جایی رفتم به پدرم دروغ گفتم که دارم میرم کلاس زبان
و در واقع من به مدرسه ام رفته بودم واسه یه کار ضروری که مربوط به درسام میشه بعد پدرم فهمیدن که من بهش دروغ گفتم از اون موقع به بعد به من اعتمادی ندارن و دیگه حتی برام خرج نمیکنن بعد از شانی بد من پدرم آدم بدبین و دل سیاهی هست که از اون افکارای پوسیده داره که دخترا باید ۲۴ ساعته خونه باشن من چیکار کنم با این افکار و عقایدش
من هزار تا آرزو دارم که با موندن تو خونه نمیتونه به هیچ کدومشون برسم یه راه حل بدین لطفا
راه حل درس خواندن و موفق شدن،،،راه حل جلب اعتماد.راه حل رفتن پیش یک مشاور تا بین شما و پدرتان رابطه سالم برقرار کند..یادتون نره پدر شما تغییر کمی خواهد داشت اما شما با موفقیت و درس میتوانید مستقل عمل کنبد.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید