پاسخ سلام با همسرت خیلی صمیمی باش. در مقابل همسر، زبان بازی نه تنها اشکال نداره بلکه خیلی هم خوب است. با زبان و رفتار به همسرت محبت کن. با جاریت بسیار سنگین رفتار کن. لزومی نداره با جاریتون صمیمی باشید. ...
اختلاف با همسرم برای رفت و آمد با جاریم
پاسخ سلام وقت بخیر خوب این تفاوت فرهنگی الان نیست اول ازدواج و قبل از اون باید تحقیق و بررسی باید میشده الان که این ازدواج انجام شده و حتی شما باردار هستین .ارتباط زن و شوهر فقط جنسی نیست میتونید باهاشون ...
پاسخ سلام. دوست خوبم متوجه هستم که احساس خوبی نیست مقایسه شدن و فرق گذاشتن بین شما و جاری تون. این که جاری بزرگتر کمی بیشتر مورد توجه قرار بگیره طبیعی هست ازاین نظر که مدت زمان بیشتری رو در خانواده همسرتان...
پاسخ با سلام به نظر من ( البته اين نظر منه لزوما ًنبايد شما هم مثل من فكر كنيد) نيازی به هيچ گونه نشون دادن عكس العملی نيست و اتفاقاً بايد از اين مساله خوشحال باشيد كه در موقعيتی هستيد كه ديگران از شما ت...
خدا رو شکر که رابطه هنوز سالم هست.البته این صمیمیت برای یک زن ناراحت کننده است و قابل درکه. ولی حساسیت بیجا ممکنه اسیب بیشتری ایجاد کنه. لازمه که همسرت این روابط رو کمرنگتر بکنن ولی به این فکر کن که خودِ ما توصیه و نظر و خوشنودی چه کسی برامون مهم و بر تصمیماتمون تاثیرگزاره؟ کسی که واقعا و عمیقا دوستش داشته باشیم و او رو به دنیای خودمون نزدیک و محرم بدونیم.چه بسا افراد زیادی چیزی رو به ما میگن و اصلا اهمیتی نمیدیم.ولی بمحض اینکه فردی این حرف رو به ما میزنه که قبولش داریم، روی اون مساله دقت می کنیم و اون شیوه رو تغییر میدیم.عمر رابطه شما با همسر کم هست و عملا رابطه با جاریها قدیمیتر و ریشه دارتره. بر روی رابطه با همسر و تعمیق صمیمیت و یک دلی کار کن و گه گاه خیلی ملایم تذکر بده.اصلا عجله نکن و اعتماد به نفست رو بعنوان همسر و صاحب اصلی این زندگی حفط کن و از اون جایگاه به قضایا نگاه کن و تصمیمات مدبرانه و پخته بگیر.نترس همسرت به شما تعلق داره و فقط لازمه سرش رو گرمتر و وابستگیش به خودت رو بیشتر بکنی.
ممنون از توجهتون. سوالاتون رو جواب میدم: دوساله ازدواج کردم. سن همسرم 30.فاصله سنی جاری هام بین 34 تا 46 هستش. یکیشون بچه نداره. جاری بزرگم که عروسشون شد شوهرم بچه بود شاید هشت نه ساله. بقیه جاری هام که ازدواج کردن همسرم حدود 19سال بود. یکی از جاری هام هم فامیلشونه. بله فکر میکنم قبل ازدواج ما هم رفتارشون صمیمی بود. حدس میزنم هردو مشتاق باشن. رفتارشون مثل خواهر برادر صمیمیه و جلوی برادرشوهرم یا دیگران هم دیدم شوخی کنن, مثلا یه روز همسرم جلوی همه محکم زد تو کمر جاریم, مثل این شوخی های مسخره که داداش ها با آبجی ها میکنن, یا مثلا چند بار وقتی قرار شد بره دنبالش با موتور رفت, در صورتیکه ماشین هم اونجا بود, وقتی اعتراض کردم که ماشین میبردی بهتر بود و زن داداشت راحت تر بود گفت مگه بار اوله, اون دیگه عادت کرده. مقصر تربیت پدر و مادرشونن که از همون اول توجیه نکردن روابط درست رو و الان اصلاح این رفتار براشون راحت نیست. محتوای صحبتها خیلی عادیه. سلام و احوالپرسی و مسائل خاله زنکی که چه خبره و فلانی چی گفته یا چه کرده. نمیدونم چه نیازی رو پوشش میده بلاخره من که تو دلش نیستم اما حس میکنم چون ازشون دوریم میخواد ببینه چه اتفاقی افتاده و دلش تنگ میشه. حقیقتش من اصلا خدای نکرده به روابط نامشروع یا مثلا خط گرفتن و...شک ندارم بهشون, ولی واقعا دلیلی هم نمیبینم که به جای صمیمی شدن با برادرها و احوالپرسی تقریبا هر دو سه روزه ازشون, زن داداش ها جایگزین بشن, و البته از ادامه این صمیمیت میترسم و حس خوبی ندارم بهش. حتی گاهی حسودیم میشه. یبارم به شوخی بهش گفتم چرا فلانی همیشه اول چت هاته مگه من خانم 😄 گلت نیستم. گفت خب هرکی آخر پیام بده میاد بالا. گفتم منو پین کن بالا دیگه😁این بچه گانه بود ولی حرصم گرفت دو بار پشت هم دیدم آخرین پیامش اسم ایشونه.... بازم میگم من شک ندارم. حتی رمز گوشی همسرم رو میدونم و مثل بعضی مردها نیست که مخفیانه پیام بده. ولی خب دیگه حساس شدم