سلام دوست عزیزم
امیدوارم خوب باشی و برای تاخیر در پاسخگویی عذر منو بپذیر. دختر خوب، با توجه به تعریفهایی که کردی اگر واقعا همه چیز در اطراف تو به همین حد خوب و ایده آل باشه تو به صورت اتوماتیک در مسیر خواسته هات قرار میگیری و نیازی به تلاش و جنگیدن برای وادار کردن خودت به تلاش نداری در حالی که مطمنا یک حلقه ی گمشده در زندگی تو وجود داره که باعث ایجاد این مانع در تو شده. اولا اینکه دوره ی کنکور به خودی خود استرس زا هست و بخشی از این نگرانی ها در تو طبیعیه فقط نیاز به مدیریت و مهار کردنش داری که به خودت یاداوری کنی این امتحان فقط بخشی از زندگیه که گذراست و خوشبختی یا آینده ی تو صرفا به کنکور وابسته نیست، چیزی که مهتر از قبولی یا عدم قبولی توی کنکوره پیدا کردن علاقه های واقعیه و استعدادهاته. به این فکر کن که چطور میتونی مانع درونت رو پیدا کنی؟ قبل از اینکه به رسیدن به اهدافت فکر کنی این سوال رو از خودت بپرس که دقیقا از چه زمانی از قرار گرفتن توی جمع معذب میشی؟ چه اتفاقاتی افتاد ؟ آیا قبلا شادتر بودی و الان تنهایی و سکوت رو ترجیح میدی؟ یا همیشه در محیطی بودی که شادی کمی در اون وجود داشته و فقط انتظار برای پیشرفت در اون زیاد بوده؟ اگر دوست داشته باشی در محیط اطرافت تغییری ایجاد بشه دوست داری اون تغییرات چی باشه و چه فکری براش داری؟ به آروزهای کودکیت فکر کن حتی اگر در حال حاضر به نظرت خنده دار یا کوچیک بیاد اما مثلا اینکه وقتی بچه بودی و به این فکر میکردی که وقتی بزرگ شدم یه آشپز خیلی حرفه ای میشم چه ذوقی توی دلت ایجاد میشد، شاید استعداد واقعی تو توی همون چیزهاییه که بچگی با فکر کردن بهش ذوق میکردی نه دکتر و مهندس شدن، مهم اون چیزیه که خوشحالت میکنه و احساس توانمندی بهت میده.
هدف از پرسیدن این سوالها اینه که کمی زندگیت رو از بیرون ببینی و ویترینش رو مرتب تر کنی ، ایده آلهاتو مرور کنی و ببینی چقدر با اون فاصله داری و بعد برای تغییر از کجا میتونی شروع کنی؟ تغییر میتونه از ایجاد یه حس مثبت کوچیک شروع بشه، از اجازه ندادن به دیگران برای نصیحت کردن یا دخالت کردن در کارهای تو. از اینکه فکر نکنی چیزی رو از دست دادی و دیر شده ، همونطور که گفتی پدرت آدم خشک و جدی ای هستند و هر آدمی نیاز به دریافت حس محبت و شادی از سمت پدرش داره اگر این حس در تو کمه یا وجود نداره خودت دنبال ریشه های محبتی باش که وجودت بهش نیاز داره و مثل یک جوونه بهش رسیدگی کن. کسی باش که شادی و محبت رو در اطرافش خلق میکنه و به همون نسبت خواهی دید که چقدر شادی به سمتت برمیگرده،
با توصیه ی برادرت درزمینه صحبت با یک مشاور موافقم، این صحبتهایی که اینجا نوشته شد فقط یک راهنمایی خیلی کوچیک برای پیدا کردن سرنخ هایی هست که نیاز به رسیدگی و توجه بیشتر داره، اگر امکانش برات وجود داره از کمک یک مشاور حضوری استفاده کن تا با چند جلسه صحبت و نظم دادن به ذهنت با ارامش بیشتری به حل مسائلت ادامه بدی. موفق باشی دختر خوب
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید