تنش زیاد با همسر و خانواده همسر

سلام انتخاب شما به عنوان مشاور چادر زیباتون بود.من خیلی حاله بدی دارم سختی های زیادی کشیدم فقط ۳ ساله بودم ک مادرم فوت شد. دوران نوجوانی خوبی با نامادری نداشتم هرچند که پدرم مرد بی نظری بود. ۲۱ ساله بودم که ازدواج کردم و متاسفانه همسرم آدم درستی نبود و در ۲۵ سالگی بعد حدود ۱ سال که ازش بیخبر بودم جدا شدم ۳ ماه بعد با آقایی آشنا شدم که حدود ۶ سال این آشنایی طول کشید و با اینکه کمی بداخلاق بود رابطه عاطفی خوبی باهم داشتیم اما چون ایشون مجرد بود و سال ۹۴ اقدام به ازدواج با من کرد مادرش نپذیرفت و حدود ۳ ماه به رابطه پایان دادیم ولی مجدد این رابطه از سمت اون آقا شروع شد به نحوی که من ایشونو سر کوچه دیدم که هر روز اونجا منتظر میشد و منو میدیده بعد از بازگشت رابطه ما خیلی عمیق تر شد تا اینکه اسفند ۹۶ من میخواستم ازدواج کنم که ایشون گفت صبر کن تا دوباره با خانواده ام مطرح کنم و الان من ۴ ماه هست ازدواج کردیم که ۳ ماه عقد بودم اما متاسفانه تو این مدت اصلا رابطه خوبی باهم نداریم ما طبقه پایین مادرش هستیم و دائم باهامونند اما اجازه رفت و آمد با خانواده خودمو نمیده و میگه فقط ۳ ماه یک بار میریم از طرفی هم متاسفانه مادرش خیلی حرف میبره و میاره و اعصاب و آرامش زندگی منو بهم زده که مثلا برادر شوهرم گفته چادر معصومه کنار رفته و شلوارش تنگ بوده بهتر بود اصلا چادر نپوشه یا اینکه دختر خاله شوهرم فلان حرف رو در مورد من زده من هم سعی کردم اون رابطه صمیمی که با مادر شوهرم داشتمو کم کنم تا کمتر از این حرفها بشنوم و عذاب بکشم اما متاسفانه روحیمو باختم با اینکه بعد از ۶ سال انتظار کنار همسرم هستم حالم اصلا خوب نیست آرامش ندارم و دلم خیلی از رفتار همسرم و خانواده اش گرفته کمکم کنید دلم میخواد با نشاط به زندگیم برگردم خیلی در عذاب هستم و نگران از اینکه زندگیمو از دست بدم با این همه جرو بحث و تنش که با همسرم دارم و ۸۰ در صد مربوط به خانواده ایشون هست