2794

سلام وقت بخیر سه ساله ازدواج کردم شوهرم گفت بیا پیش مادر پدرم میریم خونم دسته مستجره قبول کردم چون نامزدیمون طولانی شده بود مادرشوهرم خیلی اذیت میکنه همیشه دعوا میندازه خونم به شوهرم میگه به زنت بها نده نزارلباس بخر زیادی میوه و گوشت و وسایل خونه نخر پروو میشه ..شوهرم میره دیش اونا میاد به من گیر میده میگه‌ لباس بسته بپوش خونمونم گرمه پدر شوهرم نمیزاره کولرمونو نصب کنیم شوهرم راضی نمیشه کوچ کنیم کمکم کنید لطفاً میدونم اگه بخوام جدا بشم طلاقم نمی‌ده همش میگه بچه بیار دلم میخواد خودمو بکشم پول نمیده تازگیا گیر میده به همه چی ... دکتر قرص اعصاب داده عصبی میشم معده درد میگیرم دستم قبلم سرگیجه ضعف لرز دیگه حتی یه بشقابم نمیتونم بلند کنم

اطلاعات تکمیلی

سن ۱۹ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی

وقت بخیر دوست عزیز
در درجه اول سعی کنید تا به فکر آرامش خودتون باشید
با همسرتون صحبت کنید تا به فکر محل زندگی دو نفره باشید ومیخواهد مستقل باشید و روی پای خود بایستید سعی کنید روش خود را تغییر دهید یعنی اینجا حرفیاز مادرشوهرتان به میان نیاورید
درباره مسائلتان خودتان با طرف مقابل صحبت کنید پای همسرتان را میان نکشید در این شرایط همسرتان بین شما و مادرش گیر میکند 
برای بچه دار شدن شرایط اولیه را فراهم کنید و بعد اقدام کنید 
سعی کنید به دنبال استقلال فردی و اجتماعی خودتان باشید کلاس بروید ورزش کنید درس بخوانید سرکار بروید تا کمی وارد دنیای اجتماعی شوید 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

خستم به خودکشی فکر میکنم

پاسخ وقت بخیر دوست عزیز شرایط سختی را پشت سر می گذارید که خیلی از افراد ممکن است در این شرایط باشند اما عملکردها متفاوت هستند متوجه هستم که شرایط پیش آمده چقدر دشوار است اما در درجه اول سلامت روحی شما مهم ...

خستم

پاسخ تفاوت سنی که میگن مهم هست همین جاست..شما پر از عواطف و احساسات و هیجان هستید ایشان این مرحله را گذرانده و کامل نمیتونه شمارا درک کند و یا اصلا درک کند .شما باید خیلی واضح و روشن و به آرامی بدون دعوا و...

خیلی خستم

پاسخ وقت بخیر دوست عزیز درک میکنم که گاهی تجربه ی چنین احساسی برای هر کسی میتواند باشد اما در همه مواقع احساس و یا افکار ما به ما درست نمیگن و در صد خیلی کمی پیش می آید که زندگی اونطوری که ما میخواییم پیش ...

کمکم کنید زندگیم رو ب فناست خستم

پاسخ سعی کنید حساسیت نشون ندهید،در کمال آرامش باهمسرتان از تفاوت‌ها و احساستان صحبت کنید به او بگویید تا چه حد پسرش را دوست دارید و متقابلا انتظار دارید ایشون همین گونه باشد و تعادل را رعایت کند