من 27 ساله هستم و 10 ساله پدرم فوت كردن. با مادرم تنها زندگی ميكنم. تک فرزند هستم. مادر من بسيار مهربون و دلسوزه .اما به شدت كمال گرا مغرور و زودجوش هست. كه اين صفت رو همه در ايشون به وضوح ميشناسن و تاييد ميكنن. من در مورد خودم اخلاق ايشون رو تحمل كردم اما 2 جلسه خواستگاری رو مادر من به خاطر همين اخلاقش كه زود عصبانی ميشه بهم زد. و با توجه به سن من و رفتار ايشون به نظرم با هر خواستگار ديگه اينطور برخورد كنه كلا ازدواج من منتفی ميشه. حتی من تصميم مهاجرت داشتم ايشون با رفتارهای مهرطلبانه اش به من عذاب وجدان داد كه منو منصرف كنه. میخواستم به من كمک كنيد كه با ايشون چطور رفتار كنم كه بخش اشتباهات خودش رو متوجه بشه و منطقی برخورد كنه و نسبت به ديگران با عصبانيت جبهه نگيره و بد برخورد نكنه؟ با تشكر
اطلاعات تکمیلی
سن27جنسیتزنشغلكارمندوضعیت تاهلمجردسلام عزیزم. شرایط دشواریه. مادر، همسرشون رو از دست دادند و تنها داشته ی زندگیشون شما هستید. ولی شما یک موجود مجزا و دارای اهداف و علایق متفاوتید و ضمن احترام به عشق و احساس مادر، نباید قربانی این آمیختگی عاطفی بشید. لازم هست شفاف و مستقیم و محترمانه نقطه نظراتتون در مورد ازدواج رو با مادر مطرح کنید و بگید تصمیمتون جدیه و همکاری مادر رو نیاز دارید و اگر شرایط ازدواج فراهم نشه قطعا مهاجرت خواهید کرد. از اونجا که میگید مادر با رفتارهای مهرطلبانه به شما احساس گناه میده، پس طبیعتا نباید تسلیم این رفتار بشید و قطعا شما هم در اون سوی رابطه ی مهرطلبانه، با رفتارتون باعث تحکیم و تداوم این چرخه هستید. فکر میکنم هر مادری ترجیح بده دخترش ازدواج کنه و کنارش باشه به جای اینکه مهاجرت کنه و کاملا از دسترس دور باشه!
پاسخ سلام عزیزم برای رفع این موضوع لازم است حتماً به روان درمانگر مراجعه کنید و زمانی بین ۵ تا ۱۰ جلسه تراپی بگیرید تا به صورت ریشه ای و عملی روی این موضوع کار در غیر این صورت ممکن است تلاش های شما منجر ب...
افسردگی .کمبود اعتماد به نفس و کمالگرایی
پاسخ سلام و عرض ادب بسيار خوبه كه شما اشراف به شرايط روحي خودتون داريد. اما پيشنهاد من مراجعه و ملاقات حضوري با يك روانشناس و ارزيابي باليني براي بررسي فاكتورها و ريشه هاي حال بدتون هست.شايد نياز به كمك دا...
ماده آمالگام روی دندان در بارداری و سقط جنین
پاسخ نكران نباشيد و در حال حاضر كار خاصي لازم نيست
سلام من پسر12ماهه دارم چهارتاازدندانش رودرآورده ولی هنوزاز دهنش آب میادجوری که لباسش خیس میشه.میخواس
پاسخ با عرض سلام گاها" آبریزش از دهان به دلیل برگشت اسید معده میباشد که در صورت اختلال در وزن گیری کودک حتما باید تحت بررسی قرار گیرد
ممنون از از راهنماييتون، بله ظاهرا ترجیح ایشون هم ازدواج من هست، اما نمیتونن روی عصبانيتشون کنترل داشته باشن، در مورد اینکه من چطور میتونم به آروم شدنشون کمک کنم ،ممنون میشم راهکار بهم بگید
موضوع خواستگاری با عصبانیت مادر چه ربطی داره؟ چرا مادر در حضور خواستگار عصبانی می شوند؟
جلسه اول مادر خواستگار از مادر من يه سوال پرسيدن كه آيا فرزان از لحاظ مالی شمارو تامين ميكنه و آيا قراره بعد از ازدواج زندگی اينها 3 نفره باشه؟ مامان من خيلی عصبانی شد گفت مگه من به پول پسر شما احتياج دارم همون طور كه تا الان زندگی كردم از اين به بعد هم همونه. جلسه دوم كه بعد از 2 ماه دوباره اومدن قبل از اينكه اشاره ای به توافقات ازدواج بشه مثل مهريه و شيوه برگزاری مراسم و اين صحبتها مادر ايشون گفتن كه آيا اجازه ميدين بيشتر رفت و آمد كنن بچه ها تا قبل از بله برون و دختر شما تنها بياد خونه ما (البته كل خانواده خاستگار منزل باشن) يا پسر من تنها بياد خونه شما. كه مامان من باز عصبانی شد و گفت شما تا هنوز حرفتون قطعيت و رسميت پيدا نكرده اين نوع رفت و آمد اصلا درست نيست. رفت و آمد بيرون مشكلی نداره اما توو خونه حضور من به عنوان مادر دختر تا قبل از عقد الزاميه (چون خانواده ما اعتقادی به صيغه نداريم. نامزديم تا زمان عقد و عروسی كه نزديک بهم برگزار ميشه).
من حق رو به مادرم ميدم حرفشون كاملا درست بوده. مشكلم با لحن ايشونه كه زود عصبانی ميشه و به همون دليل كسی ديگه به حرفش توجه نميكنه فقط بهانه پيدا ميكنن و ميگن مادر تو آدميه كه دخالت ميكنه و ازين حرفا. من الان وسط گير كردم نميدونم چه رفتاری صحيح هست
باز هم چاره ی کار رو در قاطعیت توام با احترام و درک می دونم. از مادر دلیل عصبانیت رو جویا بشید. اینکه از شنیدن اون صحبتها چه حسی کردن که باعث عکس العملشون شده. با اون حس همدلی کنید و بگید میدونید ازدواج شما برای مادر ناراحت کننده است ولی تصمیم شما برای ازدواج جدیه و به همکاری و تجربه مادر برای انتخاب درست نیاز دارید و اگر مادر در این مسیر کمک نکنند ناچارید مهاجرت کنید.