2794

اهمال کاری در انجام کارها

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 61 بازدید

سلام من نمیدونم چمه... هرشب خراب تر از شب قبل هر شب داغون تر از شب قبل من 19 سالمه و پشت کنکورم یک مامان زحمتکش دارم که جونمو براش میدم و یک داداش دارم که دیوونشم این دو عضو از خانوادمو خیلی دوست دارم آرزو های بزرگی دارم اما حرکتی ندارم من برای آرزوهام گریه میکنم میدونم باید حرکت کنم اما کاری نمیکنم خودمم نمیدونم چمه خیلیا با یه جمله زندگیشون زیر و رو میشه اما من انگار نه داداشم میگه مگه منو دوست نداری مگه نمیدونی من خوشیت آرزومه؟؟ پس چرا حرکتی نمیکنی و من جوابی جز گریه براش ندارم فقط میگم نمیدونم چمه هر وقت از همه چیز خسته و کلافه میشم میگیرم میخوابم... کارم شده یه گوشه نشستن پامو به زور از اتاقم بیرون میذارم تلفن جواب نمیدم عاشق سکوتم تنها کسایی که باهاشون حرف میزنم مامان و داداشیم هستن مادرم که کنارمه. اما داداشیم راه دوره ازش دورم. نمیدونم کی پیاممو میخونه التماس میکنم کمکم کنین از این که بهم بگن تنبل بیزارم چون این وضعیتی که داخلش هستم رو اصلا دوست ندارم من دوست دارم دکتر بشم اما تلاشی براش ندارم بخدا خیلی هدف و انگیزه دارم ولی انگار نه انگار. اطرافیان فکر میکنن تنبلم یا داداشیم که بهم نمیگه تنبل از جاهایی که میتونم با تلاش بهش برسم میگه منم میدونم بخدا هدفا رو همه چیزو اما نمیدونم چرا حرکتی نمیکنم واسه خودمم عجیبه خانواده ما رفت و آمدی نداره منم منزوی بابام غرغرو و عصبی معتاد نیستا اما به شدت بد اخلاق به لبخند اعتقادی نداره میگه آدمو کوچیک میکنه... من دوست دارم بالا برم پیشرفت کنم به آرزوی بچگیم برسم... من حتی چند بار شروع کردم اما به دو روز نرسید که تلاشم رو متوقف کردم.... نمیدونم چمه نمیدونم چمه... لطفا کمکم کنید من از مردم از جمعیت بیزارم از ملاقات های حضوری خوشم نمیاد داداشم گفت برم پیش روانشناس اما من با ملاقات حضوری میونه ای ندارم واسه همین اومدم اینجا رو پیدا کردم هم رایگان بود و هم حضوری نیست.. لطفا کمکم کنید قبل از اینکه دیر بشه... خواهش میکنم خیلی زود

