزیزم ❤️ 



اون روز چه حرفها که بهم نزد همسرم ♥️


ولی سعی کردم از این گوشم بگیرم از اون یکی برم بیرون 


سعی کردم که اعتمادش رو جلب کنم ♥️


نمی‌خواستم که به زندگی ام اوقات تلخی بندازم ♥️


چون زندگی که بچه بازی نیست عزیزم  بخوام با یه حرف پس بکشم 



بلاخره هر خوشگلی یه عیبی داره 😉


همسر من از هر لحاظ کامل دو سه تا ریز اخلاق بد داره که این اخلاقش هم یکی از اون اخلاق بد هاش بود اون زمون 


سالها نشستم خونه تا اعتمادش رو جلب کنم 


مثلا بعد سالها که میخواستم جایی برم 


خودش از دم آژانس برام آژانس می‌گرفت 




اونم فقط مردهای پیر  رو انتخاب میکرد 🤭😀هفتاد به بالاها ....خدا شاهد یه بار ندیدم یه مرد جوان یا حتی میانسال بیاد 😅



بدون شوخی یعنی می‌خوام بگم که در این حد بد دل بود ♥️


وقتی با آژانسی که برام می‌گرفت ..می‌رسیدم به مقصد .خودم زنگ میزدم که عزیزم نگران نباش ما رسیدیم 



یا مثلا از کس و کارش..مثلا پسر دایی هاش...یا پسر عمه .یا حتی برادرش .عصری قبل همسرم یک تک پا میومدن خونه امون 


زود به همسرم زنگ میزدم میگفتم زود بیا خونه که فلانی اومده 


میگفتم اصلا چرا باید فلانی وقتی شوهر من خونه نیست بیاد .؟


..میگفتم بهشون یا گوشزد کن یا خودم بگم که وقتی همسر من در خانه نیست جایز نیست که بیاد ..سه جور دست پیش می‌گرفتم 💕 



یواش یواش به مرور زمان تغییر کرد 


و یا مثلا یه زمانی همسرم تو آژانس کار میکرد 


مثلا میدی می‌گفت بیاین بریم یه دور بزنیم 


بعد شمارو بذارم خونه من برم آژانس 


می‌رفتیم یه دور می چزخیدیم بر می‌گشتیم 


موقع برگشتن گوشی ام رو عمدا جا میذاشتم تو ماشین 



زنگ میزد خونه می‌گفت گوشی ات اینجا مونده 


می‌گفت بذار بمونه ....لازمش ندارم 


اوایل ازدواج هم گفتم دیگه فقط سه قلم لوازم آرایشی داده بود بهم که جز اینا حق هیچ آرایش اضافه ای نداری !🙁


اونم یه دونه کرم پودر ...یه دونه ریمل ...ی دونه رژ صورتی رنگ خیلی کمرنگ 



اگه می‌خواستیم بریم بیرون غذا بخوریم یا بستنی و ...


همیشه باید پشتم به طرف جمعیت بود .


تنها کاری که کردم ...هم باهاش صادق بودم بعد اون جریان که سرم اومد ‌..دیدم که واقعا اذیت میشه ♥️


اینم از نظر من یه جور مریضی که فقط با جلب اعتماد و گزر زمان درست میشه عزیزم ❤️ 



دیدم که اذیت میشه از اون به بعد گفتم خودت بیار و خودت ببر ...یا خودت برام آژانس بگیر .


حتی گاها تصویری زنگ می زد .که ببینم تو واقعا فلان جایی یا نه ..هیچ وقت ناراحت نشدم 👌


یا غر نزدم 👌


یا نخواستم دعوا راه بندازم که آره اگه اعتماد نداری تو رو به خیر و مارو به سلامت .چون زندگی پستی و بلندی های خودش رو داره عزیزم ❤️ 



همین پستی و بلندی هاست که زندگی رو زیبا کرده 😍


بعد اون دختر دومم رو باردار شدم ...کم کم یواش یواش درست شد


الان هم دیگه شناخت کامل از همدیگه داریم 


و می‌دونه که تو روزای سخت زندگی اش نرفتم پشتش رو خالی نکردم 



الان مکه دیونه ام بعد این سختی...که به یه نقطه ی امنی رسیدم بیخیال زندگی ام شوم 😅


