سلام
من یک خانم بیست و هفت ساله با دو دختر هستم و در ایران زندگی نمیکنم .مشکل من با همسرم اینه تا وقتی من اعتراض نکنم همه چی خوبه ولی اگر کوچکترین حرفی یا اعتراضی کنم دعوا کتک و فحش و تهدید و تحقیر ...
ایشون حقوق من و بچه ها که دولت به ما میده ازم میگیرن و با کلی منت نصفش و میدن برای همه چی خورد و خوراک و لباس و تفریح و ....
در حالی که این پول فقط پول خورد و خوراک خوبه
واسه لباس و اسباب بازی برای بچه مثل دوچرخه و ... من از اینترنت اقساطی خرید کردم چون ایشون مدتی به اینا بی خود و خرج های اضافی هست و بچه بدون دوچرخه هم بزرگ میشه اگر هم بخوایم بخریم باید از سایت ای بی دست دوم بخریم
سر همین قسط ها هر ماه ما دعوا داریم که چرا صد یورو قسط درست کردی
من و بچه ها هفته ای یک بار اجازه داریم بیرون غذا بخوریم ولی این آقا هر روز با رفیقاش میرن قلیان میکشن و مجلل ترین رستوران ها غذا میخورن
لازم به ذکر هست که این آقا حتی ماهی یک بار واسه من و بچه ها وقت نمیذاره که بریم تفریح و بیرون
ماشین داریم ولی ماشین ما تاکسی دربست رفقای این آقاست
همیشه از من طلبکار هست که بابات عروسی نگرفت جهاز نداد
از بیرون بیاد خونه کل خونه هم تمیز باشه دست میکشه رو تابلوها میگه چرا خاک داره
به زور من و میفرسته کلاس زبان و رانندگی چون باید کار کنم پول و ایشون بگیره سرمایه کنه رستوران باز کنه خونه بخره
خونه و همه چی هم باید به اسم ایشون باشه چون نشانگر اقتدار مرده
حرف هم بخوام بزنم به حد مرگ میزنه
یا تهدید میکنه جوری میزنم تا آخر عمر نتونی حرف بزنی یا غذا بخوری
یا بچه ها رو از پنجره پرت میکنم
یا سرشون و می ذارم لبه باغچه میبرم
همیشه میگه اینا تهدید نیست اخطاره اگر تو لال نشی خفه نشی این اتفاقا میفته من چون خودم و می شناسم میگم
من اینجا پیش سه روانشناس رفتم گفت این آقا یه اختلال شخصیتی جدی داره
شما میتونید بگید چه نوع اختلال شخصیتی داره
چون راضی به دکتر رفتن نیست
و من چی کنم در این سال ها انقدر تحقیر شدم کتک خوردم واقعا قدرت انجام هیچ کاری و ندارم همش میترسم
خیلی به طلاق فکر میکنم اینکه تو دعوای بعدی زنگ بزنم پلیس ولی موقع دعوا دیگه اختیارم دست خودم نیست شل میشم ضعیف و بی اراده
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید