2794

رفتار با جاری حسود و چاپلوس

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 1678 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام.  یک ساله که جاری دارم ایشون خیلی آدم پر زبون و تا حد بسیار زیادی چاپلوس هستن و بسیار اهل تیکه و کنایه انداختن البته با خنده اینکارو میکنن که کسی حرفی بهشون نزنه، مدتیه که حس میکنم نسبت به من حساس شده و حسادت میکنه مثلا من و همسرم هر جایی یا هر خیابونی که عکس بگیریم ایشونم دقیقا همونجا و همونطور عکس میگیرن هر غذایی که رستوران بریم بخوریم ایشونم باید برن و همونو سفارش بدن و برای خواهرشوهرام به شدت چاپلوسی میکنن تا حدی که یه وقتهایی توی جمع میگن من بهتر از توام چون من قربون صدقه ی خواهر شوهرامون میرم ولی تو این کارو نمیکنی و دوستشون نداری!

سوال من اینه که چطور باهاش رفتار کنم که دست از حسادت هاش مقایسه کردناش برداره، آخه ایشون یک ساله که وارد خانواده شده و شاید سالهای بعد بدتر از این رفتار کنه،

من دوست دارم روابطم رو در حدی باهاش نگه دارم که باعث ناراحتی و کدورت نشه ولی نمیدونم باید چکار کنم..تا الان هم من فقط سکوت و بی توجهی کردم به حرفهایی که میزنه و رفتاری که داره.

ممنون میشم اگر راهنمایی کنید.

اطلاعات تکمیلی

سن۲۱جنسیتزنشغلخانه داروضعیت تاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز

راهکار مناسب استفاده از ارتباط موثراست.

 اگر کسی رفتار نادرستی با شما داشت یا حرف نامناسبی زد، احساس خطر نکنید و مضطرب نشوید. حسادت می‌تواند باعث شود افراد در مورد خودشان یا رابطه‌شان تفکرات منفی و غیرواقعی داشته باشند. ممکن است حرف‌ها یا رفتارهای شما را به خودش بگیرد، حتی وقتی که کلام و رفتار شما مستقیما متوجه او نباشد.
تیکه انداختن، مقایسه کردن و من بهتر از توام تمام از احساس ناامنی فرد ناشی می شود لازم نیست مقابله به مثل کنید. شما رفتار صحیح و آرام خود را در قبال دیگران داشته باشید. اگر به خود اطمینان داشته باشید با حرف های دیگری لزومی به تغییر را حس ناامنی نیست.

در واکنش به تفکرات منفی او، تدافعی عمل نکنید. در عوض، برایش راحت توضیح دهید که جریان از چه قرار است.

 ببینید آیا فرد، فقط چیزهای خوب زندگی‌تان را می‌بیند و توجهی به چیزهای بد زندگی‌تان ندارد، یا غیر از این است. 

بعضی‌ها حسادت می‌کنند چون نمی‌توانند پیچیدگی زندگی دیگران را درک کنند. دلیلش هم این است که ذهن آنها درگیر زندگی خودشان است.

اگر دیدید کسی مرتبا می‌گوید که چقدر همه چیز برایتان خوب پیش می‌رود، و به نظر می‌رسد از این بابت، ناراضی و ناراحت است، به او گوشزد کنید که چیزهای زیادی در زندگی‌تان وجود دارد که لزوما او از آنها آگاه نیست.(مثلا خوبه دیگه راحت نشستی شوهرت پول میاره میخوری و میگردی شما در جواب این حرف نباید ناراحت شوید فقط به طرف مقابل بگویید من و شوهرم با هم حرف زدیم و بهتر دیدیم من خونه باشم و کارهای رو مدیریت کنم وگرنه یکی از خواسته های من این بود تو زمینه مورد علایق خودم کار کنم) شاید شما نتوانید دیدگاه یک فرد حسود را تغییر دهید، اما می‌توانید چالش‌ها و اشکالات زندگی‌تان را با او در میان بگذارید. 

از خودتان بپرسید آیا ایشون در رابطه‌ای که دارید، احساس خطر یا ناامنی و نگرانی می‌کند؟ بعضی از افراد چون از این می‌ترسند که موقعیت خود را از دست بدهند دیگران را به‌عنوان یک تهدید ببینند.

مثلا، شاید فرد مقابل‌تان در این مورد صحبت کند که رابطه‌ی شما با دیگران چقدر عالی است، زیرا احساس می‌کند زیاد به شما نزدیک نیست، و این باعث حسادتش می‌شود. متاسفانه، روابط خوبی که دارید، به او حس نگرانی و ترس می‌دهد، و این در حالی است که شما تفاوتی در روابط‌‌‌تان احساس نمی‌کنید.

تشخیص دهید چه زمانی باید مرزی تعیین کنید و فاصله بگیرید. اگر فهمیده‌اید که چه چیزی سبب حسادت فرد حسود می‌شود، می‌توانید با تغییر رفتار و منش‌تان، شرایط را بهتر کنید. مخصوصا از خوشی ها و کارهای هیجان انگیز زندگی خود که میدانید ایشون را ناراحت میکند تعریف نکنید.

گاهی، بهترین کار این است که او را کمی تنها به حال خودش بگذارید. وقتی می‌بینید او مکالماتی کوتاه و متمرکز روی سوژه برای ایجاد تنش دارد، شما می‌توانید به نکته‌ی مثبتی اشاره کنید و سپس او را تنها بگذارید. مثلا، شنیدم تصمیم گرفتین خونه رو عوض کنید واقعا برات خوشحال شدم.

احساس‌تان را به ایشون بگویید. وقتی صحبت می‌کنید و حس میکنید طوفانی در راه است، برای اینکه احساساتتان را به او منتقل کنید، از جمله‌های اول شخص استفاده کنید. یعنی اینطور شروع کنید: «من احساس می‌کنم…» و سپس احساساتتان را در مورد موضوعی خاص که او گفته یا انجام داده، توضیح دهید.

مثلا می‌توانید بگویید: «من از رفتار سرد شما ناراحت میشم چون ما یک خانواده هستیم و برای من مهم است با هم رفتار صمیمانه و اجترام برانگیز داشته باشیم.»

جمله‌ی «من احساس می‌کنم» تان نباید جوری ادامه پیدا کند یا به این سمت متمایل شود که دیگر در مورد احساسات خودتان نباشد. مثلا، نگویید: «احساس من مانند توست»، «تو به من این حس را می‌دهی»، یا «باعث می‌شود اینطور احساس کنم.» این جمله‌ها، حق مالکیت را از احساسات‌تان می‌گیرند. مثلا «تو باعث می‌شوی من احساس ناراحتی کنم»، مخصوص شما نیست و ضمنا، تقصیر احساس شما را به گردن دیگری می‌اندازد.

این کلمات را می‌توانید برای بیان احساساتتان استفاده کنید: در فشار و تنگنا بودن، مضطرب بودن، نگران بودن، عصبی بودن، هراس داشتن، دلخور بودن، نامطمئن بودن، احساس پوچی کردن، آشفته و پریشان بودن، آزرده خاطر بودن و …

رفتاری را که باعث ناراحتی و رنجش شماست، توضیح دهید. شما باید تنها در مورد رفتارهایی که می‌توانید ببینید حرف بزنید، نه آن چیزی که فکر می‌کنید انگیزه‌ی رفتارهای حسادت‌آمیز است. این، بهترین راه برخورد با مشکلی اینچنینی است زیرا به شما اجازه می‌دهد احساسات‌تان را بدون متهم کردن فرد مقابل، به‌درستی بیان کنید.(مثلا امشب سلام کردید و ایشون به عمد جواب نداد حتی وقتی مخاطب مستقیم قرار گرفت می توانید این رفتار را بگویید من کمی دلخور شدم ...عزیزم جواب سلامم را ندادی)ممکن است ایشون بگه نشنیدم برای فرار از بحث شما هم ادامه ندهید. چون قصد شما فقط دادن آگاهی است نه کشمکش او را آگاه کنید رفتارش چه تاثیری بر شما داشته.

وقتی در مورد رفتار فرد صحبت می‌کنید، از برچسب زدن، بیش از حد تعمیم دادن و حکم صادر کردن، تهدید کردن، درس اخلاق دادن، اتمام حجت کردن، ذهن خوانی، و یا فرضیه‌سازی پرهیز کنید.

مثلا نگویید: «وقتی تو سعی داری سلیقه تو به من تحمیل کنی، من احساس ناخوشایندی دارم.» این یعنی ذهن‌‌خوانی و اینکه شما تصور می‌کنید می‌دانید چه چیزی در ذهن فرد مقابل‌تان می‌گذرد.

