2794

عصبانیت از دست رفتارهای آزاردهنده همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 149 بازدید

سلام. اول اینو بگم شوهر من آدم ریز بین و بداخلاق و حساس و خسیس و اینا نیست. ولی حس اینو داره که همه حتی من و خانواده م داریم سرش کلاه میذاریم و اینم بگم مقدار زیادی از دعواهای پدر و مادرش رو که در کودکی دیده بخاطر اینه که مادرش بدون اطلاع پدرش به خانوادش کمک میکرده و الان همون توهم رو داره و نصف دعواهای ما سر این موضوعه مشکل دومم اینه که مثلا به من میگه حقوقت رو چیکار کردی؟به حالتی که میفهمم منظورش چیه و من عصبی میشم و از حالت عادی گاهی خارج میشم از بس که روی این موضوع حساس شدم و گاهی حتی داد و بیداد میکنم و اون حرفش رو زده کشیده کنار به من میگه برو قرص اعصاب بخور دو بار تا حالا وسیله خونه شکسته و چند بارم کتک کاری تو این یازده سال...که من شروع کننده نبودم ولی ادامه دهنده بودم و اونم گاهی نهایتا این کارو میکنه...اینم بگم بچه من چهارساله که پیش مادرمه چون من شاغلم و شب به شب میاد پیش من کلاس زبان میبره پارک میبره تب داره مادرمه دستش شکسته دو هفته اونجا بودم بیمارستان دو بار بوده مادرم رو سر بچه بوده و ....از من مادرمو بچم  بیشتر دوست داره  ماهی صد و پنجاه تومن بهش میدم برای خرج خوراکیهاش میگه من خرج مادرتو میدم یا کاری میکنه مادرم میگه پولشو میگیره اینم بگم در عمل بد نیست برای مادرم و خانوادم فقط رو اعصاب منه اونا رو میبینهok هست. حالا دیشب یه مغازه گرفتیم با مادرم و برادرم رفتیم چیدیم تو مغازه که مثل ناپدری فقط سر پسرم غر زد تو ماشینم مثل عصا قورت داده ها میگم چرا حرف نمیزنی تشکر نمیکنی مادرم غذا درست کرده بود برامون میگه اشتها ندارم بی منت میکنی بعد میای خونه میشینی تا ته غذا رو میخوری؟میگه من فقط یه بار تشکر میکنم...بار قبلم تو جمع سرم داد زد..بار قبلشم نشست پیش جاریم که ازش متنفرم از خودش تعریف کرد که من از مناسبتها و تولد و اینا متنفرم...منی که هر کوفتی تو زندگیم هست همیشه آبروداری کردم کسی اخلاقای گندش رو ندونه...خودش با افتخار پز میده...اینم بگم محبت زبانی نداره تا حالا دستت درد نکنه ازش نشنیدم حتی...حتی سر سفره غذا میخوره نمیگه دستت بشکنه...کادو پیشکش یه تبریک زبانی خشک و خالی تو مناسبتا پپیشکش تو جمع ذره ای توجه پیشکش...فکر میکنه پیش خانوادش زشته با من حرف بزنه ...خودش رو مرکز زندگی میدونه ...رئیس اونه حرف حرف اونه هر چی اون بخواده لیوان از رو زمین برنمیداره...بعد به من میگه تو دیوونه ای دیگه نمی فهمه من از دست اون روانی شدم...اینم بگم حرف زدن باهاش فایده نداره چون حق با اونه همیشه...قهر فایده نداره چون اصولا ناراحتی من براش مهم نیست...یه بار بهم گفت بشین گریه کن روتم برگردون من نبینم ...انقدر دلم شکست انقدر گریه کردم...صدای خر و پف اونم تو گوشم بود..خودم تصمیم گرفتم مشکلاتمو به خانوادم بگم و این خیلی برام سخته ولی مجبور بشم میگم ...بار آخر پدرم خواست باهاش جایی بره هی منت گذاشت منم دل گذاشتم به دریا  به بابام گفتم باهاش نرو...بعد که گفتم باهات نمیاد ناراحت شد که چرا گفتی چرا ناراحتش کردی زنگ زد به بابام...یعنی میخوام بگم فقط منو حرص میده ...این برام خیلی سخت بود که به بابام بگم ولی گفتم ...دیشبم میخواستیم بریم بیرون شام دیدم اخمش تو هم رفته قبلا بود هی میگفتم و میخندیدم کسی نفهمه ولی دیشب گفتم نریم به مادرم و برادرم اونام چون رفتار بد شوهرم خیلی تابلو بود بلافاصله گفتن نریم...یعنی میخوام بگم انقدر عصبی شدم و انقدر اعصابم خراب شده زدم به سیم آخر...یه ذره مونده کل خانواده خودم و شوهرمو دعوت کنم خونه مون...یا با مادرم برم خونه خواهر شوهرم..بگم تکلیف منو یه سره کنین ...هیچ حسی به جز حس یه آدم بدهکار که باید خودشو به طلبکارش ثابت کنه به شوهرم ندارم ...مشکل بزرگمم اینه پدر و مادر همسرم به رحمت خدا رفتن که بزرگتری داشته باشه نصیحتش کنه فقط دلش میخواد ادای پیرمردا رو دربیاره بگه من همه کارم تو زنی...حالا من زنیم که هر وقت خواسته کاری کنه هلش دادم جلو با بی پولی ساختم با مشکل ساختم با سختی ساختم هیچوقت نگفتم مشکل تو ولی وقتی پول هست پول اونه وقتی سختی هست من نگفتم مشکل خودته ولی وقتی آسایش هست این مال اونه نتیجه زحمتای اونه...منم 11سال کار کردم جهاز بردم عروسی نگرفتم بابام عقد گرفت طلای عروسیمو سال بعد فروختم تو خونه خریدن منم اذیت شدم زیادم شدم ولی اگه حالا کمی رو به راهیم این بخاطر پولای شوهرمه...این استدلال ایشونه...نمیگم شوهرم بد بوده یا نمیگم همش من بودم...اصلا اینو نمیگم ولی منم بودم...شوهرم نمیبنه..و مهمم نیست که نبینه نظرش حسش دیگه برام مهم نیست...فقط رو اعصاب من رژه نره...حتی اگه از من متنفرم باشه برام مهم نیست ...من نه انتظار دارم که شوهرم منو دوست داشته باشه و نه اون چنین حسی نسبت به من داره کمکم کنید

