2794

سلام روزتون بخير

من ٢سال تو عقد بودم و ٧ماهه الان اومدم خونه خودم

شوهرم از نظر ابراز احساسات خيلی كم توجه شده

قبلا هميشه جلو همه بهم توجه داشت و از بس اين عشق براش تازگی داشت كه ديگه جلو خودش رو نميگرفت و ميخواست همش كنارم باشه 

الان به طور مثال گردش های خانوادگی که ميريم همش با آقايون ميگرده و منم بايد بيشتر كنار خانم های فاميل باشم كوچكترين ابراز محبتی نميكنه ،

من همش بايد دستشو بگيرم و اينا....

يه جورايی براش عادی شده رابطمون😔

هروقتم بهش ميگم چرا بهم توجه نميكنی ميگه زشته جلو همه 

اگه بگم دوتايی بريم بگرديم بازم بهونه مياره و دوس داره تو جمع باشه

 همش خودمو با دو رو بريام مقايسه ميكنم

ميبينم چقدر دونفری باهم مسافرت ميرن،گردش ميرن،شوهراشون ابراز احساسات ميكنن باهاشون وخيلی چيزای ديگه... 

من خيلي عصبی شدم لطفا كمكم كنيد😔

اطلاعات تکمیلی

جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز
بهار مبارک

دوران نامزدی بدلیل جذابیت های خاص خودش دوران ابراز عشق مطلق است و زوج به جای توجه به خود واقعی طرف مقابل تنها به ناز و نوازش و لذت بخش کردن رابطه فکر میکنند.
بعد ازدواج و با وارد شدن به شرایط جدید ادم ها تفاوت ها، نقاط ضعف و عادات بخصوص طرف مقابل را میبیند.
الان در رابطه شما نیز این اتفاق افتاده همسر شما متفاوت با انتظار شما رفتار میکند.
برای اینکه بتوانید به یک توافق مشترک برسید، باید گفتگو کنید تفادت های خود را بشناسی و با کمی انعطاف دو طرف این مسایل را حل کنید.
مثلا اگر ده بار در جمع خانوادگی هستید و ایشون دوست دارن با اقایون باشند یک شب هم به خود اختصاص دهید و دونفر های مورد عااقه شمارو انجام دهید.
مهم این است شما اصول گوینده-شنونده را یاد بگیرید تا بدون تحقیر و توهین و پیش اوردن دلخوری مشکل را حل کنید و نقشه عشق مختص به رابطه تون را طراحی نمایید.
حتما کتاب بهسازی رابطه و هفت اصل ازدواج موفق جان گاتمن را مطالعه کنید.

اصولی که گوینده باید توجه داشته باشد

 خلاصه حرف بزنید. در شرح مطالبی که باید بگویید جانب اختصار را رعایت کنید. به جنبه‌های مهم بپردازید. توصیه می‌کنم که از «قاعده دو جمله» پیروی کنید و به عبارت دیگر، صحبت خود را به دو جمله محدود کنید. اغلب اوقات می‌توان همه گفتنی ها را در دو جمله بیان کرد. با این روش از صحبت درباره مطالب خارج از برنامه که اغلب ایجاد تنش می کند، جلوگیری کنید.

 صریح و موجز حرف بزنید. از صحبت‌های مبهم و از کلی گویی بپرهیزید. مثلا بجای اینکه بگویید: " کاش منظم‌تر بودی.» بگویید «دلم می‌خواهد بعد از استفاده از حوله، آن را سرجای خود آویزان کنی.»

از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید. در ین خصوص بهتر است از «قاعده بی‌تقصیر بودن» استفاده کنید. «مسئله‌ای است که می‌خواهم با تو در میان بگذارم ببین می‌توانی به حل آن کمک کنی.» خود را در هیئت تعمیر کاری ببینید که می‌خواهد بدون هر گونه سرزنش پیچی را سفت یا شل کنید.

از زدن برچسب، مانند «شلخته»، «خود خواه»، یا «بی‌ملاحظه» و غیره خودداری کنید. این برچسب‌ها اغلب تعمیم مبالغه‌آمیز هستند و فضای صحبت را تیره می‌سازند. از آن بدتر، با ایجاد تکدر خاطر، فضای حاکم بر جلسه حل اختلاف را خراب می‌کنند.

 از مطلق گویی و استفاده از کلماتی مانند «هرگز» یا «همیشه» خودداری کنید. این واژه‌ها معمولا اشتباه هستند. بندرت همسری را پیدا می‌کنید که «هرگز» کارش را درست انجام ندهد و یا «همیشه» در انجام کاری کوتاهی کند. با مطلق گرایی شرایطی فراهم می‌آورید که شما را از رسیدن به هدف باز می‌دارد.

حرفتان را بزنید و از انتقاد خودداری کنید. مثلا بجای اینکه بگویید «تو هرگز به من کمک نمی‌کنی» بگویید «اگردر شستن ظرف‌ها به من کمک کنی بسیار ممنون می‌شوم.»

 ذهن خوانی نکنید. احتمال اینکه ذهن خوانی اشتباه باشد زیاد است و در نتیجه زمینه عصبانیت همسرتان را فراهم می‌سازید. اگر فکر می‌کنید که همسرتان از شما دلگیر است بهتر است بگویید: «احساس می‌کنم از من دلگیر هستی.» در برخورد با باورهای خود بدانید که لزوماً با واقعیت‌ها روبرو نیستند و چه بهتر که از تحلیل روانشناسانه در باره انگیزه‌های همسرتان اجتناب کنید.

اصولی که شنونده باید رعایت کند

زمینه‌های توافق را پیدا کنید. ببینید با کدامیک از نکات مورد اشاره همسرتان موافق هستید، تا در نقش مخالف او ظاهر نشوید: «بله قبول دارم که اخیراً سرم خیلی شلوغ بوده است» «مثل اینکه معاشرت‌های اجتماعی من تو را ناراحت کرده است.»

مضامین منفی صبحت‌های همسرتان را ناشنیده بگیرید. بعید نیست که همسر شما در حالت دلخوری یا عصبانیت در بیان مسئله مبالغه کند. به علت عصبانیت توجه کنید و انتقادها و سرزنش‌ها را نادیده بگیرید.

 از خود سوال کنید. ممکن است گله و شکایت همسر شما برای خود او روشن باشد، اما شما از چگونگی آن آگاه نباشید. از خود بپرسید: «منظورش چیست؟ چه می‌خواهد بگوید؟»

 مطمئن شوید که منظور همسرتان را درک کرده‌اید. مثلاً به او بگویید: «فکر می‌کنم منظور تو این است که حاضر نیستی دخالت‌های مادرم را تحمل کنی.» یا «آیا منظورت این است که صورت حساب‌های بانک را من پرداخت کنم؟»

 اگر فکر می‌کنید که همسرتان منظور شما را آنطور که هست درک نکرده، در مقام توضیح برآیید. مثلاً بگویید: «خیلی دلم می‌خواست تو را ببینم. اما مجبور بودم کار اداره را تمام کنم.»

 از گفتن «متاسفم» ترسی به دل راه ندهید. روابط زناشویی ایجاب می‌کند که اگر خواسته و ناخواسته اسباب تکدر خاطر همسرتان را فراهم کرده‌اید، در مقام پوزش برآیید و تاسف خود را به اطلاع او برسانید.

راه ازدواج پر از مسیرهای ناهموار است صبور و عاشق باشید و باغبانی با ملایمت برای گیاه عشقتان🌹🌹🌹

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

بی احساسی و سرد بودن همسر

پاسخ سلام دوست گرامی فرمودید با همسرتون ۱۱سال اختلاف سنی دارید که ایشون شما رو بچه می داند و خیلی طرف مشورت ایشون نیستید. و به شما بی اعتنایی دارند و حتی شما رو تحقییر نیز می کنند خوب به هر حال شما از دو ...

بی احساسی

پاسخ حتما به مشاور مراجعه کنید شما ممکنه دچار افسردگی شده باشید و طبیعی هست تاحدودی این دلگیری و ناراحتی .این بحران با کمک به خودتون میگذرد

بی احساسی و بی توجهی

پاسخ سلام دوست عزیز پاسخ سوال شما در همان جمله ای است که در ابتدای صحبتهایتان نوشته اید همسرم درون گرا و من برونگرا هستم همین یک‌جمله نشان از تفاوت های بسیاری در شما دونفر دارد که متاسفانه شما این تفاوت ه...

به خواستگارم احساسی ندارم

پاسخ سلام دوست عزیز مرسی که ما رو واسه مشکلتون انتخاب کردید. کمترین میزان علاقه قبل از ازدواج این هستش که فرد به زبون ساده میگه که طرف به دلم نشست و در واقع این اولین مرحله برای ورود به مراحل بعدی واسه انت...