پاسخ سلام دوست عزیز متوجه ناراحتی شما هستم .پذیرش اینکه فرزندی متوجه خیانت والدینش شود خیلی سخت است یادتان باشد که ان فرد پدر شماست . هرچقدر هم ناراحت باشید اجازه ندارید این موضوع را به مادرتان بگویید ویا ...
پاسخ سلام دوست گرامی در مورد بد دهنی همسرتون باید بگم به علت بد دهنی توجه کنید که چه اتفاقی میفته همسرتون بددهنی میکنه یکی از مهم ترین علل اصلی بد دهنی کردن ، ناکامی در تامین نیازهاست. فرد زمانی که نیازها...
پاسخ سلام دوست عزیز میدانم که شرایط سختی را تحمل میکتید و بسیار متاسفم. با توجه به توضیحاتی که دادید و مراحل طلاق را طی کرده اید بهتر است حتما با مشاور حقوقی مشورت کنید تا بتوانید حق و حقوقتان را دریافت کن...
پاسخ دوست عزيز سلامممنون از صداقتی كه درباره بدرفتاری با كودک خود داسته ايد و برای ما ارسال كرده ايد.اولين نكته ای كه بايد اشاره كنم اينست كه با توجه به آنچه شما ذكر كرديد درست است كه كودک شما با تنبيه شما...
همسر من بشدت فرد مستقل و منطقیه و حرفای خالش روش تاثیر نداره اما از بیست بار گفتن بالاخره یه تاثیراتی داره
مثلا من غریبم وقت هایی که میرم شهرمون اکثر روزها کنار مادرمم و به خانواده همسرم سر میزنم و اونجا هم میمونم اما اکثرا پیش مادرمم
این پیشنهاد خود همسرم بود که من مردم و دلتنگیم کمتره تو به مادرت وابسته تری اما انقدر خالش بهش میگفت که چرا اینطوره و...که همسرم حواسش نبود گفت به قول خالم ۱۵ روز ۱۵ روز خونه مامانتی نمیتونی دوروز خونه خالم بمونی؟؟؟! اونجا از سوتیش فهمیدم که جدیدا لج میکنه بخاطر خاله اشه و حالا نمیمونم شب خونه خالش جلو گیری نمیکنم از تنهایی رفتن همسرم اما خودم هم نمیرم
دوساله ازدواج کردیم سه سال از عقدمون میگذره ...سنتی باهم آشنا شدیم
دوران عقد دوران فوق العاده ای بود پسر بشدت منطقی و مهربونی بود فقط روی کم محبت کردن هاش باهم صحبت داشتیم میگفت کلا شخصیتم طوریه که نمیتونم زیاد قربون صدقه برم ...بعد از ازدواج هم خوب بود تا اینکه سر دخالت های خالش دعوا کردیم(ایشون مادر ندارن و باخالشون خیلی خوبن) خاله ایشون شهر دیگه زندگی میکنه که فاصله زمانی یکساعت داره و ترک زبان هستن من فارسم و ترکی نمیفهمم ...هروقت که خونه خالش میریم تمام شب باهم بیدار میمونن و تا صبح ترکی حرف میزنن هر زمان که اعتراض میکنم فارسی بگین میگن به درد تو نمیخوره یا خالش میگه برو بخواب و تو نمیشناسی این اواخر که تقریبا ترکی میفهمم متوجه بد گفتن از مادرم از جانب خاله همسرم شدم البته همسرم یه کلمه حرفی نزد اما سکوت کرد و اعتراض کردم و دعوامون شد شرط گذاشتم فقط میتونی بریم خونه خالت و برگردیم شب نخوابیم از اونموقع لجباز شده خونه خالش دیگه نمیخوابیم اما ۶ ماهه اونجا نرفته و اخلاقش بد شده
هر زمان هم خاطرات گذشته یاد میکنیم بهم میگه فرق کردی و اونجور که باید نیستی!باهم خیلی حرف میزنیم بعضی موارد توی آرامش بهش میگم که قهر نکن قهر کردنت آزارم میده میگه من از بچگی از هرکس ناراحت میشدم نمیتونستم باهاش حرف بزنم
دیگه حس میکنم براش اهمیت قائل نیستم بخدا بااینکه فرد منظمیه و همه کاراش روتین خودش انجام میده اما لباساشو گاها اتو میکنم میشورم غذای مورد علاقشو میذارم اما همش میگه تو برای من کاری نمیکنی زمان فوت مادر بزرگش هفت روزه تمام قبل مرگ تا سوم خونه مادر بزرگ بودیم بااینکه میترسیدم و شرایط بدی داشتم اما چون روز هشتم دعوا کردیم همش میگه تلافیشو سرت میارم تو منو درک نمیکنی و... خانواده مادرش خیلی از لحاظ فرهنگی و مالی فقیر و ضعیف هستن و هیچ نوه ای هم مسئولیتشونو نمیپذیره همسرم همش میخواد به اونا کمک کنه مثلا الان ده روزه هر روز خالش زنگ میزنه که خاله کوچیکت میخواد بره کربلا پول نداره کمکش کن!
خب وقتی همسر من دانشجوئه وشرایط مالی بدی داره قطعا نمیتونه کمک به سفر مستحبی کسی کنه اما انقدر زنگ میزنه یا همسرم شرمنده بشه یا جور کنه براش
از وقتی دیگه پا به خواسته هاش نمیدم لجباز شده و یه دنده و یکسره انتقادم میکنه و ابراز پشیمونی و تو دعواها قهر
من توی خونه خیلی شادم همه صحبتام باهمسرم محاله عزیزم و عشقم و...نداشته باشه یه جورایی همین اخلاقیاتم تو خونه موجب شده که ادامه دهنده حرفای زننده اش تو خونه نشم که دعوا نشه و دعواهامون دوماه یا ماهی یه بار بشه اما گاهی کم میارم از این همه بی انصافی و ندید گرفتن واقعا نمیدونم چیکار کنم
تنبیه بدنی هم میشی