حسادت نسبت به توجه همسرم به خواهرزادش

سلام خدمت شما ببخشيد من الان به مدت دو سال هست عقد كردم و حدودا يک سال هست كه وقتی شوهرم به خواهرزاده ٥ ساله خود توجه و محبت ميكنه من خيلی خيلی حسادت ميكنم اين حسادتم رو به شوهرم اصلا نگفتم و نميدونم شايد حدس زده باشه تا الان... البته من حس ميكنم شوهرم بيش از اندازه داره بهش توجه ميكنه و بها ميده من يكی دو مورد رو ميگم تو رو خدا راهنماييم كنيد بهم بگيد آيا واقعا اين رفتار های شوهرم عادی هست يا نه 

منو شوهرم يک روز كه من خونه مادرشوهرم بودم تصميم گرفتيم بريم بيرون واسه كله پاچه خوردن شوهرم يه لحظه گيررر داد كه خواهرزادش رو هم بيدار كنيم از خواب ببريمش اما من با خنده همش مخالفت كردم اما اون يه جوری منو اصرار ميكرد انگار چقدر مهمه كه اونو با خودمون ببريم يا نه بعدش هم عصبانی شد گفت اصلا نميخواد بريم من نميبرمت بعد گفت اون بچه است اون روز دعواش كردم تو دلم مونده بود خواستم ببريمش بعد از چند دقيقه گفت اشكال نداره تو ناراحت نشو هيچی ارزش ناراحتيه تو رو نداره بيخيال ميريم كه اصلا بعدش هم سر قضيه ای پيش اومد نشد كه بريم من واقعا دليل اين همه اصرارش چی بود. يا مثلا همين ديشب برگشته به شوخی البته ميگه بابا يه روزه خواهرزادم رو نديدم حال ندارما منم گفتم چی گفتی آدم مگه يه روز خواهرزادشو نبينه حال ندار ميشه خنديد ديگه منم ادامه ندادم اما از درون دارم ديوونه ميشم من آدم بدجنسی نيستم اما حس ميكنم داره واقعا شورش رو درمياره وای از گريه های اون اونقدر ناراحت ميشه.. 

البته اينم در آخر بگم كلا شوهرم آدم مهربونيه و اخلاقش با منم خوبه و به منم خيلی محبت ميكنه و ابراز علاقه ميكنه و اگه چند شب پيشش نباشم همش ميگه دلتنگتم.  تو رو خدا كمكم كنيد من واقعا احتياج دارم احساس ميكنم مريض شدم