تو هم عزیزم مدارا کن ...تو هم مثل من بشین خونه و اعتماد همسرت رو جلب کن ...انشالله همه چی بر وفق مرادت میشه ♥️

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

فعلا که داره می‌ره بالا 😕


همیشه گفتم بازم میگم


اگه دیدتون بلند مدت بگیرین ضرر نمیکنین


طلا هیچ وقت ب صاحبش خیانت نمیکنه



💕💕💕💕💕💕💕


راستی عزیزان از وام های ویپاد و بلو غافل نشین


نگین سودش بالاست و اعتبار سنجی هزینه ی بالایی میخواد



پس فردا قسط آخر ویپاد من که شش ماه پیش ده ملیون گرفته بودم ...که اون موقع گذاشتم رو پول النگوم فی طلا ۳۲۰۰تومن بود



الان آخرین قسطش که باید بدم تا این لحظه طلا شده ۴۸۲۵/۰۰۰



این یعنی اینکه در هر گرم یک ملیون ششصد خورده ای رفته بالا



یا از همین وام ویپاد پشت وانه اش رو پارسال گرفتم اکه خاطرتون بیاد زنجیر و پلاک یک گرم و خورده ای گرفته بودم که برگ شکل بود



اونو من از وام پشتوانه ی دو ملیونی گرفته بودم ....که یکم روش گذاشتم دادم همون زنجیر و پلاک رو گرفتم ...طلا اون موقع ۲۲۰۰/۰۰۰بود



تجزیه تحلیل با خودتون ...ببینید تو ایران وام چهل درصدی هم سود ....از همین وام های کوچیک هم غافل نشین 

عزیز دلم کی گفته طلای اسنپ بده ؟

خود من دوبار از اسنپ طلا گرفتم قسطی با اعتبار فقط دو ملیون 


الان هم اعتبار پنج ملیونی دارم که امروز فردا میشینم انتخاب میکنم ...باز یه تیکه بگیرم ...باز غنیمت دیگه 


احتمالا شما بد متوجه شدی عزیزم ..گفتیم برای سرمایه گذاری خوب نیست چون درصد هاشون بالاست 


خود من با ۳۵درصد گرفته بودم از اسنپ 

صرفا برای زینت ☘️

ولی برای مدت طولانی همون طلای زینتی هم سود 


منتها زمان می‌بره تا اجرت کار در بیاد و بشه سود 👌


اینجا من چند بار هم گفتم که طلا قسطی گرفتم اون زمونی که طلا هشتصد هزار تومن ...یه ملیون بود ...با درصد های بالا 


طلا همیشه سود بوده و هست ...منتها اگه احرت دار میگیریم باید یه مدت صبر کنیم تا به سود بیوفته 


برای پس انداز همیشه میگیم طلای بدون اجرت ...چون فقط دید سرمایه روش داریم 


ولی اگه پول نداریم ...و میتونیم از فرصت قسطی گرفتن استفاده کنیم ..حتی با سود بالا چرا که نه عزیزم ؟؟؟


این نظر من عزیزان 

معصومه جون توروخدا هر روز بیا و اینجا واسمون پست بزار  واقعا نیاز داریم به حرفهات ،من خیلی چیزا اینجا ازت یاد گرفتم و یکیش هم اینه که الویت اول باید همسرمون باشه  ،من چون مادر فوت شده همه چیز زندگی ام خواهرم بود و فکر میکردم خیلی دوستم داره و همیشه الویت اولم خواهرم بود و بعد شوهر و بچه هام  ولی به خاطر یه مشکلی همین خواهر یه بلاهایی سرم آورد که نگو و نپرس تازه الان میفهمم که تو این دوره زمونه فقط شوهر و بچه های آدم هست که تو شرایط سخت دست آدم رو میگیرن نه خواهر ،نه برادر و...

