2794

شوهر شکاک و مردسالار

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 217 بازدید

سلام وقت بخیر

بنده ۲۶ سال و نامزدم ۳۶ سالشونه ،۴ ماهه عقد کردیم من شاغلم نامزدمم کارمندن، من ی بار جدا شدم تو نامزدی بخاطر مشکل جسمی ک داشتن و بعد از ۳ سال باایشون اشنا شدم، تک پسر هستن و پدرشون فوت شده و ۴ تا خواهر دارن ،خونه خودشم نزدیک خونه مادرشه و از اون خانواده های سنتی هستن و ب مردا بیشتر از خانما ارزش میدن ،من اجتماعی تر و کلا خانوادگی مردو زن باهم در ی سطحن و باهم راحتیم ،چند جلسه قبل از عقد من باایشون در ارتباط بودم ک بشناسیم همو و من فک کردم از لحاظ اجتماعی بودن و طرز تفکر فرق داریم من دوس نداشتم باهاشون ازدواج کنم ولی خیلی اصرار کردن،من قبل عقد سر سفره ب غذاخوردنشون ایراد گرفتم و ایشون توی ماشین بلند بلند ناراحتیشونو با دعوا بیان کردن  و من شاغلم بهشون گفته بودم ک قراره ادامه بدم و قبول کردن، بگذریم ک ما عقد کردیم و بهم میگفت سرکار میری چرا لاک میزنی در حالی ک قبل عقدم دیده بود گفت لاک کمرنگ بزن بعد میگفت ناخنات بلنده و اینا ک خوب حالا نمیگه ،تو گوشی من پیامای دوران مجردی بنده ک نامربوط بودنو دید و یکم حساس تر شد و یا مثلا ی روز منو داشت میرسوند هپخونه دید ک خانوادم رفتن جایی و من تو خونه تنهام سریع خانوادشو فرستاد خونمون خودش نگفت ولی من فهمیدم،  ب قول خودش و خانوادش بهم گفتن ک تاحالا باهیچ احدی صحبت نکرده و من اولیشم ،توی جمع خانوادگیشون ی حرفی زد ک من ناراحت شدم و وقتی داشت منو میرسوند خونمون گفت اون چ پیامی بود دادی از چی ناراحت شدی گفتم جلو خانوادت چرا منو بازخواست کردی اونم یهو داد زد گفت توحساسی بریم خونمون اینجوری ادا دراری تو خونه تنها میمونی هردفه ک راجب احساسم ناراحتیم میگم یهو داد میزنه،اگه الان بگه اون مانتورو نمیخوام بپوشی قبول نکنم واقعا دادو بیداد میکنه عصبی میشه و تا عوض نکنم کوتاه نمیاد (این فقط مثال بود) و حرفش اینه من مردم هرچی بگم باید بگی چشم من هرجوردلم بخواد رفتار میکنم.فقطم بامن اینجوری نیست خانوادشم ازش میترسن دیگه هرچی گفت باید انجام بدن.ب هرچی ک تاحالا خواسته رسیده میخواسته خونه داشته باشه باهرسختی شده درست کرده مثال بارزش بود، 

و ی اخلاقی داره میگه برای من حرف کسی مهم نیست من هرکاری هرحرفی ب نظرم منطقی باشه همونو انجام میدم برای نه گفتن من حتما باید دلیل منطقی بیارم و توجیه شه نشه کار خودشو میکنه فک میکنم اینجوریه ،کلا لجبازه یکدندس زور گوعه بددله از وقتی عقد کردیم من با مامانم بیرون نرفتم.انقد مغروره ک الان ۱۰ روزه سمتم نیومده دستمو بگیره ب من  میگه من عادت ب تنهایی دارم تو اذیت میشی نه من 

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۶ جنسیت زن شغل کارمند اداری وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی

وقت بخیر دوست عزیز
اینکه شما مایل به ازدواج نبودید با توجه به اصرارایشون عقد کردید موضوعی عجیب هست که برای یک ارتباط سالم و دو طرفه نمی گنجد که یکی از دلایل ناسازگاری های باهم هست
اینطور که مشخص هست سطح انعطاف و سازش در همسرتان پایین هست برای ازدواج لازم هست تا سطحی قابل توجهی از سازکاری را ببینیم
لازم هست تا در دوره آشنایی از یکدیگر خصوصیات حساسیت ها خانواده یکدیگر شناخت کافی و لازم را پیدا کنیم در صورتی که به سسمت ادواج رفتیم یعنی همه اینها را قبول کردیم مثل نحه پوشش شرایط خانواده علاقه به تنهایی و فعالیت ها و علاقه مندی های هم 
حتما از مشاوره زوج درمانگر کمک بگیرید ا همین ابتدا مسائل و نحوه حل کردن آنها را آموزش ببینید 
 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

واکسن دوگانه خردسالی

پاسخ با سلام و عرض ادب چهر ماهگی دو واکسن تزریق می شود. علت را از مرکزی که واکسن انجام شده جویا شوید.

مشکل دوران خردسالی

پاسخ با سلام واحترام. دوست عزیزم با توجه به مسائلی که فرمودید و سابقه این آزار و اذیت ها در گذشته و اثرات آن در حال فعلی شما واقعا بهبود این شرایط بدون کمک از مشاور بسیار سخت است اما تا جایی که امکان پذیر ...

اگه یادتان باشد در سطدهای قبل گفتم که ردسالهای سوم دبستان انتقال منزل دادیم و آمدیم به خیابان شمس که

پاسخ سلام برادر گرامی از نوشته طولانی شما مشخصه که بسیار از مسائل پیرامون محیطتتون ازرده خاطر هستید و عدم اعتماد به افراد و عدم امنیت شما رو میرنجونه به شما توصیه میکنم حتما این مسائل رو حضوری واز نزدیک ب...

مرد سالاری

پاسخ سلام دوست خوبم ممنونم از این که با ما در ارتباط هستین برای خرجی و دست بزن همسرتان درجه اول با ایشون گفتگو کنید در صورتی که تغییری در رفتار ایشون ایجاد نشد با واسطه بزرگتر هاتون وارد مذاکره بشید و در...