صحبت کردن درباره‌ رفتار خاصی از فرد حسود باعث می‌شود او کمتر احساس دلخوری و تقصیر کند تا اینکه با جملات قضاوت‌گرانه و فرضیه‌ سازی با او برخورد کنید.

توضیح دهید که رفتارهایش چه تاثیری روی شما گذاشته، یا اینکه فکر می‌کنید رفتارهایش چه معنایی دارند. دلیل اینکه چنین احساسی دارید را به او بگویید. شما باید درک خودتان، خاطرات‌تان، احساسات‌تان، انتظارات و پیش‌بینی‌های‌تان را نسبت به رفتارهای ایشون در رابطه‌ی خود منعکس کنید.

مثلا، می‌توانید احساس‌تان را با گفتن این جمله بیان کنید: «وقتی از من می‌پرسی شنیدم مسافرت خارج میخوایین برید خوبه والا، من مضطرب می‌شوم و آن وقت فکر می‌کنم اگر بگویم بله، تو دلخور می‌شوی.»

همچنین می‌توانید برداشت‌تان از مفهوم کاری که کرده را بگویید. مثلا، می‌توانید بگویید: «وقتی از من می‌پرسی باز با دوستات قرار دوره بذاری، من احساس نگرانی و اضطراب می‌کنم، چون باعث می‌شود حس کنم شما با تمام کارها و برنامه های من مخالف هستید.»

سعی کنید در توضیحات‌تان، تقصیر احساس‌تان را گردن طرف مقابل‌تان نیندازید. مثلا نگویید: «من برای جواب دادن به پیام تو در فشار هستم چون تو خیلی حساسی.» چون با متهم شدن طرف مقابل حس میکند باید از خود دفاع کند.

البته به یاد داشته باشید شما نمیتوانید ایشون را تغییر دهید و فقط با برخی برخوردها می توانید ایشون را متوجه تاثیر رفتارش بر خود کنید. بنابراین بر این موضوع که برنامه ها و روال زندگی خود را با هماهنگی همسرتان و بدون اجازه دخالت ایشون ادامه دهید تاکید کنید اما هرگز وارد بازی کنایه، طعنه زدن و کلام پنهان ایشون نشوید (والا بعضی ها گرون گرون خرید میکنند خوبه والا.سکوت کنید و این بازی را به یه تیکه دیگر ادامه ندهید)

و یادتان باشد در زندگی نمیتوان تمام افراد را از خود راضی نگه داشت شما روال درست در ارتباط را در پیش بگیرید، چون اگر بخواهید به خواست دیگران زندگی خود را تنظیم کنید دیگر نمیتوانید خودتان باشید.

شاد باشید🌹🌹🌹

تجربه شما

login captcha

منم در آینده جاری دار میشم کاش آدم خوبی باشه 

پرسش ها و پاسخ های مشابه

آرامش داشتن و حسود نبودن

پاسخ سلام عزیزم، وقتتون بخیر، با شرایطی که توضیح دادین شما به خاطر سالاد افکار و استرس زیاد نمی تونید روی کارهاتون تمرکز داشته باشید. و در ضمن این مشکلات ارتباط با اطرافیانتون رو هم مختل کرده. تنها راه مرا...

حسودی پسر دو ساله به خواهر

پاسخ سلام. بله، خیلی مرتبط هست و سعی کنید فقط با او نباشید و همراهیش کنید.یعنی با بازی سعی کنید که کیفیت زمانی که با همدیگر هستید را بالا ببرید.

دخالت و حسودی مادرشوهرم

پاسخ باسلام دوست عزيز اينكه مادر شوهرتون چه رفتارهايی داره و برخوردش با شما چطوره اونقدری اهميت نداره چون ما به ايشون دسترسی نداريم و نميتونيم قضاوتشون كنيم ولی مساله ای كه مهمه اينكه شما چطور به رفتارهای ...

حسودی دختر 2 ساله به پدرش

پاسخ با سلام خدمت شما مادر عزیز من ابتدا در مورد حسادت توضیح می دهم و بعد به سوال شما می پردازم. حسادت یک واکنش هیجانی است و معمولا در بین کودکان از 5/1- 5 سال و سپس در دوران بلوغ نوجوانان دیده می شود...