سلام عزیز دلم ❤️ عصر قشنگت بخیر و نیکی


بله عزیزم پست هات رو با دقت خوندم


واقعیت اش خیلی تعجب کردم


چرا همسرتون این مقدار ملک و املاک داشته باشه ولی به اسم خودش یا شما نباشه 🙁؟



واقعا تعجب آور


اونم تو این زمونه که چشم به چشم روشنی نمیبخشه



حتما حتما سعی کن این مورد رو اولویت قرار بدی عزیزم


حالا یکی از چهار روش که به دوستان اینجا گفتم



اونو بکار بگیر ....من واقعیت خیلی ناراحت شدم از این موضوع



عزیزم نمی‌خوام ته دلت رو خالی کنم ولی تو این زمونه برادر برادر رو نمی‌شناسه ...همسر شما با چه زبونی خام شده که دارایی اش دست خودش نیست ؟



بشین قشنگ با همسرت حرف بزن ... اول از همه عزیزم خودت اقتدار به خرج بده فدات شم ♥️



تو الان شریک زندگیش هستی ...همراهش هستی


اخلاق های دیگه اش به کنار که ...بد ذهن یا ید قلب



بگو نمی‌خوام که عزیزم به اسم من بزنی



با سیاست تو وقتهایی که حالش خوب باز کن مطرح کن



بگو همسر من این همه صبح تا شب کار کنه زحمت بکشه



چرا چیزی به اسم خودش نباشه ؟



بگو ناراحت میشم ...این قضیه باعث شده که دستم به هیچی گرم نشه



بگو زندگی مشترک عزیزم یعنی ما ❤️ من همیشه پشتت بودم و هستم ...از این به بعد هم پشتت هستم



ولی دوست دارم به اسم خودمون تموم بشه ...تا ارزش کار رو قشنگ حس کنیم ❤️



همین قدر ساده و سریع بیان کن حرفت رو ...چیز دیگه ای نگو که بگه آره تو به فکر پولی و فلان ...بگو من حق دارم که زحمات زندگی ام رو ببینم 💕



این چهار تا حالت رو هم به کار بگیر در زندگی ات



یا به حالت ...یا به حیلت ...یا به زاری ....یا به زوری



ببین همسر تو با کدوم حالت ...قانع میشه



با همون روش برو جلو ....اونم یک شب نمیشه عزیزم بالاخره



همسرتون طوری که خوندم از پست هاتون ...وابسته ی پدر مادرش ...و حرف حرف اوناست



اونم کم کم ...با جدیت شروع کن ...بذار حداقل ملک و املاکتون به اسم  خودتون باشه ....فردا رو عزیزم هیچکس ندیده ها ...سهل نگیر ....اینجا دوستان چندین بار گفتند که چه بلایی سرشون اومده ..خدای ناکرده بعد فوت همسراشون



که خانواده ی شوهر قرونی کف دست عروس و نوه نذااشته



و اما مابقی حرف ها عزیزم ❤️با همسرت سعی کن دوست باشی



به قول ما ترک ها میگیم ...ساقزن اورولا


یعنی آدامس شوهرت رو بدزد



منظور میگه که دل همسرت رو ببر ....بهش تا میتونی محبت کن



بذار چیزی که در مادرش میبینه رو در تو ببینه



نمی‌خواهیم که جایگاه مادرش رو بگیری ❤️


ولی همونقدر که تابع مادرش ...به حرف های تو هم ارزش بگزاره



تا میتونی محبت کن ...محبت دوای هر درد بی درمون ❤️



بذار همون محبت و عشق اتون باعث بشه که پشتت بایسته



اگه گفت که هیچ کاری تو واسم نکردی ...داد و بیداد نکن



بگو عزیزم بی انصافی می‌کنی ...من تمام تلاشم این بوده که زحماتت رو قدر بدونم ...بازم تلاش خواهم کرد



تویی که اونطوری فکر می‌کنی ❤️ولی من میگم زندگی مشترک یعنی ماااا



داشتن دارایی تو سر بلندی من و بچه هامون ❤️.



قشنگ با کلمات بازی کن عزیزم ❤️



فک میکنم با حالت و حیلت بتونی همسرت رو قانع کنی



فقط فراموش نکن که با یه بار و دوبار نمیشه عزیزم


 


همسرت پونوزده سال که اونطور عادت دادی ....از این به بعد شک نکن زمان خواهد برد تا اونی که خودت میخوای باشه



یادت باشه که آهسته و پیوسته 👌



بیشتر حرفها رو سعی کن در خلوت خودتون حرف بزنید



همسرتون وقتی از سر کار اومد سعی کن چهل دقیقه الی یه ساعت حرف نزنی سکوت کنی ....بذار ذهنش آروم بشه



درکش کن ...محبت کن بهش ...حرفاتو رو نگه دار واسه وقتی که



بچه هات خواب باشند ❤️ در سکوت حرف بزن



بذار حرفات تاثیر گذار باشه



وقتهایی که کیفش کوک



مثلا نمیگی که تو حالت خوشی وعده های زیادی میده ولی بعد عمل نمیکنه ....این خوبه عزیزم ❤️کسایی هستند که اصلا اجازه نمیدن طرف مقابل حرف بزنه چه برسه که تایید کنند یا قولی بدند



تو فقط باید زرنگ باشی که کم نیاری و ادامه بدی



همون طلا رو مگه نمیگی با سیاست دویست گرم کردم



خب پس اراده ی اینو داری که از پس خیلی چیزا هم بر بیای



ادامه در پست بعدی ...