اطلاعات تکمیلی

سن 19 جنسیت زن شغل شغلی ندارم وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیزم
امیدوارم خوب باشی و برای تاخیر در پاسخگویی عذر منو بپذیر. دختر خوب، با توجه به تعریفهایی که کردی اگر واقعا همه چیز در اطراف تو به همین حد خوب و ایده آل باشه تو به صورت اتوماتیک در مسیر خواسته هات قرار میگیری و نیازی به تلاش و جنگیدن برای وادار کردن خودت به تلاش نداری در حالی که مطمنا یک حلقه ی گمشده در زندگی تو وجود داره که باعث ایجاد این مانع در تو شده. اولا اینکه دوره ی کنکور به خودی خود استرس زا هست و بخشی از این نگرانی ها در تو طبیعیه فقط نیاز به مدیریت و مهار کردنش داری که به خودت یاداوری کنی این امتحان فقط بخشی از زندگیه که گذراست و خوشبختی یا آینده ی تو صرفا به کنکور وابسته نیست، چیزی که مهتر از قبولی یا عدم قبولی توی کنکوره پیدا کردن علاقه های واقعیه و استعدادهاته. به این فکر کن که چطور میتونی مانع درونت رو پیدا کنی؟ قبل از اینکه به رسیدن به اهدافت فکر کنی این سوال رو از خودت بپرس که دقیقا از چه زمانی از قرار گرفتن توی جمع معذب میشی؟ چه اتفاقاتی افتاد ؟ آیا قبلا شادتر بودی و الان تنهایی و سکوت رو ترجیح میدی؟ یا همیشه در محیطی بودی که شادی کمی در اون وجود داشته و فقط انتظار برای پیشرفت در اون زیاد بوده؟ اگر دوست داشته باشی در محیط اطرافت تغییری ایجاد بشه دوست داری اون تغییرات چی باشه و چه فکری براش داری؟ به آروزهای کودکیت فکر کن حتی اگر در حال حاضر به نظرت خنده دار یا کوچیک بیاد اما مثلا اینکه وقتی بچه بودی و به این فکر میکردی که وقتی بزرگ شدم یه آشپز خیلی حرفه ای میشم چه ذوقی توی دلت ایجاد میشد، شاید استعداد واقعی تو توی همون چیزهاییه که بچگی با فکر کردن بهش ذوق میکردی نه دکتر و مهندس شدن، مهم اون چیزیه که خوشحالت میکنه و احساس توانمندی بهت میده.
هدف از پرسیدن این سوالها اینه که کمی زندگیت رو از بیرون ببینی و ویترینش رو مرتب تر کنی ، ایده آلهاتو مرور کنی و ببینی چقدر با اون فاصله داری و بعد برای تغییر از کجا میتونی شروع کنی؟ تغییر میتونه از ایجاد یه حس مثبت کوچیک شروع بشه، از اجازه ندادن به دیگران برای نصیحت کردن یا دخالت کردن در کارهای تو. از اینکه فکر نکنی چیزی رو از دست دادی و دیر شده ، همونطور که گفتی پدرت آدم خشک و جدی ای هستند و هر آدمی نیاز به دریافت حس محبت و شادی از سمت پدرش داره اگر این حس در تو کمه یا وجود نداره خودت دنبال ریشه های محبتی باش که وجودت بهش نیاز داره و مثل یک جوونه بهش رسیدگی کن. کسی باش که شادی و محبت رو در اطرافش خلق میکنه و به همون نسبت خواهی دید که چقدر شادی به سمتت برمیگرده،
با توصیه ی برادرت درزمینه صحبت با یک مشاور موافقم، این صحبتهایی که اینجا نوشته شد فقط یک راهنمایی خیلی کوچیک برای پیدا کردن سرنخ هایی هست که نیاز به رسیدگی و توجه بیشتر داره، اگر امکانش برات وجود داره از کمک یک مشاور حضوری استفاده کن تا با چند جلسه صحبت و نظم دادن به ذهنت با ارامش بیشتری به حل مسائلت ادامه بدی. موفق باشی دختر خوب

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

اهمال در استفاده از فرصت ها

پاسخ سلام. شما یک دفتر یادداشت داشته باشید و برنامه و کارهای روزانه خود را بنویسید . مثلا اگر برای خواندن یک کتاب 100 صفحه ای 5 روز وقت دارید. برای 4 روز اول برنامه ریزی کنید هر روز حداقل 25 صفحه بخوانید و...

اهمال کاری

پاسخ سلام دوست عزيزشرايطی كه شما دارين با واقف شدن و آگاه شدن به اين كه ريشه هايش چيست به راحتی حل ميشه البته با همكاری خودتون.ما خيلی وقت ها چون دوست داريم كه بهترين باشين و همه از ما تعريف بكنن و كارامون...

اهمال کاری

پاسخ سلام. وقت بخیر. می تونید به این مسئله فکر کنید که قصدتون از انجام دادن هر کار بطور کامل چیه؟ آیا از نظر شما حقیقتا لزوم داره که کار تمام بشه؟ یا همین مقدار که انجام دادید و طبق گفته خودتان رضایت همه ا...

اهمال کاری

پاسخ با سلام در وهله اول بايد دانست كه دليل اين حجم از پراكندگی انتخاب ها چيست از عكاسی به آشپزی از خياطی به ژله .آيا اينها به دليل علاقه انتخاب ميشود يا صرفا برای اينكه تجربه كرده باشيد ؟ بهتر است يک مدت ...