تبعیض خانواده شوهر بین نوه ها

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت مشاوران محترم. سوال خودم را در محضر شما مطرح میکنم. تقاضای راهنمایی دارم. چون واقعا درمانده و مستاصل شدم و نمیدونم چه کار باید بکنم.

من عروس اول خانواده همسرم و همسرم هم فرزند اول خانواده است. حدود 7 ساله ازدواج کردم. در حال حاضر یه پسر 19 ماهه دارم. با خانواده همسرم غریبه بودیم و البته اختلاف فرهنگی و مذهبی زیادی هم داریم. تا به الان تمام سعی من این بوده که خانواده همسرمو با تمام این تفاوت ها بپذیرم و هر کاری از دستم برمیاد براشون انجام بدم. اما در تمام این سالها حس کردم که خانواده همسرم خیلی من رو دوست ندارن و من رو جزئی از خودشون نمیدونن. البته این وضعیت نسبت به همسرم هم همین طوره. برعکس برادرشوهرمو خیلی دوست دارن. برادرشوهرم آدم خیلی شوخ و مجلس گرم کنیه. ایشونم حدود یه سال بعد از ما ازدواج کرد. تبعیض ها از همون زمان شروع شد. مثلا پدرشوهرم تو عروسیشون سنگ تمام گذاشت. قبل از روز عروسیشون براشون خونه خرید که زندگیشونو توی اون خونه شروع کردن و هنوزم همونجا هستند. اما ما سه سال مستاجر بودیم و با قناعت و صرفه جویی و سختی و با گرفتن وام های سنگین خونه خریدیم. پدرشوهرم یه هزار تومنی هم به ما کمک نکرد و حتی برای گرفتن وام ها ضامنمون هم نشد. جاریم دختر دوست پدرشوهرمه و من از نوجوانی پدرمو از دست دادم. تبعیض های زیادی توی این سال ها بین ما انجام شد. من آدم درونگرایی هستم و اهل جار و جنجال نیستم. توی این سال ها خیلی غصه خوردم. خیلی گریه کردم و وضعیت همچنان همونجوریه. الان به یه حالت تسلیم رسیدم و برای این که کمتر اذیت بشم ارتباطمو کمتر کردم. ولی حالا این مشکلات دامنگیر پسرم هم شده. برادرشوهرم زودتر از ما صاحب بچه شد. و الان یه پسر دو سال و نیمه داره. یه پسر پر جنب و جوش. اما پسر من یه پسر خیلی آرومه. حالا توی معدود دورهمی های فامیلی که میریم پسرم از پسرعموش کتک میخوره و هنوز در سنی نیست که بتونه از خودش دفاع کنه. جاری و برادرشوهرم نسبت به این قضیه بی تفاوت هستند. در حالی که اگر یه بچه دیگه بچشونو بزنه زمین و زمان رو به هم میدوزن. پدرشوهرم میگه بزار بچه کتک بخوره بالاخره بزرگ میشه در حالی که نسبت به اون یکی نوه اش اینطور نیست. حتی جاریم به جای عذرخواهی بابت رفتار بچش بهم فحش داد. و من جوابی بهش ندادم. فکر کردم با این کارم شرمندش میکنم ولی اشتباه کردم. همه منو مقصر میدونن. از خودم خجالت میکشم. من از ترس اینکه بین خانواده همسرم دعوا نشه نتونستم مانع بشم که بچم جلوی چشمم کتک نخوره