سلام عزیز دلم ❤️ عصر قشنگت بخیر و نیکیبله عزیزم پست هات رو با دقت خوندمواقعیت اش خیلی تعجب کردمچرا ه ...


مثلا نمیگی مادرش پیش داماد ها بهش ارزش نمی‌ده ؟


پیش هممون مادر شوهر و داماد ها ...به همسرت ارزش و اقتدار بده 


تحویلش بگیر 


احترام بذار ♥️اومدنی تو خونه حرف باز کن ...بگو عزیزم از رفتار مادرت اصلا خوشم نیومد 🙁 چرا پیش پسر مردم ( داماد )


اینطور باهات رفتار کرد ؟الان مادرت اونطور باهات رفتار کنه ...



فقط حواست باشه که یک بار بگو گزر کن 


کش نده حرف رو ...


مردا از زنای غر غرو بدشون میاد 



فقط بگو که آروم آروم به گوشش بخوره 


دفعه ی بعد بدونه که بتونه از حق خودش دفاع کنه ...جرات داشته باشه بهمادرش بگه که رفتارت اشتباه 



از لحاظ خرجی خونه هم عزیزم اگه همسرتون خودش خرج رو به نحو احسن انجام میدن ...که بذار همون به عهده ی خودشون باشه 👌چیزی جز درد سر و فکر و خیال نداره 


و از این دید هم ببین که شاید همسرت نمی‌خواد یه مسیولیت دیگه به مسیولیت های شما اضافه بشه 💕



شما کار خیلی بزرگی میکنین 


نگه داری از فرشته کوچولو واقعا لیاقت میخواد ♥️...که از خدا می‌خوام خیر بحر همون فرشته کوچولو ات رو ببینی 🥺



اما در مورد خرجی برای خودت اونو مطرح کن ...بگو عزیزم منم دلم می‌خواد 



همسرم یه پولی در ماه به خودم تعلق بده بریزه به حسابم ...و منم حس ارزشمند بودن بکنم ...منم غرور دارم 


دوست ندارم مدام ازت طلب پول بخوام 


شده ماهی یه تومن ...بهم اختصاص بده 


میدونم که یه تومن واسه تو پولی نیست عزیزم 


ولی تو با این کارت سخاوت و لیاقت خودت رو نشون میدی ♥️




با همون سیاست حرف بذار دهنش 


وقتی تو جمع خانواده ی خودت هستین 


بگو خدا از ...همسرم راضی باشه 



نمی‌ذاره من بی پول بمونم 


هر ماه بدون اینکه بگم حسابم رو شارژ می‌کنه 


بگو همسرم به من و بچه هاش خیلی حساس ♥️دلش نمیاد ما کم و کسری داشته باشیم 


خدا بهش عزت بده سلامتی بده ♥️



موقع شکر گزاری من همیشه سر سفره 


قبل اینکه غذا رو بکشم 


اول دستامو میبرم بالا 


بعد دونه دونه اون اخلاق هایی که همسرم داره و من خوشم میاد و می‌خوام پر رنگتری کنه 


 و یا اون ویژگی های که دوست دارم همسرم داشته باشه 👌 



 به طور غیر مستقیم بیان میکنم و یه جورایی گوشزد میکنم به همسرم 



و از خدا بابتش شکرگزاری میکنم 



اینطوری 


خدایا بابت همسری با لیاقت و قدردان ازت ممنونم ...


