2794

سلام عرض میکنم خدمت مشاوران عزیز. 

من ۳۲ سالمه و شوهرم ۴۲سال، دو سال پیش پس از دو هفته آشنایی ازدواج کردیم البته هردو مون تجربه یه زندگی دیگه و شکست رو داشتیم ایشون ۱۳ سال با همسر سابقش زندگی کردند و سه سال پیش ازهم جدا شدن و من ۲ سال با شوهر سابقم زندگی کردم و ۷ سال پیش جدا شدم. ایشون با توجه به اینکه قبلا زندگی سردی و بدونه هیچ دوست داشتنی داشتند تصمیم گرفتند که توو این زندگی جبران کنند و خدایی هم کم نذاشتند  واسه ام . من چون ۵ سال تنها خودم واسه خودم تصمیم میگرفتم وقتی یهوی وارد این زندگی شدم برام قابل هضم نبود به همین خاطر نمیتونستم درست رفتار کنم خیلی اذیتش میکردم بهش بی حرمتی کردم روز و شب سر هیچ بهش گیر میدادم و بعضی وقتها اگه دو روز باهاش حرف نمیزدم برام مهم نبود هم با خودم هم با ایشون لج کرده بودم توو دعوا همیشه اون میومد سمتم. با وجود اینکه ایشون با فامیل و با افراد دیگه بسیار جدی و مغرورند اما با من اینطوری نبود تا اینکه ۵ ماه پیش خدا بهمون یه پسر داد البته صبر ایشون هم از ناسازگاری های من به سر اومد و تو آخرین دعوامون که دوماه پیش بود و من یه هفته رفتم خونه مامانم،گفت دیگه برنگرد گفتم میرم دادخواست مینویسم و طلاق. من که به خودم اومدم دیدم زندگیم به یه مو بنده مثل آدم خودم برگشتم سر خونه زندگیم ،ایشون گفتن اشتباه کردی من دیگه نمیخوامت ازت بدم میاد تو یه مرضی که به جونم افتادی و خلاصه کلی توهین.الان من رفتارم خیلی خوب شده فهمیدم که زندگیم واسه م مهمه به عبارتی به خودم اومدم.تو عصبانیتاش خودم رو کنترل میکنم درجا باهاش حرف میزنم که قهر نباشیم اما ایشون همه اش بهونه میاره همه ش حرفهای زشت که زنا رو باید زنده به گور کرد اونا فقط  واسه س ک س خوبن و دیگه به درد نمیخورن

نمیدونم دیگه چیکار کنم میگه به خاطر پسرم هیچی نمیگم که برگشتی و گرنه از خدات باشه که نگهت داشتم

حالا من چیکار کنم آیا زندگیم درست میشه؟ چیکار کنم که بشه همون آدم سابق؟

اطلاعات تکمیلی

سن۳۲ جنسیتزنشغلخانه داروضعیت تاهلمتاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز

اینکه صادقانه اشتباهاتتان را پذیرفته اید و فقط ایشان را مقصر نمیدانید نشان از بینش شما و آمادگیتون برای تغییر هست 

هردو شما ازدواج مجدد داشته اید و انتظار میرفته که اشتباهات گذشته را تکرار نکنید لکن شرایطی که بوده (چندسال زندگی مستقل ) باعث شده نتوانید در زندگی مشترک خودتان را با تغییرات سازگار کنید 

طبق صحبت های خودتان دو سال به این منوال بوده که شما ناسازگار بودید و ایشان همه سعیشان این بوده که این زندگی را حفظ کنند و شما دوماه پیش تصمیم به تغییر گرفته اید 

فکر نمیکنید رابطه ای که دوسال تلاش بر بهم زدنش داشته اید  دو ماهه بازسازی نمیشود 

همیشه خراب کردن راحت تر از ساختنه اگر دوسال طول کشیده اعتماد ایشون سلب بشه و از شما قطع امید کنند پس زمان بیشتری صرف خواهد شد تا دوباره به شما اعتماد کنند 

قصد ندارم با اعداد و ارقام بازی کنم لکن سعی کنید به خودتان و ایشان زمان بدهید 

همین قدر صادقانه که در این پیام برای ما نوشتید با همسرتان صحبت کنید . بگویید تلاش ایشان را دیده اید و برایتان ارزشمند بوده و از ترس از تنهایی و ... نبوده که برگشته اید بلکه ایشان را دوست دارید و میخواهید زندگیتان را از نو بسازید .در رابطه با ایشان با صداقت و محبت رفتار کنید و زمان بدهید تا دوباره شما را باور کنند 

میتوانید به ایشان پیشنهاد بدهید که برای بهبود کیفیت زندگیتون به مشاوره مراجعه کنید 


تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

تاثیر اشتباهات گذشته بر رابطه من و نامزدم

پاسخ درود بر شما دوست عزیز با مواردی که مطرح کردید متاسفانه ایشون حق دارن که نگران و آزرده باشن،در چنین شرایطی افراد گمان می‌کنند که دیگران مخفیانه قصد دارند به اون‌ها آسیب بزنند حتی اگه رفتار با اون‌ها خو...

رفتار همسر به خاطر اشتباهات گذشته

پاسخ سلام دوست عزیزمسایل حل نشده همیشه باعث مشکل می شوند.در حال حاضر نیز همسر شما در گذشته و مشکلات آن گیر کردند.غر زدن، گلایه کردن و تلافی آتش خشم را ممکن است موقتا خاکستر کند اما هرگز آرامش درونی ایشون ر...

خانم دکتر الان یه تاپیکی واستون راجع به خجالتی بودنم باهاتون صحبت کردم.الان میخام بقیش و بنویسم. بعد

پاسخ صدف عزیز اگر ساکن تهران هستی سعی کن حضوری همدیگه رو ببینیم .من باید شمارو ببینم

سلام ممنون بابت راهنمایی هاتون به نظر شما میشه با این وضع به زندگی ادامه داد؟

پاسخ باسلام متاسفم براي اين تجربه غم انگيز و درك ميكنم چقدر اسيب ديديد گاهي يك پايان تلخ خيلي بهتر از تلخي بي پايانه خودتون رو روحيه تون رو حفظ كنيد به ديد يك تجربه به اين اتفاق نگاه كنيد نه فرد شكست خور...