2794

تنش در محیط خانواده

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 81 بازدید 2 تبادل تجربه

 

خانم دشتی عزیز سلام

من قبلا مشاوره های شما می خوندم و اقعا دوس داشتم امکان مشاوره حضوری با شما داشته باشم ولی ممکن نیست الان مشکلی دارم

به خاطر شرایط سخت مالی که همسرم رو مسبب اون می دونم واقعا رفتارم غیر قابل تحمل شده

من و همسرم درآمد قابل قبولی داریم ولی به خاطر جاه طلبی و کما گرایی همیشه بهترین و بالاترین رو می خواد منم نتونستم در مقابل خواسته اش مقاومت کنم و برای خونه جدید کلی وام به اسم من گرفتیم

الان واقعا نمی رسم و خسته ام از استرس این روزها و انتظار برای فروش آپارتمان و تسویه وامها

عمیقا از دست همسرم عصبانی ام و با کوچکترنی تلنگری باهاش مشاجره دارم و توهین می کنم و درآمد پایینش رو زیاده خواهیش رو به رخ می کشم

واقعا من حقمه که با دوتا بچه برم سرکار و اونها رو بذارم مهد و سود بانک بدم برای اوضاع اقتصادی که معلوم نیست چی میشه و بازار مسکنی که معلوم نیست به کجا می رسه

همسرم تا خرخره منو توی قرض فروبرده و خودش یدونه چک هم نداده

مسئولیت این زندگی با کیه ؟ مگه من ازدواج کردم که آرزوهای همسرم رو به تحقق برسونم ؟ چرا من ازدواجی نداشتم که همسرم به فکر روحیه منم باشه و بگه این یه زنه چرا این همه فشار بهش وارد می کنم

چرااااااااااااا؟

چیکار کنم؟

نمی خوام توی خونه باهاش بحث کنم و مشاجره داشته باشم ولی آتیش درونم خاموش نمیشه

یا باید باهش حرف نزم تا سکوت و ظاهرا آرامش توی خونه باشه اگر حرف بزنم با کوچکترین تلنگری از کوره در میرم

می خوام یکی منو نجات بده می خوام شوهر قانعی داشته باشم و بگه دنیا دوروزه یه وقتی هم بریم سفر

یه وقتی هم این کارو کنیم

همش به بیست سال آینده فکر می کنه و البته خودش هیچ کاری نمی کنه من شدم ابزار کار ایشون


پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز
ممنون که سوالتون رو با ما در میان گذاشتید
 سن خودتون وهمسرتون و اینکه چند ساله ازدواج کردید رو نفرمودید لکن بنظر میرسه از خود آگاهی خوبی برخوردارید چرا که به حالات ورفتار خودتون اگاهی دارید ومیدونید که رفتارتون درست نیست وبیشتر از اینکه از دست همسرتون دلخور باشید از خودتون شاکی هستید
من  شما رو درک میکنم و میدونم چه بار سنگینی بر دوش شما هست
خشم شما نسبت به خودتون و سرزنش کردنتون باعث میشه احساس خوبی نسبت به خود نداشته باشید و این عدم رضایت در همه جنبه های زندگیتون خودش رو نشون میده
پیشنهاد میکنم در مرحله اول با خودتون آشتی کنید دست از سرزنش وانتقاد خودتون بردارید (نتونستم در مقابل خواسته اش مقاومت کنم)
ودر وهله دوم مدیریت خشمتان و احساستان نسبت به همسرتان هست
شما کاملا به رفتارتون واقف هستید ومیدونید که خشمتون باعث شده گاهی به ایشون بی احترامی کنید (حقوق کم ایشون رو به رخ بکشید وتحقیر وسرزنش کنید ) .این رفتار به این علت به وجود اومده  که در مورد موضوع و دلخوری اصلیتون حرفی نمیزنید واین خشم چون تخلیه نشده به صورت دیگه ودر شرایط دیگری بروز میکنه
ایا این رفتار همسرتون رو به حساب زیاده خواهیش میزارید ویا اینکه تصمیم داشته در شروع زندگی که هردو شما جوان هستید وفرصتی برای کارو پس انداز دارید سرمایه ای برای اینده ورفاه حالتون داشته باشه ؟
ایا خودتون رو در این زندگی سهمیم میدانید ؟ توجه داشته باشید من اصلا قصد ندارم بگم وظیفه تان هست وباید کار کنید شما طبق قانون هیچ وظیفه ای برای تامین نیازهای مالی زندگی ندارید لکن چقدر معتقد هستید که در این میان خودخواهی همسرتان مطرح نبوده وتلاش برای اینده بهتر بوده ؟ ایا منزل به نام ایشان هست ویا شما ؟
من خشم شما رو درک میکنم لکن از شما میخام در مورد این خشم با ایشان صحبت کنید بهتره در حضور کودکانتان نباشد بگویید چه انتظاراتی دارید نیازهایتان چیست
تا زمانی که لب به سخن وا نکنید نمیتونید انتظار داشته باشید ایشان هم قدمی برای تغییر برداره ولی با انتقاد وگلایه شروع نکنید
صحبت هایتان را با ذکر این مطلب که ایشان  زیاده خواه و پر توقع هستند شروع نکنید بگید میدونید که این تلاشها بخاطر اسایشتان در اینده هست لکن زمان حال رو داره از شما میگیره
شما حق دارید به مسافرت بروید تفریح کنید و ....
میتوانید برنامه ریزی کنید مسافرت لزوما کیلومترها دور از خانه وکاشانه و مخارج سنگین نیست
با برنامه ریری میتوان مسافرت های کم هزینه رفت و در کنار خانواده لذت برد و در اینده ای نه چندان دور که کمی به اسایش مالی رسیدید مسافرت های بیشتر و تفریحات متنوع تر
این وضعیت همیشگی نیست واین دوران رد خواهد شد گرچه بنظر من مشکل شما بیشتر بحث مالی وقسط و اقساط نیست بلکه اینکه شما بدون رضایت مسئول پرداخت وام ها هستید و نقش یک مرد را در زندگی بازی میکنید هست
سعی کنید گاهی زن بودن خودتون رو فراموش نکنید از قالب مرد بودن بیرون بیاید همه مسئولیتها رو به عهده نگیرید و کم کم همسرتون رو وارد میدان کنید شما با اندکی تامل میتوانید در زندگی مسئولیت هایی رو به ایشان واگذار کنید
این نکته را به همسرتان بگویید که نیاز دارید گاهی زنی باشید که همسرش اورا حمایت میکند (نه از نظر مالی از نظر روحی)
واژه( چرا ) رو از خودتون دور کنید (چرا ازدواجی نداشتم ......) اینقدر خودتون و انتخابتون رو زیر سوال نبرید
شما باید در برابر انتخابتان متعهدانه ومسئولانه بر خورد کنید و خودتان را با دیگران مقایسه نکنید چه بسا که اگر در مقام مقایسه قرار بگیرد از خیلی از نزدیکانتان موفق تر هستید وحتما پیش خواهد امد که مواردی هم هست که بنظر میرسه در اسایش بیشتری نسبت به شما هستند لکن هر کسی در زندگی مشکلات خودش را دارد
توصیه من به شما صحبت کردن با همسرتان و بیان خواسته ها وانتظاراتتان هست لکن ،نه به زیان انتقاد وگلایه بلکه دردو دل وهمفکری با شریک زندگیتون است
با ارزوی لحظاتی سرشار از ارامش برای شما دوست عزیز

تجربه شما

login captcha

من و همسرم نزدیک چهل سال داریم و خونه (نه آپارتمان) جدید به نام من هستش که قابل سکونت نیست و باید هزینه بشه

خانم دشتی عزیز  ممنون از راهنمایی تون

سعی می کنم به توصیه هاتون عمل کنم ولی برای دقیق تر شدن موضوع چند نکته رو اضافه می کنم تا نظرتون رو راجب به شرایطی که درآمد خانم از درآمد آقا بالاتره لطف کنید بفرمایید

ما حدود ده ساله ازدواج کردیم و با اینکه رفاه نسبی داریم اما معتقدم که همسرم جاه طلبی زاید الوصفی داره ... ممکنه یکی تابلوی آرزو برای خودش درست کنه و بخواد با قانون جذب به رویاهاش برسه

ولی همسرم راجع به رویاهاش با من صحبت می کنه و ناخواسته منو درگیر پروزه های جدید می کنه ... چون من توی دوران مجردی هم شخصیت مستقلی داشتم و می شه گفت توی تصمیم گیریها اهل ریسک هستم همین طور ذهنم مشغول می شه ویه وقتی می بینم بله وسط یه پروژه گیر کردم

منم راجع به رویاهام باهاش صحبت کردم چرا ایشون جدی نگرفتن و گاهی هم مسخره کردند!

مشکل من اینه که توی زندگی مشترک زیادی به توافق دوطرف اهمیت میدم تا جایی که می بینم بله نظرمو به خاطر به نتیجه رسیدن به موضوع کلا فراموش می کنم و با نظر ایشون عمل می کنم

راجب این بخش که دقیقا درسته(این وضعیت همیشگی نیست واین دوران رد خواهد شد گرچه بنظر من مشکل شما بیشتر بحث مالی وقسط و اقساط نیست بلکه اینکه شما بدون رضایت مسئول پرداخت وام ها هستید و نقش یک مرد را در زندگی بازی میکنید هست)  مشکل من با گذر زمان حل نخواهد شد

چون عمده درآمد زندگی ما از طرف من تامین می شه و من بیشتر از این بابت ناراحتم نه اینکه چون خرج می کنم ناراحت باشم از این جهت که وقتی فشار مالی هست اصلا نمی تونم رو ایشون حساب کنم و بهشون تکیه کنم

یه مقدار پس انداز داشتن که به جای سرمایه گذاری درست و به دست آوردن درآمد بیشتر یا کمک توی شرایط سخت کنونی، دست عده ای دیگه ست و حتی نمی تونن اونها رو مدیریت کنن

من با کسی زندگی می کنم که به مستاجر آپارتمان در طول چهار سال از 05/1392 تا کنون چیزی راجع به افزایش اجاره بها  نمیگن و لی به من می گن که ندارم؟

یه وقتی تصمیم می گیرم فقط خوش باشم وبه هیچی فکر نکنم و با بچه ها و سلامتی خانواده ام دلخوش باشم ولی می دونین که وقتی بدهکاری و قسط باشه و اونم بیشتر از توان آدم ، چقدر اوضاع سخت و غیر قابل کنترل می شه برای منی که متعهدم و وقتی چک میدم باید یه هفته قبل پول تو حسابم باشه

ببخشید طولانی شد فقط می دونم که همسرم با این کارهاش نمیذاره حتی از درآمد خودمون توی زمان حال استفاده کنیم... بچه های من الان یه مادر شاد میخوان نه یه مادر افسرده و تو فکر و عصبی

همه رو فدای خوش می کنه ومنم مقصرم که باهاش همراهی کردم ولی ادامه اش رو نمی دونم چیکار کنم

موندم...

پرسش ها و پاسخ های مشابه

بی اهمیتی نسبت به محیط

پاسخ سلام دوست عزیز دلایل زیادی برای حس بی تفاوتی نسبت به محیط دیگران وجود داره .شاید اگر علت را در خودتان ببابید درمان هم شکل بگیره گاهی افراد نسبت به آینده نگران هستند برای همین هیچ چیز خوشحالشون نمیکنه ...

تاثیر پذیری زیاد از محیط

پاسخ با سلام و احترام. دوست عزیزم مسئله ای که مطرح کردید به موضوع هویت یابی مربوط میشود. با توجه به سن و سالی که دارید این امری ست طبیعی. اما باید کم کم بتوانید خواسته ها و نیاز های خود را بشناسید و آنها ر...

ترس از محیط بسته

پاسخ با سلام خدمت شما کاربر گرامیترس از مکان های بسته (و مکان های باز )آگورافوبیا نامیده میشود که یک اختلال اضطرابی محسوب میشود . فرد مبتلا ترس و اضطراب را غیر واقعی ، بیش از اندازه و در حد خطر واقعی تجربه...