سلام و وقت بخیر خدمت شما .اول از شما بسیار ممنونم که با صبر و حوصله جواب سوالات و مشکلات من رو میدی

سلام و وقت بخیر خدمت شما .اول از شما بسیار ممنونم که با صبر و حوصله جواب سوالات و مشکلات من رو میدید . من 30 سال سن دارم و همسرم 35 سال . اغاز مزاحمت پارسال همین موقع بوده و تا اواخر پاییز ادامه داشته من اوایل دی ماه متوجه شدم وقتی که همسرم اون خانم رو تهدید کرده که در صورت ادامه مزاحمت ابرویی براش نمیزاره .وقتی فهمیدم تلگرام همسرم رو به خواست خودش روی گوشیم نصب کردم و به اون دختر پیام دادم .ما عضو گروهی هستیم فلسفی و من از نظر اطلاعات و دانش تو این زمینه در اون گروه فعالیت داشتم .در چتهای اخر رد و بدل شده همسرم بهش گفته تو در حدی نیستی که با من همکلام بشی و لینک گروه رو بهش داده و گفته فقط بیا همسرم رو ببین و بفهم با کی زندگی میکنم . همین باعث شده از همسرم بخواد در ازای نوشتن چند متن دیگه مزاحمش نشه .تا اون متن ها رو روی پروفایلش بزاره و بیاد گروه که من ببینم .و دقیقا همین باعث فهمیدنم شد .وقتی بجای همسرم باهاش چت کردم مدام میگفت تو که حالت از من به هم میخوره و به جز فحش و دری وری چیزی بهم نگفتی الان مشکوکی که خودت پیام دادی و سلام میکنی . و همیشه فقط در جواب پستهای من نوشتی یک موی گندیده ی زنم رو با دنیا عوض نمیکنم و ....این توضیح کوچکی بود .اینم بگم بعد اون جریان به خانواده ی همسرم جریان رو گفتم و اونها بشدت باهاش برخورد کردن حتی جواب سلامش رو هم نمیدن و معتقدن از اول باید میگفت تا مزاحمتها انقدر طولانی نشه .چندین بار بیرونش کردم که در سرما توی دفترش میخوابید .بار اخر چند روز پیش بود .من واقعا ازش بیزار شدم . همیشه باهاش روراست بودم .اما الان همش فکر میکنم وقتهایی که کنار هم بودیم اون رازی در دل داشته .وقتهایی که مسافرت بودیم و اهنگ گوش میدادیم و ..رازی در دل داشته .همه ی اعتمادم از بین رفته .