با سلام
من سوال اول شما رو مطالعه کردم و همینطور نظر همکار محترم کلینیک
ابتدا تبریک می گویم که به دنبال حل مشکل خود هستید. شما یک قدم بسیار بزرگ از افرادی که هیچ آگاهی نسبت به مشکل خود ندارند ( حاضر به بازگو کردن مشکل خود نیستند و یا به کلی آنرا انکار میکنند) جلو تر هستید.
باید بگویم گاهی مسیر زندگی و انتخاب های ما برای ما شرایطی ایجاد میکند که مشکلات و حتی عوارض آن در طولانی مدت هم گریبان گیر ما خواهد بود.
متاسفانه امکانات و شرایط هم دست به دست هم میدهد تا کار و زندگی برای ما سخت تر شود.
در مورد مقاومت به دارو قطعا زمانهایی هستند که ما مثل بیمار یهای جسمی مثل تیرویید نیاز هست تا آخر عمر دارویی را مصرف کنیم پس از این جهت باید دیدگاه خود را نسبت به مصرف دارو ها تغییر دهید.
نکته اصلی اما این است که تنها مصرف دارو نمی تواند شما را به سطحی از عملکرد مناسب که نیازمند آن هستید برساند. در نتیجه قدم اول کسب آگاهی از بیمار است . به این معنی که تا جایی که امکان دارد در مورد مشکل خود مطالعه کنید و اطلاعات صحیح بدست بیاورید.
در قدم دوم بایستی از خدمات مشاوره کمک بگیرید در بسیاری از موارد مشاوران بهزیستی و مشاوران سرای محله های تهران (اگر تهران هستید) گزینه های خوبی برای دریافت اینگونه مشاوره ها هستند.
برای هر دوی این قدمها نیاز است که شما یک تصمیم اساسی بگیرید تا از صندلی قربانی بلند شوید و خود را قربانی ندانید بلکه فردی در نظر بگیرید که مسئول است. مسئولیت حال خود و شرایط همسر و خانواده خود را بپذیرید و شرایطی که وجود دارد را بصورت واقع بینانه قبول کنید. اگر تصمیم بگیرید که دیگر قربانی نباشید اهمیت زیادی ندارد که 16 سال است که بیمار هستید یا بیشتر . بسیاری از افراد در سراسر دنیا شرایط به مراتب بدتری از شما داشتند که با جمع بندی و یک تصمصم جدی از جایگاه قربانی رها شده و خود را در جایگاه یک فرد انتخابگر قرار دادند و زندگی خود را متحول کردند.
مراجعین زیادی در کمپ های ترک اعتیاد داشتم که در کنار بیماری جسمی و اختلالات شخصیت به مصرف مواد هم روی آورده بودند. بسیاری هیچ وقت نتوانستند خود را نجات دهند اما عده ای هم با یک تصمیم جدی، یا بعد از یک اتفاق تصمیم گرفتند برای همیشه از این وضعیت نجات پیدا کنند.
البته این مسیر راهی بسیار سخت و دشوار است اما ما به عنوان یک انسان از همه اتفاق های جهان قوی تریم و این مساله را داستان افرادی معمولی با یک اراده و تصمیم جدی به ما نشان داده است.
در این راه حتما به راهنما و کمک متخصص و خانواده دلسوز نیاز دارید . همین که همسر شما در کنار شما بوده و در این مدت کار کرده اتفاق خوبی است اما شاید نیاز باشد حتی دیگر حمایت ایشان هم از شما به عنوان یک فرد قربانی خاتمه پیدا کند و اگر همراهی هم وجود داشته باشد به فردی کمک شود که قربانی نیست بلکه تصمیم جدی برای تغییر دارد.
بیماری خود را به خوبی بشناسید تا کمک کند نقاط ضعف خود را با آگاهی پوشش بدهید از یک مشاور کمک بگیرید و داروهای خود را زیر نظر روانپزشک بصورت منظم مصرف کنید.
یک کار را شروع کنید حتی اگر در ابتدا بدون دستمزد و یا حتی با دستمزد بسیار کم باشد این کار به شما اعتماد بنفس و احساس خوبی میدهد تا این که به مرور بتوانید کار بهتری پیدا کنید.
شاد و پیروز باشید.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید