تنفر از پدر به دلیل تحقیر و توهین

سلام.من ۳۴ سالمه ازدواج کردم و ۱ دختر ۲ ساله دارم. از بچگی و تا اونجایی که یادمه از سن خیلی خیلی کم همیشه از سمت پدرم مورد تحقیر و سرزنش قرار میگرفتم.و این ادامه پیدا کرده حتی تا الان بی مهری زیاد دیدم. قبل ازدواج پدرم با الفاظ خیلی بد تحقیرم میکرد و میگفت به درد نخور و زشت و پیر هستی. هیچ کس باهات ازدواج نمیکنه. وقتی همسرم خواستگاریم اومد که وضع مالی عالی داشت همچنین چهره و موقعیت شغلی خوب و من ازدواج کردم باز هم توهین هاش تموم نشد و از تمام وظایف پدریش شونه خالی میکرد میگفت سر همسرت کلاه رفته که تو رو گرفته و به وضع خیلی بدی راهی خانه شوهر شدم.خیلی ازش دلسرد و ناراحتم. پدرم بسیار مرد سالاره و زن رو موجودی میدونه که مردها ازش استفاده میکنن. الان ۷ ساله ازدواج کردم. و آخرین بار که پدرم رو دیدم بهم گفت من انقدر خرج تو کردم تو به چه دردی میخوری؟ اون شب از شدت سر درد با قرص خوابیدم هر وقت یاد این حرفش می افتم به شدت حالم بد میشه. چی کار کنم بتونم کنارش بذارم؟ چطور فراموش کنم چطور غصه نخورم. نیش و کنایه هاش تمومی نداره تمام وجودمو نفرت گرفته. اصلا دلم نمیخواد ببینمش به همسرم هم نمیتونم بگم. چی کار کنم ؟ چطور نفرتمو بذارم کنار خیلی عذاب میکشم گاهی میگم وقتی فوت کرد میرم سر قبرش و فریاد میزنم پدر چرا انقدر داغونم کردی؟ چرا هیچ وقت دوستم نداشتی؟چرا منو به این دنیا دعوت کردی ولی افسرده و داغونم کردی؟چرا عذابم دادی.هیچ وقت نمیبخشمت چون اینها رو الان نمیتونم بهش بگم. و روی دلم سنگینی میکنه.بارها به مادرم گفتم.و بهش منتقل کردن ولی هیچ فایده ای نداره.گرچه مادرم هم همیشه منو مورد بی مهری قرار میداد و با اون فرق چندانی نداره. مادرم هم همیشه خواهرمو به من ترجیح میداد. با این عذاب که از طرف پدر و مادرم هیچ وقت محبت ندیدم چه کنم؟نمیتونم ببخشمشون چون الان افسردگی دادم و دلیلش رفتارهای اونهاست.اصلا دوست ندارم ببینشون ولی نمیشه.