درود بر شما
متشکرم که مختصر و مفید، به بهترین شکل، شرایط و مسالهتون رو به خوبی توضیح دادید. و متاسفم که تحت چنین فشاری هستید. همهی ما جایی در زندگیمون با مواردی مواجه میشیم که تحت کنترل ما نیستن و انتخاب ما نبودهن. مثل همین قد بلند یا کوتاه که خودتون اشاره کردید یا جنس مو. رنگ پوست. و مواردی از این دست... کم نیستند افرادی که با وجود مشکلات شدید جسمانی، خودشون رو دوست دارند و زندگی و روابط باکیفیتی دارند. گاهی بد نیست اگر زندگی رو کمی عمیقتر ببینیم و ذهنمون رو درگیر چند کیلو اضافه وزن احتمالی و کوتاهی و بلندی قد خودمون و دیگران نکنیم. مهمترین نکته این هست که اول شما خودتون رو به همین شکلی که خداوند آفریده، بپذیرید و دوست داشته باشید. حتی اگر گاهی اندامتون به هم بریزه. حتی اگر قدتون 2 متر یا کمتر از 1 متر باشه! حتی اگر سلیقهتون مورد پسند دیگران نباشه. و بپذیرید که گاهی دیگران، حتی نزدیکترین افراد خانواده و عزیزان ما ممکنه نظر و سلیقهشون کاملا متفاوت با ما باشه و قرار نیست همیشه مورد تایید قرار بگیریم. همونطور که ما هم ممکنه گاهی سلیقه و ظاهر و رفتار دیگران رو نپسندیم و دلمون بخواد بعضی چیزها جور دیگهای باشن. البته در مورد اینکه شما سالم هستید و چیزیتون نیست با مادرتون موافقم. من هم وقتی همسن شما بودم، شاید همینقدر نسبت به ظاهر و رفتارم و نظر دیگران دربارهی این موارد حساس و دقیق بودم. و بعد کمکم خودم رو پذیرفتم و قبول کردم که همیشه اختلاف سلیقه وجود داره و مثلا لباسی که از نظر من خیلی زیباست، ممکنه از نظر مادرم اصلا قشنگ نباشه. و این اصلا عجیب یا بد نیست. و فکر میکنم مادرتون اگر دربارهی اندام و طرز صحبت و غیره طبق سلیقه و باور خودشون به شما تذکر میدن، قصدشون حتما خوب هست و خیرخواه شما هستن اما لحن بیانشون به گونهای هست که برای شما آزاردهنده هست و ناراحتتون میکنه. تلاش کنید روی افزایش اعتمادبهنفستون بیشتر کار کنید. بیشتر مطالعه کنید. برای زندگی و آیندهتون برنامهریزی و ایده داشته باشید. و تمرین کنید وقتی با نظرات مخالف مواجه میشید، صبورتر باشید و اختلاف سلیقه رو امری بدیهی و طبیعی بدونید. تمرین کنید در مورد احساسات و خواستههاتون در آرامش با دیگران صحبت کنید. جملههاتون رو با تو! شروع نکنید: تو این حرف رو زدی. تو این مدلی هستی. تو این کار رو کردی. صحبتتون رو با توضیح شرایط و با من! شروع کنید. احساستون رو توضیح بدید و درخواستتون رو واضح و شفاف بیان کنید. مثلا نگید مامان شما آدم ایرادگیری هستی و این رفتارت خیلی رو اعصاب منه. یادتون باشه وقتی کسی به این شکل مورد خطاب قرار بگیره، بیاختیار گارد میگیره و سعی میکنه از خودش دفاع کنه. در عوض با توضیح شرایط شروع کنید: مامان وقتی از سلیقهام ایراد میگیری، خیلی ناراحت میشم. سلیقهی من با سلیقهی شما فرق داره. میدونم هر انتقادی میکنین از محبت هست. ازتون میخوام که مثلا با من اینجوری صحبت کنین... البته انتظار نداشته باشید با یک بار صحبت، شاهد تغییرات کاملا مشهود و دائمی در رابطهتون باشید اما با استمرارش و با تسلط بر خودتون، حتی اگر طرف مقابل شما اصلا دلش نخواد که تغییر کنه، شما خودتون تغییر میکنید و خودشناسی و خودآگاهیتون به قدری ارتقا پیدا میکنه که از مسائلی خیلی پررنگتر از این هم آزردهخاطر نشید.
به خدای بزرگ میسپارمتون
پاسخ سلام دوست عزیز درک می کنم که رفتار همسر شما می تونه خیلی آزارنده باشه. معمولا وقتی که یک فرد در بحث ها واکنش شدید نشون میده و اصطلاحا حمله می کنه خودش از درون احساس خوبی نداره و احساس کمبود می کنه. م...
پاسخ سلام دوست عزیز خوب ناراحت کننده است شنیدن این حرفها از طرف همسری که دوسش دارید و حتی بیشتر از فرزندتون هم دوسش دارید و ابراز هم می کنید از شما سوالی دارم؟؟ خود شما چقدر خودتون رو دوست دارید؟؟ چقدر نس...
پاسخ دوست عزیز؛ تلاش های شما بسیار نیک و پسندیده بوده است چرا که شما برای حفظ زندگی و ارتباطتان سعی و تلاش بسیاری کرده اید و این جای تقدیر از شما را دارد. ابتدا لازم هست تا به این نکته هم توجه داشته باشید ...
پاسخ ایشان باید از من بپرسند چگونه رفتار کنم ؟نه شما!!! حتما گفتگویی با مشاور داشته باشید تا علت خشم همسرتان مشخص شود .سخن آخر..اینهمه مشکل دلیلی ندارد که شما به زندگی پر از رنج ادامه دهید.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید