2794

مشکلات جسمی و روحی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 64 بازدید

سلام . چند روزه توی سرم احساس گیجی و سبکی میکنم و یک درد مبهم مدام توی سرم و کاسه چشمام احساس میکنم و مدام پوست سرم مور مور میشه و موهای سرم سیخ میشه  بعضی اوقات هم حالت تهوع خفیف دارم ولی این سردرد و چشم درد سبکی سر و احساس سرگیجه خیلی داره اذیتم میکنه هرچی مسکن استامینوفن یا سرماخوردگی میخورم یک ساعت تا دو ساعت خوب میشه بعد دوباره شروع میشه البته همزمان با این مشکل یک سری مشکلات دیگه هم برام پیش اومده توی گوشم احساس درد و زنگ زدن صدا  میکنم از طرفی مشکل خشکی و سوزش و خونریزی مقعدی پیدا کردم البته کم ، ولی اونم توی این چند روز خیلی اذیتم کرده و داره میکنه از پماد آنتی هموروئید و هیدروکورتیزون دارم استفاده میکنم ولی هنوز کاملا خوب نشده  یک جورایی آب روغن قاطی کردم میشه بگید مشکلم چیه چیکار باید بکنم خیلی داره این گیجی و سردرد و چشم درد اذیتم میکنه با پارچه چشمهامو موقع خواب میبندم یک کمی بهتر میشه ولی وقتی پارچه رو باز میکنم بعد نیم ساعت دوباره این حالتها میاد سراغم رگهای پشت گردنم یهو سفت میشه و تو اون ناحیه هم احساس درد بدی دارم من مشکل تیروئید دارم و مادام العمر باید قرص لووتیروکسین مصرف کنم چون ید درمانی کردم و غده تیروئیدم کاملا خشک شده و فوق العاده عصبی و استرسی هستم و مشکل بیخوابی دارم اصلا نمیدونم باید چیکار کنم خودمم گیج شدم و چون افسردگی دارم نمیتونم تصمیم گیری کنم از کجا باید شروع کنم این اواخر وقتی بهم استرس زیاد وارد میشه بخصوص وقتی با کسی دعوام میشه توی خیابون زانوهام سست میشه یهو خالی میکنه از طرفی دهنم مثل چوب خشک میشه زبونم میچسبه به سقف دهنم و حس میکنم دارم غش میکنم تمامه بدنم شروع میکنه به لرزیدن خیلی شدید رنگم مثل گج سفید میشه توی همه این حالتها فقط میخوام کم نیارم و از خودم دفاع کنم شروع میکنم به جیغ و فریاد کردن و نه تنها توی اون شرایط بدی که برام پیش میاد نه تنها کسی نمیتونه آرومم کنه خودمم بخوام نمیتونم خودمو آرام کنم فقط گریه میکنم جیغ و فریاد راه میندازم و ببخشید فحش میدم به کسی که باهاش دعوام شده بعدشم که برمیگردم خونه آنقدر عصبی هستم که خودزنی میکنم با تیغ موکت بری یا چاقو و با چکش روی دستها یا صورتم رو زخمی و کبود میکنم کنترل روی این قضیه ندارم قبلا اصلا اینجوری نبودم الان یک ساله اینجوری شدم و از همه مهمتر توی دعوا و عصبانیت هر چی دم دستم باشه پرت میکنم این غیرارادی هستش ولی چیزی که آخرین باری که دعوا کردم منو خیلی ترسوند این بود که چند بار نزدیک بود غش کنم خیلی خیلی جلوی خودمو گرفتم که جلوی دیگران این اتفاق نیافته زانوهام یهو خالی میکرد  و یک مشکل جدی تر اینکه من جنون دزدی دارم با توجه به اینکه فوق العاده استرس و تنش زیادی بهم وارد میشه ولی این جنون رو نمیتونم کنترلش کنم من برای مشکلات روحی از قبیل استرس و تنش های شدید و عصبی بودنم خیلی دکتر رفتم ولی برای خودزنی و جنون دزدی نمیتونم برم پیش دکتر و توی صورتش نگاه کنم و بگم که این مشکلات رو دارم گوشهام به صدا خیلی حساس شده کوچکترین صدا آرامشم رو بهم میزنه چشمهام به نور خیلی خیلی حساس شده نور عصبیم میکنه موهای سرم با سرعت داره میریزه تو یک سال من چهار مرتبه موهای سرم را با دستگاه موزر از ته تراشیدم و شروع به تقویت موهام کردم ولی هرکاری میکنم تا دو سه سانت میاد بالا ریزش شروع میشه حسرت موهای بلند به دلم مونده خلاصه اینکه من الان کاملا فلج و زمین گیر شدم قدرت تصمیم گیری اصلا ندارم توانایی اینکه اراده کنم و دستمو به زانوهام بگیرم یه یاعلی بگم و با صبر و قدرت زیاد برم دنبال درمان مشکلاتم رو ندارم روز به روزم دارم بدتر میشم بارها و بارها پیش دکتر اعصاب و روان متخصص مغز و اعصاب روانشناس رفتم حتی تو بیمارستان روزبه. پرونده دارم و از گفتنش هم هیچ خجالت نمیکشم چون اکثر مردم این مشکلات رو دارند حالا چه خفیف و ضعیف چه جدی ولی داروهایی که این دکترها بهم میدن منو تبدیل میکنه به یک روح کاملا متحرک که هیچ حسی نداره وقتی مصرف میکنم این داروها رو فوق العاده چاقم میکنه اشتهامو زیاد میکنه و تبدیل میشم به یک آدمی که کمترین احساسی درم نیست حتی از انجام کارهای روزانه هم میمونم و این با روحیات من جور در نمیاد از نظر مسائل جنسی کاملا صفر صفر هستم کاملا خنثی هستم نمیتونم کسی رو دوست داشته باشم علاقه داشتن دوست داشتن در من به منهای بی نهایت رسیده دیگه هیچ کس رو نمیتونم دوست داشته باشم حتی اگر خودمم بخوام بازم نمیتونم من یک دختر مجردم و نمیتونم هیچ جنس نر رو دوست داشته باشم عاشقش بشم بهش علاقمند بشم از جنس مخالف متنفرم بدم میاد برام مشمئز کننده هستش و بیشتر دعوا هایی که پیش میاد برام با همین جنس نر هستش قبلا اصلا اینطوری نبودم ولی روزبه روز این حس تنفر در من داره تقویت میشه  بعضی اوقات هم به حس تنفر نسبت به همه اطرافیانم پدر مادر خواهر برادر حتی خودم نانوایی. بقالی همسایه هامون بی دلیل در من ایجاد میشه  ولی با مشکلات هم جسمی و هم روحی که هر روز داره بیشتر و بیشتر هم میشه واقعا نمیدونم چیکار کنم دیکه واقعا ناامید شدم توانایی ندارم دلسرد شدم و در یک کلام بریدم لطفا بهم کمک کنید یک مشاوره کوچیک هم باز یک سرسوزن نور امید به دلم میندازه چیزی که این روزها خیلی بهش نیاز دارم فقط یک نفر مشکلات منو بشنوه بخونه و یک جمله حتی دو کلمه ای بهم بگه بازم دلم خوش میشه همون بهم انرژی میده اگر زیاد صحبت کردم معذرت میخوام چون من دوستی یا کسی که بتونم باهاش صحبت کنم و مشکلاتم رو بگم رو ندارم امیدوارم لااقل اینجا بتونم کمکهای معنوی زیادی دریافت کنم و یکی دو تا دوست هم پیدا کنم با تشکر


