مقایسه و ناراحتی از فخرفروشی جاری

سلام.  سوال اول : جاریم وضعشون خوبه ما نه.خیلی به من فخر فروشی میکنه و با غرور رفتار میکنه.مادر پدرم و بقیه هم میبیننش متوجه میشن که خودشو خیلی میگیره.حتی خواهر شوهرهام هم گفتن مخصوصا نسبت به من.البته پدرم میگه حق داره بخاطر شرایط همسرش که ثروتمنده و جایگاهشون بالاست اینجوریه. همه هم بخاطر ثروتش دورو ورشونو میگیرن حس میکنه از همه بالاتره و بهش احتیاج دارن.همش میخواد به من بفهمونه ما خوشبختیم.همش میگه ما اروپا بودیم شما چرا نمیرید ما اینو گرفتیم ما لباسهای ایران و قبول نداربم فقط‌ میریم اونور خرید ما از وقتی ازدواج کردیم خیلی خارج رفتیم  مخصوصا اروپا خیلی سرمون شلوغه‌ همه جارو دیدیم ،ما ....من حقیقتش اوایل باهاش سعی کردم دوست باشم ولی نمیتونم با آدم مغرور و خودگیری مثل اون قاطی شم همیشه هم فکر میکنه عالم و آدم خصوصا ما که نداریم به زندگیشون حسودی میکنیم.شنیدم که گفته مادر شوهر و پدرشوهرم سعی میکنن مارو به هم نزدیک کنن ولی آخه ببخشید جایی باهم باشیم شبیه شاهزاده ها میشینه و نگاه غرور آمیز و سرتری داره .نه فقط توو نگاه توو رفتارم  اینجوریه. ما توو خانوادمون آدمهای پول دار زیاد دیدیم ولی این مدلی نه.ایشون از یه خانواده ضعیف هم اومدن و با برارشوهرم که خیلی بالاتر هست ازدواج کردن .خلاصه من اذیت میشم دیگه جایی ببینمش‌ از بس از مادیات و جایگاه همسرش به‌ من میگه همسرشم همینطور.ماهم تبریک میگیم ولی دیگه زیاده روی میکنن هر دفعه راجب این چیزا حرف میزنن.همسرمم بیکار‌ شده فعلا ، میفهمم اونم ناراحت میشه‌.

مادرشم مادر منو میبینه هی میگه دخترم همش اروپاست چه دامادی خدا بهمون داده سرویس عروسیش بلریان بوده.خلاصه مادرمم با من بحثش شد که ببین دخترشون چه خوشبخت شده.....با شوهر منم ناخواداگاه بد میشه.

سوال دوم:مادرم همش منو با اون مقایسه میکنه آخه همسرشون مرفه هستن.همش توقع داره ماهم مثل اونا باشیم مثلا ماشین گران قیمت دارن سفر خارجه زیاد میرن  لباسهای مارک دار میپوشن. ما رو و بیشتر منو تحت فشار میزاره که از همسرت بخواه ببرتت خارج. یا هی بهت پول بده یا برات خرج کنه خب ما مثل اونا نیستیم و نمیتونیم.خیلی اذیت میشم از این که هی بهم میگه خوشبحالش جاریت چه خوشبخته تو چرا اینجوری نیستی چرا ماشین مدل بالا ندارین چرا نمیگردین.از اینکه حسرت میخوره کلافه میشم.میترسم به گوش مادرم برسه مثلا رفتن اروپا دوباره یا ماشین یا وسایل جدید خریدن بعد برای من داستان شه و تا چند وقت مادرم...بنظرتون چه رفتاری داشته باشم بهش چی بگم؟ آخه بهشم میگم هی نگو میگه حسودی میکنی.