خانم دشتی عزیز سلام
من قبلا مشاوره های شما می خوندم و اقعا دوس داشتم امکان مشاوره حضوری با شما داشته باشم ولی ممکن نیست الان مشکلی دارم
به خاطر شرایط سخت مالی که همسرم رو مسبب اون می دونم واقعا رفتارم غیر قابل تحمل شده
من و همسرم درآمد قابل قبولی داریم ولی به خاطر جاه طلبی و کما گرایی همیشه بهترین و بالاترین رو می خواد منم نتونستم در مقابل خواسته اش مقاومت کنم و برای خونه جدید کلی وام به اسم من گرفتیم
الان واقعا نمی رسم و خسته ام از استرس این روزها و انتظار برای فروش آپارتمان و تسویه وامها
عمیقا از دست همسرم عصبانی ام و با کوچکترنی تلنگری باهاش مشاجره دارم و توهین می کنم و درآمد پایینش رو زیاده خواهیش رو به رخ می کشم
واقعا من حقمه که با دوتا بچه برم سرکار و اونها رو بذارم مهد و سود بانک بدم برای اوضاع اقتصادی که معلوم نیست چی میشه و بازار مسکنی که معلوم نیست به کجا می رسه
همسرم تا خرخره منو توی قرض فروبرده و خودش یدونه چک هم نداده
مسئولیت این زندگی با کیه ؟ مگه من ازدواج کردم که آرزوهای همسرم رو به تحقق برسونم ؟ چرا من ازدواجی نداشتم که همسرم به فکر روحیه منم باشه و بگه این یه زنه چرا این همه فشار بهش وارد می کنم
چرااااااااااااا؟
چیکار کنم؟
نمی خوام توی خونه باهاش بحث کنم و مشاجره داشته باشم ولی آتیش درونم خاموش نمیشه
یا باید باهش حرف نزم تا سکوت و ظاهرا آرامش توی خونه باشه اگر حرف بزنم با کوچکترین تلنگری از کوره در میرم
می خوام یکی منو نجات بده می خوام شوهر قانعی داشته باشم و بگه دنیا دوروزه یه وقتی هم بریم سفر
یه وقتی هم این کارو کنیم
همش به بیست سال آینده فکر می کنه و البته خودش هیچ کاری نمی کنه من شدم ابزار کار ایشون
باسلام من شنیدم قبل از اقدام برای بارداری رحم را با اب و سرکه بشورن برای قلیایی شدن محیط واژن ایا ا
پاسخ لزومی ندارد اب و سرکه هم محیط را اسیدی می کند نه قلیایی
پاسخ سلام دوست عزیز دلایل زیادی برای حس بی تفاوتی نسبت به محیط دیگران وجود داره .شاید اگر علت را در خودتان ببابید درمان هم شکل بگیره گاهی افراد نسبت به آینده نگران هستند برای همین هیچ چیز خوشحالشون نمیکنه ...
پاسخ با سلام و احترام. دوست عزیزم مسئله ای که مطرح کردید به موضوع هویت یابی مربوط میشود. با توجه به سن و سالی که دارید این امری ست طبیعی. اما باید کم کم بتوانید خواسته ها و نیاز های خود را بشناسید و آنها ر...
پاسخ با سلام خدمت شما کاربر گرامیترس از مکان های بسته (و مکان های باز )آگورافوبیا نامیده میشود که یک اختلال اضطرابی محسوب میشود . فرد مبتلا ترس و اضطراب را غیر واقعی ، بیش از اندازه و در حد خطر واقعی تجربه...
من و همسرم نزدیک چهل سال داریم و خونه (نه آپارتمان) جدید به نام من هستش که قابل سکونت نیست و باید هزینه بشه
خانم دشتی عزیز ممنون از راهنمایی تون
سعی می کنم به توصیه هاتون عمل کنم ولی برای دقیق تر شدن موضوع چند نکته رو اضافه می کنم تا نظرتون رو راجب به شرایطی که درآمد خانم از درآمد آقا بالاتره لطف کنید بفرمایید
ما حدود ده ساله ازدواج کردیم و با اینکه رفاه نسبی داریم اما معتقدم که همسرم جاه طلبی زاید الوصفی داره ... ممکنه یکی تابلوی آرزو برای خودش درست کنه و بخواد با قانون جذب به رویاهاش برسه
ولی همسرم راجع به رویاهاش با من صحبت می کنه و ناخواسته منو درگیر پروزه های جدید می کنه ... چون من توی دوران مجردی هم شخصیت مستقلی داشتم و می شه گفت توی تصمیم گیریها اهل ریسک هستم همین طور ذهنم مشغول می شه ویه وقتی می بینم بله وسط یه پروژه گیر کردم
منم راجع به رویاهام باهاش صحبت کردم چرا ایشون جدی نگرفتن و گاهی هم مسخره کردند!
مشکل من اینه که توی زندگی مشترک زیادی به توافق دوطرف اهمیت میدم تا جایی که می بینم بله نظرمو به خاطر به نتیجه رسیدن به موضوع کلا فراموش می کنم و با نظر ایشون عمل می کنم
راجب این بخش که دقیقا درسته(این وضعیت همیشگی نیست واین دوران رد خواهد شد گرچه بنظر من مشکل شما بیشتر بحث مالی وقسط و اقساط نیست بلکه اینکه شما بدون رضایت مسئول پرداخت وام ها هستید و نقش یک مرد را در زندگی بازی میکنید هست) مشکل من با گذر زمان حل نخواهد شد
چون عمده درآمد زندگی ما از طرف من تامین می شه و من بیشتر از این بابت ناراحتم نه اینکه چون خرج می کنم ناراحت باشم از این جهت که وقتی فشار مالی هست اصلا نمی تونم رو ایشون حساب کنم و بهشون تکیه کنم
یه مقدار پس انداز داشتن که به جای سرمایه گذاری درست و به دست آوردن درآمد بیشتر یا کمک توی شرایط سخت کنونی، دست عده ای دیگه ست و حتی نمی تونن اونها رو مدیریت کنن
من با کسی زندگی می کنم که به مستاجر آپارتمان در طول چهار سال از 05/1392 تا کنون چیزی راجع به افزایش اجاره بها نمیگن و لی به من می گن که ندارم؟
یه وقتی تصمیم می گیرم فقط خوش باشم وبه هیچی فکر نکنم و با بچه ها و سلامتی خانواده ام دلخوش باشم ولی می دونین که وقتی بدهکاری و قسط باشه و اونم بیشتر از توان آدم ، چقدر اوضاع سخت و غیر قابل کنترل می شه برای منی که متعهدم و وقتی چک میدم باید یه هفته قبل پول تو حسابم باشه
ببخشید طولانی شد فقط می دونم که همسرم با این کارهاش نمیذاره حتی از درآمد خودمون توی زمان حال استفاده کنیم... بچه های من الان یه مادر شاد میخوان نه یه مادر افسرده و تو فکر و عصبی
همه رو فدای خوش می کنه ومنم مقصرم که باهاش همراهی کردم ولی ادامه اش رو نمی دونم چیکار کنم
موندم...