خشونت زياد همسر

مايلم اگر ممكنه با خانم سهيل الوندی صحبت كنم

خانم الوندی من پيش تر بهتون پيام دادم ... راجع به به خشم همسرم و بی مسئوليتی ايشون

دو روز پيش از سركارم رفتم خونه كه بريم مهمونی به خاطر پنج دقيقه ديرتر آماده شدن دخترم شروع كردن به فحش و كتک. سرم كلی آسيب ديده و ستون فقراتمم همين طور... همش به خانواده ام توهين ميكنه به خودم ... 

يكم كه حالم جا اومد رفتم خونه مادر و پدرش همه چيز رو گفتم و ازشون خواستم منو ببرن خونه مادرم ... اونام حق رو به من دادن و گفتن حتما باهاش برخورد ميكنن.

خانم الوندی بهم گفت اگه بری بايد برای هميشه بری از زور درد نتونستم بمونم 

كليد هامو گرفته تماس نميگيره اصلا و به برادرش گفته كه بهم بگه ديگه برنگردم

غرورم له شده ... جسمم داغونه ... همه تلاشم به خاطر دختر معصوميه كه اين وسطه

نميدونم چيكار كنم ... گفته كه بهش بگيد زودتر بره دادگاه و از زندگيم بره

برادراش و پدرش گفتن ما صحبت ميكنيم كه اين كاراش اشتباهه اگر قبول نكرد و اصرار به كارهاش داشت ديگه از خانواده طردش ميكنيم و ميگيم حتی به خونه هامون هم نياد

دلم ميخواد برم دادگاه دلم ميخواد محكم باشم مغرور باشم دلم ميخواد وايسم و بگم ديگه نميخوام زندگی كنم با تو...

به خاطر دخترم دلم نميخواد برم دادگاه... لجبازه و برم دادگاه همه پل های برگشتم رو خراب ميكنم.

خانواده ام هيچی نميگن ميگن خودت ميدونی تو هر جوری صلاح بدونی ما كمكت ميكنيم.

و من موندم با آدمی كه پيش مشاور نمياد و هيچ تلاشی برای ادامه زندگيمون نميكنه... چيكار كنم به نظر شما؟