2794

احتمال اختلال شخصیت و یا افسردگی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 67 بازدید

سلام خسته نباشید  میخوام بدونم مشکلم دقیقا چیه چه شخصیتی دارم؟
 یه لحظه با تمام وجووود احساس شادی و رضایت از زندگی دارم با فاصله خیلی کمی نظرم ممکنه عوض شه و حتی به طلاق هم فکر کنم با کوچیکترین ناملایمتی..
تو انجام کارها خیلی ضعیف و سست شدم هزار تا هدف تو سر ممکنه بپرورونم اما موقع عمل حوصله هیچ کدومشو ندارم مثلا تا حالا چندین بار تصمیم گرفتم نقاشی شروع کنم وسایلشم میخرم اما همینطور رها میشن یا دوست دارم نمازامو اول وقت بخونم اما به هیچ وجه نمیتونم  معمولا حوصله صحبت تلفنی با هیچ کی رو  ندارم جوری که اگه گوشیم زنگ بخوره تا چقد مرددم جواب طرفو بدم یا نه مگه اعضای خانواده باشه  معمولا برای انجام هر کاری اولش ترجیح میدم انجامش ندم ولی وقتی انجامش میدمم به نحو احسن انجامش میدم فقط مشکلم همون استارت اولیه اس  مثلا موقع رفتن به مهمونی اولش دلم نمیخواد برم دوس دارم تنها بمونم خونه اینقد اصرارم کنن اونوقت مجبورم برم ولی وقتی رفتمم ناراحت نیستم از رفتن نهایت لذت رو میبرم یا میرم جایی دوست دارم حتما کسی باهام باشه نباشه احساس راحتی و آسایش ندارم از دوران بلوغ تا به الان این خصوصیت رو دارم
شدیدا به خانوادم وابسته ام اگه یه شب پیششون نباشم باید حتما بهشون زنگ بزنم و مطمین بشم حالشون خوبه اگه بر حسب اتفاق نتونستن تلفن جواب بدن کلی تو فکر میرم تا زمانی که باهاشون حرف بزنم همیشه ترس مرگ عزیزامو دارم و طرز وحشتناکی این قضیه اذیتم میکنه
نسبت به شوهرمم خیلی حساس و حسودم، من ۲۷ سالمه ایشون ۲۹ چهار سالم از ازدواجمون میگذره به شکل سنتی ازدواج کردیم
متاسفانه تو دوران نامزدی یک پیامک به یه خانوم ازشون دیدم که دامن زد به همه بدبین های من جوری که بیشتر اوقات تو دلم نسبت بهش شک دارم از نوع نگاهش تا حرف زدنش با اینکه میدونم خیلی دوستم داره و بهم احترام میذاره جز اوندفعه هم دیگه همچین خطایی نکرد اما بازم ناخواسته این حسای بد به دلم چنگ میزنه جوری که خوبی الانشو میبینم میگم عاشقشم اما لحظه بد با یه اخم و تخمی احساس میکنم ازش متنفرم حتی به روشم میارم در کل خوبی رو وظیفه میدونم اما عصبانیت و ناراحتیا رو تحمل ندارم چند بار دچار حمله پانیک هم شدم
  گذشته رو نمیتونم فراموش كنم تو هر دعوا اون اتفاقای تلخ گذشته رو دوباره زنده میکنم جوری برام تازگی داره که انگار تازه اتفاق افتاده در کل خیلی خیلی فکر میکنم به حرفا به کارا به جزییات همه چیز زیادی دقت میکنم مثلا فیلم میبنم به عوامل پشت صحنه فکر میکنم به نحوه اجرای بازیگران یه فکر منفی هم به ذهنم خدا نکنه خطور کنه وگرنه ممکنه تا چند روز اذیتم کنه تا یادم بره یا یه جوری خودمو توجیه کنم
موقعی که دانشگاه و مدرسه میرفتم اینجور نبودم همیشه شاد و شنگول و شوخ در واقع بمب انرژی بودم و رهبر گروه ها هر چند الانم ظاهرو خوب حفظ کردم هیچکی نمیدونه پرم از همچین حس هایی راستی اینم بگم با اینکه ۲۷ سالمه صمیمی ترین دوستام بچه ها هستن از نه ده ساله تا هفده هجده ساله همه هم متوجه ارتباط خوبم با بچه ها هستن با اونا خیلی راحتم بین برنامه های تلویزیونی هم عاشق کارتونا هستم خودمم هنوز عروسک ببینم میخرم هر چی از شخصیتم به ذهنم رسید گفتم لطفا بگین من چه جور شخصیتی دارم نقاط قوت و ضعفم کدوماست باید چیکار کنم مثل سابق بشم  ضمناً زیاد هم پیش میاد عصبی بشم موقع عصبانیتم یا دوست دارم چیزی پرت کنم یا اینکه با داد و بیداد و زخم زبون خودمو خالی کنم بعدش هم شدیدا عذاب وجدان میگیرم چند سالی بود حتی نمیتونستم گریه کنم الان کمی بهترم
یه سوال هم دارم به شهری که توش زندگی میکنیم خیلی وابستم خیلی اینجا رو دوست دارم حالا کار شوهرم به جای خیلی دورتر از محل زندگی خودمون منتقل شده تا الان نتونستم باهاش برم بنظرتون منی که اینه وضعیت روحیم اینقد به خانواده و بستگانم حتی شهرم وابسته ام و اینقد حسای ناجور دارم اگه برم شهری که سه چهار ماهی یکبار هم نمیتونم خانوادم رو ببینم حالم بدتر نمیشه؟ سابقه پانیک هم دارم 

لطفا لطفا هر مشکلی دارم صریحا بگید از هیچ کدوم نمیترسم 

با توجه به مقاله ها بنظر میرسه اختلال دو قطبی و افسردگی دارم بهتره به روانشناس مراجعه کنم یا روانپزشک 

بی نهایت سپاس و عذرخواهی بابت وقتی که ازتون گرفتم 

اطلاعات تکمیلی

سن 27 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

دوست خوبم سلام
بهار مبارک

خیلی خوبه انقدر خودتون را میشناسید و رفتارهاتون رو تجزیه تحلیل کردید اما برای اینکه بتونیم دقیقا بدانیم چه مسایلی وجود دارد باید یک تاریخچه کامل خانوادگی و شخصی از شما گرفته بشه.
صادقانه من با چند خط توضیح شما نمی توانم حدس و گمان های خودم را برایتان بنویسم چرا که نه تنها کار حرفه ای و اخلاقی نیست ممکن است ذهن شما را نیز بیهوده درگیر کند 
بنابراین از شما خواهش میکنم اگر براتون اهمیت دارد تا سلامت روان خود را حفظ وارتقا بدهید حتما به مشاور مراجعه نمایید. اما براساس توضیحاتتون پیشنهاد میکنم حتما طرحواره درمانگر باشند تا نتیجه بهتری بگیرید.
در مورد مهاجرت از شهر نیز اگر مراجعه به درمانگر را آغاز کردید حتما با صلاحدید ایشون و بهبود شرایط شما میتواند تغییر مناسبی برایتان باشید.
نکته دیگر لطفا با جستجوی چند مقاله خود را تحت فشار و استرس قرار ندهید.
امیدوارم با جدیت و پیگیری حال دلتان همیشه خوش باشد
ایام بکام🌹🌹🌹 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha