2794

همسرم حرف مرا گوش نمی کند

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 81 بازدید 2 تبادل تجربه

سلام به مشاوران عزیز

من ۲۳ سالمه و شوهرم ۳۳ ما ۳ ساله ازدواج کردیم خیلی رابطمون خوبه. خیلی با هم فرق داریم مثلا من میگم انسان باید هیچوقت کار اشتباه نکنه یا حرف بد نزنه یا نزاره کسی حقشو بخوره یا به اطرافیانش تا حدی توجه کنه که نزاره ازش سواستفاده کنن اما شوهرم نه میگه مرد باید آزاد باشه و هر کاری میخواد بکنه یا با دوستاش میره بیرون اونا براشون خرج میکنه و اصلا انتظار نداره اونا براش جبران کنن مثلا با چند تا از دوستاش خانوادگی مسافرت رفتیم من قبلش به شوهرم گفتم هر کس با ماشین خودش بیاد دوست ندارم کسی بیاد با ماشین ما اذیت بشیم اونم قبول کرد اما بعدش یک خانواده ۴ نفره رو با ما آورد که در طول سفر خیلی اذیت شدیم چون جامون واقعا تنگ شده بود وقتی هم ازش گله کردم میگفت چیکار کنم خوب طفلک ماشین ندارن نمیشه که نبریمشون. یا اکثر هزینه هارو خودش حساب کرد وقتی هم برگشتیم نصفشم ازشون نگرفت در صورتی که خودمون هم خیلی اوضاع مالی خوبی نداریم یا دیروز من خونه پدرم بودم شبش بهم گفت فردا با دوستام میرم تفریح منم گفتم نرو منم دوست دارم بیام بزارین هفته آینده با خانواده بریم بعد صبح بهش زنگ زدم گفت رفتیم تفریح منم گفتم من دوست نداشتم بری گفت مگه من بچت هستم همش میگی بکن و نکن. یا ماشین خواهرشو خریده از یک هفته قبل پولشو داده ولی ماشین هنوز دستشونه و برامون سند نزدن منم میگم وقتی هنوز تحویلمون ندادن چرا پول میدی میگه به تو ربط نداره خواهرمه پولمو که نمیخوره. من دوست دارم همه چی سر جاش باشه همه چی طبق قاعده و منظم باشه ولی اون نه. الان یک ماهه میره باشگاه میره دنبال دوستاش همشونو با ماشین خودش میبره و بعد باشگاهم دوباره برمیگردونه خونشون منم میگم این میشه وظیفه برات بعد هم قدرتو نمیدونن نکن اینجوری ولی گوش نمیده. هرکاری بهش میگم بعد یک هفته انجام میده همش کار پشت گوش میندازه. دیگه خستم کرده هزار بار گفتم من تحمل این زندگی رو ندارم بیا جدا شیم قبول نمیکنه با محبت باهاش حرف زدم با دعوا حرف زدم با قهر حرف زدم اما عوض نشده تو رو خدا کمکم کنید چیکار کنم انقدر حرص کاراشو میخورم. به خدا هیچکس واسه ما نه کادو میاره نه عیدی میدن نه تو سختیهامون پولی بهمون قرض دادن ولی این واسه همه هرکاری که از دستش بربیاد میکنه هیچ کس هم براش جبران نمیکنه. قبلا مغازه داشتیم ولی انقدر جنسارو قرضی داد به مردم ورشکست شد تعطیلش کرد الان مثل واسطه میره بازار خرید و فروش میکنه منم از این کارش بدم میاد میگم فکر کار ثابت باش تو شرکتی کارخانه ای چیزی مشغول شو میگه زشته واسه من افت داره برم زیر دست کسی باشم به خدا دیگه نمیدونم چجوری حرفامو بهش بزنم

ببخشید طولانی شد😔

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۳ جنسیت زن شغل خاندار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

با سلام 

تفاوت داشتن در افراد امری عادی است حتی بين در خواهری كه از يک خانواده اند تفاوت است چه برسد به زوجی كه از دو خانواده مختلف با تربيت و فرهنگ مختلف هستند 

روابط با دوستان و حساسيت زياد شما ممكن است باعث لجبازی همسرتان و گسترش اين حركت باشد و شايد ايشان ميخواد خلا زندگی خود را پر كنند و شايد فرار از اعتراضات مدام شما در خانه را با اين روش حل كند انتقاد زياد باعث دوری افراد و سردی روابط ميشود افراد تحمل غرغر زياد را ندارند .با آرامش بدون تنش با هم صحبت كنيد بدون سرزنش و توهين كردن .حرف از جدايی نيز خود آسيب زا است بخصوص كه شما حساسيت زيادی بر همسر و روابط همسرتان داريد

تجربه شما

login captcha

سلام دوست عزیز .آره واقعا خیلی سخته درکتون میکنم چون خودمم همین درد رو دارم ۱۴ ساله باهاش میجنگم ولی درست نمیشه که نمیشه تصمیم گرفتم بزنم به بی خیالی

من برای جبران کار ایشون که حرف من براشون مهم نبود رفتن با دوستاشون .امروز بدون اینکه بهش بگم رفتم باشگاه اونم اومده بود دم در منو ببره دیده بود خونه نیستم زنگ زد گفت کجایی گفتم باشگاهم عصبی شد گفت مگه نمیدونستی من میام دنبالت چرا رفتی منم گفتم هر کاری دلم بخواد میکنم مثل خودت که حرف من برات مهم نیست اونم اومد دم باشگاه سوار ماشینم کرد اوردم گذاشتم خونه گفت حق نداری بری باشگاه سرخود شدی منو گذاشت خونه و خودش رفت.

خواهش جواب بدین من چیکار کنم حوصله کاراشو ندارم الان اینقدر عصبیم حتی به خودکشی فکر میکنم😥