اطلاعات تکمیلی

سن 31 جنسیت زن شغل کارمند وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام عزیزم، 
متنتون رو خوندم و قابل درک هست که در این شرایط زندگی سخت و سرد باشه، 
کاری که شما میتونید بکنید در درجه اول رسیدگی و مراقبت از خودتون و سلامت روانتون هست 
یعنی شما نمیتونید تغییری در همسرتون به وجود بیارید اما میتونید با کسب آگاهی و آموزش مهارتهای لازم از خودتون و رابطه اتون مراقبت کنید،
حتما توصیه میکنم بخشی از درامد شخصیتون رو به رشد خودتون اختصاص بدید و با یک روانشناس صحبت کنید، در این رابطه مسله های زیادی روی هم انبار شده  که یک به یک قابل بررسی هست.
براتون آرزوی موفقیت دارم 🌻

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

رفتار آزاردهنده همسر

پاسخ سلام همراه عزیز ✋🏻 ممنون از اینکه مارا انتخاب کردید شما در برخورد با همسرتان نباید به دنبال تغییر او باشید بلکه این سوال بزرگ را از خود بپرسید که من چه تغییری بکنم تا او تغییر کند ؟ این وضعیت را بپذ...

رفتارهای آزاردهنده همسر

پاسخ سلام و وقت بخیرخدمت شما . دوست عزیزم رفتارهای متغیر همسر شما میتواند ناشی از عدم وجود مهارت کنترل خشم ، وجود گونه ای از اختلال شخصیت در ایشون یا نوسانات خلقی بدلیل عوامل محیطی استرس زا(شغل،موضوعات مال...

رفتارهای آزاردهنده همسر

پاسخ سلام دوست عزیز اتفاقی که برای رابطه شما افتاده یک چرخ معیوب از عصبانیت توهین تحقیر و خشم فروخورده است و هر دوی شما دارید آسیب می بینید. اشتباهی که بیشتر افراد به آن دچار می‌شوند این است که وقتی می‌خ...

رفتار های آزاردهنده ی همسرم

پاسخ سلام وقت بخیر این رفتار آقایان واقع برای یک خانم ناخوشایند است و متوجه احساس ناراحتی و شاید خشم شما هستم. در اینکه نمی توان همسرتان را تغییر داد و کنترل کرد شک نکنید حتی با توجه به گفته خودتون شاید ا...