خدایا هزاران بار شکرت که همسرم مسیولیت پذیر ♥️همسرم با غیرت 


یه روز خونه نمی‌مونه 


خدا یا شکرت همسرت به فکر خونه زندگی 


خدایا شکرت همسرم دست و دلبازه ♥️


خدایا نمی‌دونم پاداش کدوم کار خوبم 


ازت متشکرم خدا جونم ♥️



هر بار یکی دو مورد میگم که خسته کننده نباشه و بیشتر تو خاطر همسرم بمونه 👌



خدایا شکرت ...تا آخرین لحظه منو از درگاه خودت نکن 


و منو قبل امید ببر ...که من محتاج کسی نباشم تو این زمونه ♥️


اینطوری عزیزم

معصومه جون توروخدا هر روز بیا و اینجا واسمون پست بزار واقعا نیاز داریم به حرفهات ،من خیلی چیزا اینج ...

قربونت برم عزیزم ♥️ 

چشم وقت کردنی حتما مینویسم براتون 

یه پست گذاشتم همین الان 

همین راجب همسرداری 


عزیزم تنها کسی که برات میمونه ...

نه بچه هات ...نه کس دیگه ...حتی نه پدر مادر ♥️


تنها کسی که ما تا عمر داریم کنارمون سرمون باهم تو یه متکا ست ...همسرمون ♥️


قدرش رو بدون عزیزم 


همسر آدم هر چقدر هم بد باشه باز نون آور خونه امون ♥️زحمتکش خونه امون ♥️ 


خرج خورد و خوراک امون رو میده 


بدون منت 


از همون خواهرت یه بار طلب یه ملیون کن 


چند روز بعد باز زنگ بزن بگو داری عزیزم یه ملیون بدی 


ببین چی می‌شنوی عزیزم  ؟؟


ولی همسرهامون چی ؟خدا از سرشون ببارونه رحمتش رو ♥️


بدون منت میارند ♥️احساس مسیولیت دارند در مقابلمون ♥️تازه زبون خیلیامون دراز که کووو پول ؟ چرا پول کم میاری ؟؟چرا فلان چیز رو نتونستی تهیه کنی برام ؟ تمام غر هامون رو هم سرشون خالی میکنیم 


این یه واقیعت عزیزم 


قشنگ بچسب به زندگیت عزیزم ❤️ 

ارزش و احترام قایل شو به زندگیت 


یه وقت خدای ناکرده نخواه که بد همسرت رو پیش کسی بگی 


حتی اون کس نزدیکترین کست بشه 👌 


قدر شناس باش و شکر گزار همسرت 


خدا روزی رو نیاره که من لحظه ای بدون همسرم سر کنم ♥️


بقیه خوش باشند تو زندگیای خودشون عزیزم 


الان خواهر من خوش باشه تو زندگی خودش 


الان اون تو بغل شوهرش گرفته خوابیده ...اصلا می‌فهمه من اینجا چطوری میگزرونم ؟

پس چرا باید بیام سر و راز زندگی ام رو بریزم رو دایره 👌


خب کسی که در هر لحظه کنارم ...پشتم ...همسرم 


کسی که به همسرش احترام میگزاره 


ایمانش قوی ...این یعنی اینکه خدا رو در درون خودش حس می‌کنه 👌 


یادت باشه عزیزم یه زن می‌تونه زندگی رو عین باغ گلستان 😍که پر از گل های لاله و یاسمن کنه 😍 آدم لذت ببره از زندگیش 


کسی نزدیک به اون خونه که میشه .....بوش چندین کوچه اونورتر پخش بشه 😍و مست کنه عطر عشق و محبتشون ❤️


منظور خوشبختیشون رو ببینن و ذوق کنند 😍


برعکس باز همون یه زن که می‌تونه ...آرامش رو از زندگی همه ی اهل خانواده بگیره و زهرماررر کنه زندگی رو به کامشون 👌


ببین همه چی تو دستهای تو هست بانووو ❤️


مردت رو تاج روی سرت کن ❤️و امپراطور قلمروت کن 


و خودت باش ملکه اش که همانند نگین های روی تاجش از دور بدرخشی😍و زندگیتون همچون نگینی های تاج بدرخشه 😍


الخصوص تربیت فرزندانتون که مثل الماس بدرخش 😍


زن که عاشق زندگیش باشه 😍فرزندانی با اعتماد به نفس بالا 

با عزت نفس بالا تحویل جامعه میده 


نقش تو خیلی مهم عزیزم به عنوان یه همدم ❤️به عنوان یک شریک زندگی 



قربونت برم عزیزم ♥️ چشم وقت کردنی حتما مینویسم براتون یه پست گذاشتم همین الان همین راجب همسرداری عزی ...