اطلاعات تکمیلی

سن ۳۶ جنسیت زن شغل فارق التحصیل بیکار وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

روانپزشک و متخصص اعصاب و روان

سلام. صحبتهای شمارو خوندم. شرایط سختی را میگذرانید. من توصیه میکنم جلسات مشاوره حضوری داشته باشید. دارو هم به شما کمک خواهد کرد.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

علایم جسمی افسردگی

پاسخ با سلام مجدد ؛علائم ضعف و سستی و گزگز می تواند منشا روانی داشته باشد که افسردگی یا اضطراب سردسته علل روانی محسوب می شوند . جهت بررسی و درمان لازم است به یک روانپزشک مراجعه فرمایید و نه روانشناس .

انتخاب رشته با وجود بیماری جسمی

پاسخ سلام خوشحالم بابت اینکه چالش این روز های خود را با ما مطرح کردید. ببینید من در متن شما چند نکته دیدم که به ترتیب عمیق بودنشون در موردش صحبت میکنم. باید بگویم علاقمندی شما و در کنار آن تلاش برای رسیدن ...

نقص جسمی کمبود اعتماد به نفس

پاسخ وقت بخیر دوست عزیز مقایسه کردن در شرایطی که شرایط دو نفر با هم یکسان باشد مجاز است بنابرین جایز نیست خودتان را با فردی که شرایط شما را تجربه نکرده یک لحظه هم نمی تواند جای شما باشد قیاس شوید هر زمان ت...

علایم جسمی افسردگی

پاسخ با سلام ؛جهت درمان افسردگی می بایست به یک روانپزشک یا متخصص اعصاب و روان مراجعه کنید .اساس درمان افسردگی استفاده از داروهای ضدافسردگی است. و درمان‌های غیر دارویی ( روان درمانی ) نیز کمک کننده و موثر خ...