نارضایتی از شغل و افسردگی

سلام به شما خانم جوان☺

 از اینکه اینقدر احساس نارضایتی و ناراحتی دارید واقعا متاسف شدم. شما تا اندازه ای به خواسته پدر زندگی کردید و خب طبیعیه که شاید در این مسیری که طی کردید عشق و علاقه ای هم به کارتان به خرج نداده باشید چرا که ارشد حسابداری موقعیت شغلی خوبی را میتواند داشته باشد.
خیلی وقتها زمانیکه ما خودمان نمیدانیم به دنبال چه هستیم و علائقمان چیست و دچار سردرگمی و بی هدفی هستیم به نظرات و تصمیمات اطرافیان و والدین و نزدیکانمان بیشتر تن میدهیم و انتخاب ما میشود انتخاب آنها. خوب است که بدانید شما چیزی از دست نداده اید و تازه در یک رشته خوب هم تخصص گرفته اید و این خودش یک مهارت است که شما دارید. و حالا با حس قویتری متوجه شده اید که در زمینه هنر علاقه مند هستید و شاید اگر این مسیر را طی نکرده بودید به این حس و علاقه خود با این شدت پی نمیبردید. خیلی از افراد در زندگی آزمون و خطاهای زیادی رو پشت سر میگذارند تا نهایتا به گرایش و علائق خود پی ببرند و زندگی خود را در جهت علاقه خود پیش ببرند و احساس رضایتمندی بیشتری داشته باشند و حتی در این مسیر تاوان های سنگینی را هم میپردازند.
خداروشکر که شما 25 سال دارید و جوان هستید و کلی فرصت پیش رو دارید.☺
احساس یاس و افسردگی شما حاصل افکار خودتان هست،حاصل سرزنشها و قضاوتهایی که در مورد خودتان انجام میدهید و برای خودتان محدودیت ایجاد کرده اید. خیلی خوب است که تصمیم بگیرید با پدرتان صحبت کنید و تنها آنچه بهتان گذشته را باهاشون درمیان بگذارید و در نهایت احترام و ارزشی که برای ایشون قائلید انتخاب خودتان را داشته باشید و در این خصوص تلاش کنید. و من پیشنهاد میکنم که در زمینه هر رشته ای که تمایل دارید، ابتدا خوب تحقیق کنید و از محاسن و معایبش آگاهی پیدا کنید و برآورد کنید که چقدر قلبا با اطلاعاتی که در این زمینه یافته اید همچنان علاقه مند هستید و حتی سختیهایش را به جان میخرید.
خبر خوب این است که شما در جای مهم زندگیتون قرار گرفته اید و اینجا میتواند نقطه عطف زندگیتان باشد.
پس افکارتان را متمرکز توانمندیها و نکات مثبت خود کنید و از پیشبینی کردن آینده هم خودداری کنید. مهم این است که شما با هر کاری که میکنید احساس رضایت و شادمانی و مفید بودن داشته باشید و اگر چنین باشد بهترین پیشنهادات و بهترین موقعیتها در انتظار شما خواهد بود.
موفق و سربلند باشید🌹