مرسی از پست های قشنگت‌❤️ اگه بیشتر در مورد همسرداری پست بزارین 

و البته تربیت فرزند 

دخترم هفت سالشه خیلی ماشاالله تو درساش خوبه ولی اینکه خیلی خجالتی هست من موقعی که میرم مدرسه اش اینقد یواش صحبت میکنه با خانم معلمش که اونم بنده خدا با سرو صدای بچه ها بزور میشنوه 

خیلی دوسدارم از الان یه دختر با اعتماد به نفس تربیت کنم البته خودمم خیلی خجالتیم بزور تونستم با خودم کنار بیام اعتماد به نفسم بالاتر بردم 

فدات شم من عزیزم ❤️ نه عزیزم جسارت نباشه به مشاور و اساتید امون 


من چیزی رو که تجربه کردم نوشتم 


که یه نور امیدی باشه برای دوستامون که مثل من همسری 


شکاک و بد دل داشتند 



عزیزم ازدواجمون سنتی بوده درسته ولی همسرم 


تو راه مدرسه ...منو دیده بود 


و ما در همون دیدار اول عاشق هم شده بودیم ❤️



طوری که یه هفته بعد مادرشون رو فرستاد برای خواستگاری 



اما در مورد سوالت که گفتی قبل بچه ها چی باعث شد که صبر پیشه کنی ؟



همون دوست داشتنم ❤️که بعد از گذشت نزدیک به بیست سال 



هرروز ...دارم عاشقش میشم ❤️و هرروز که از خواب بیدار میشم 


انگار اولین بارم که میبینمش ❤️



همین عشق و محبت بود که من چشمام رو ...رو همه چی بسته بودم 

خب منم یه گزارش کوچولو بدم  البته نه تو مدیریت خرج خونه چون خرج دست همسرمه 

نمی‌دونم شاید یکم طولانی بشه حرفام 

ما یه سالی هست که خونه خریدیم نصف پول رو پارسال دادیم و نصفش موند برای امسال که بزور تونستیم بدیم اونم با قرض کردن از این و اون 

همسرم آدم دست و دلبازی هست هیچوقت واسمون کم نمیزاره 

ولی چون من خیلی غنائت میکردم و میگفتم زودتر بدهکاری ها تموم بشه دیگه هیچی خرج خودم نکردم

 تا که چند روز پیش داشتیم همینجوری صحبت میکردیم  بعد یهو گفت تو مثل چی بگم یه زن نظافتچی یا همون کنیز شدی 😐 گفتم چجوری گفت فقط  میری مثلا ظرف ها رو میشوری خونه رو تمیز میکنی 

گفتم واسه  چی دلیلش چیه گفت همینجوری 

داخل پرانتز بگم ( من کلا بی انگیزه شده بودم مدت زیادی بود هم بچه های کوچیک هم کار ها و هم اینکه خیلی وقت بود هیچ خرجی واسه خودم انجام نداده بودم 

فقط دو دست لباس مجلسی داشتم و چند دست لباس خونگی که اونم واقعا بزور داشتم میپوشیدم ولی به روی خودم نمیاوردم) 

البته اینم بگم لباسامون  محلی هست خیلی گرونن اگه همون راحتی رو بگیرم این دو سه میلیون راحت رفته لباس مجلسی هامون از ده میلیون به بالا هست و من نمیتونم همیشه تیشرت و بلوز شلوار تو خونه بپوشم  

خلاصه همینجوری که به حرفاش گوش میکردم رفتم از تو اتاق قیچی برداشتم  و اومدم جلوش لباس تنم و چند تا چاک دادم همینطوری مونده بود هی صداشو بلند کرد چیکار میکنی دیوونه شدی و……

بقیه لباس هامو همینطورقیچی کردم 

گفتم اره اینهمه صبر کردم باهات سوختم و ساختم حالا شدم کنیز 

بعد  رفتم لباس مجلسی هامو  در آوردم پوشیدم گفتم تا کی لباس ها مو نگه دارم بعد شوهرم اینجور رفتار کنه گفت مگه فقط مشکل لباس هست آرایش نداری و فلان گفتم خیالت راحت اونا هم درست میشن قبلا فقط بخاطر تو صبر کرده بودم که فقط یه بار از همین بحران دربیایم بعد خرج خودم کنم ولی الان نه دیگه بیشتر بسه 

بعد رفتم ارایشگاه صورتم اصلاح کردم و یه ارایش قشنگ و ملایم کردم 

ولی بعد نیم ساعتی رفتم تیشرت پوشیدم 😂بازم روزی چند بار چند دقیقه ای لباس هامو میپوشم😅

☘️میخواستم یه تلنگری بشه برای خودم و شما  تا کار به اینجا نکشه ☘️


یه بار شنیده بودم از یه خانوم میگفت  هیچوقت کار های خونه رو جلو شوهر انجام ندین☘️🌺

 چرا ؟؟چون اینجوری تو چشم شوهر میشین همون یه خدمتکار  که فقط تو خونه نشسته بشور و بساب 

نه یه معشوقه که دلبری کنه🫧✨

یا کار هاتون رو که انجام دادین حالا مثلا نیاین یه جارو بزارین کنار گوشه یا تاید 

که مثلا تو ببین من اینهمه کار کردم ؛ اگه شوهر فقط یه روز یا چند روز تنها باشه خودشون خوب متوجه میشن  حالا که خانوم خونه اینجا نیست خونه به چه روزی انداخته شده 😵‍💫🥴

میگفت اگه میخواهین شوهرتون یا بچه هاتون یا بقیه ازتون حرف شنوی داشته باشن به خودتون و به ظاهرتون برسین  اینجوری اعتماد به نفستون بالا میره 😎حتی اگه خواستین یه دعوایی راه بندازین 🤦🏻‍♀️😁 

موقعی که همسرمون اومد خونه یه دسر درست کنیم با بچه ها یا باهاشون سرگرم شیم یا موهامون قشنگ حالت بدیم و تو خودمون باشیم 🙃

دیگه اینجوری موقعی که بیاد خونه تا خستگیش بیرون بره ما هم یکم دور از دسترسش میشیم❤️ 


واقعا من خودم خیلی به این نتیجه رسیدم وقتی اعتماد به نفسم کم بوده بدلیل لباس هام یا به خودم نرسیده ام چه ظاهری چه باطنی اگه منو شوهرم بحثمون شده منم گرچه حق با خودم بوده ولی کوتاه اومدم 🥺ولی اگه به خودم رسیده باشم دیگه فقط حرف حرفه خودمه 🤦🏻‍♀️😌😂😅

اینم بگم ما اگه هرچقدر بحثمون بشه دیگه همونجا خاتمه میشه و هی کش نمیدیم

و

حالا منم تصمیم گرفتم دیگه شب ها موقعی که همه خوابن به همه کار های خونه برسم  و اینکه روز ها وقت بیشتری دارم 

حالا بازم به راهنمایی شما دوستان و معصومه جوون هم نیاز دارم ♥️

قربونت برم عزیزم ♥️ چشم وقت کردنی حتما مینویسم براتون یه پست گذاشتم همین الان همین راجب همسرداری عزی ...

دقیقا همین طوره،یه دفترچه خریدم و تک تک جمله هاتونو توش مینویسم و هرروز میارم میخونم تا یادم نره و مدام یادآوری بشه برام،خیلی خانم عاقل وباکمالاتی هستی عزیزم ،بمونی برامون ،مرسی که واقعیتهای زندگی رو برامون روشن میکنی ،ممنونم😘❤😍

قربونت برم عزیزم ♥️ چشم وقت کردنی حتما مینویسم براتون یه پست گذاشتم همین الان همین راجب همسرداری عزی ...

معصومه جون ببخشید با خواهر حسود بدذات باید چه جوری رفتار کرد؟یه خواهر دارم فوق العاده ذات خرابی داره همش سعی میکنه تو زندگی ام فتنه به پا کنه همش سعی میکنه همه رو نسبت به من بدبین کنه، درمورد شوهرم یعنی یه چیزایی میگفت برام که بهش شک کرده بودم ولی بعدا دیدم که کاملا اشتباه میکنم،البته اینم بگم من چون مادرم فوت کرده مجبورم تو بعضی مراسمها خونه پدرم اینو ببینم یعنی نمیشه کامل قطع رابطه کنم باهاش حالا مثلا شب یلدا واسه اینکه پدرم تنها نباشه مجبورم برم اونجا که اینا هم میان ،به نظرت من چه جوری باهاش رفتارکنم؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792