ناسازگاری مادرشوهر با عروس

سلام.ممنون میشم راهنماییم کنید واقعا نیاز دارم ب راهنمایی تون!

من ۱۵ سالم ک بود بنا ب دلایلی با پسر عمه ام ازدواج میکنم(من توی این۱۵سال اصلا نمیدونستم عمه دارم!یهو پیداشد وبرای اینکه رابطه شون بهترشه ماباهم ازدواج کردیم)من الان ۱۲ساله ازدواج کردم و راضی ام از شوهرم زندگی مون بدنیست و خوبه!

مشکل من با خانواده همسرم اینه ک مادرشوهرم فوق العاده دختر دوسته و اون مسرای مجردشم دوس داره و تحویل میگیره ولی کلا با من مشکل داره همش تیکه میندازن تیکه های از روی بهانه مثلا امروز بهم میگه چقد چاقی فردا میگه لاغری ها

ببینید قشنگ ب نفع خودش حرف میزنه اون لحظه هرچی براش بهترباشه اونو میگه یعنی بیشتروقتاحرفای خودشو نقض میکنه!

و کار زیاد بهم میده دختراش تکون نمیخورن بخوان بخورتم مادرشون میگه بشینید شما خسته اید مریضی نمیتونی و... همه کاراشونم میارن برا مادرشوهر من

اون موقع مادرشوهر من مهمون داره زنگ میزنه من کار خونه ب من میگه!و..

بدون تشکر بعضی وقتا مثلا خیلی کم پیش اومده دختراش کمکم کردن توظرف شستن از دختراش تشکر میکنه اسم من نمیاره!

منم ی مدت خودم و زدم ب این ک کار واجب دارم و... ی ماهی کمتر رفتم و گفتم کمرم درد میکنه کمتر کار میکنم الان کمتر کار میکنم ولی رفتار اونا بدترشده ک بهتر نشده منم عذاب وجدان میگیرم برا مادرشوهرم دلم براش میسوزه تنها کار میکنه بااینکه مریضه!

نمیدونم باید چکار کنم؟!

برم باهاش حرف بزنم!؟

ی مدت شوهرم زیاد بهش گیر میداد مادرشوهرم اومد گف من از چشم تو میبینم و... منم با گریه و بدبختی بعد یه سال تونستم کاری کنم ک شوهرم کلا خفه خون بگیره و هیچی نگه! داماداش اخلاق تند دارن ولی هی ازشون تعریف میکنه ولی اسم منو نمیاره هیچوقت!!!!  از الان هی از عروس جدید نداشته اش تعریف میکنه!

واقعا من نمیدونم دگه باید چکار کنم براشون!

بابچه هاشون خوبم تحویلشون میگیرن

بریدم بخدا

مریض شدم معدو تپش قلب و.....

هی تو فکر کاراشم رفتارای بدش باخودم!

نوه هاشم بیشتر از مس من ک تنها نوه پسریع دوس داره تازه چندبار دبدم هی بد پسرمو جلو پدربزرگش میگه ک پسرمنو اصلا تخویل نگیره