پدر ، مادر و برادرم اذیتم میکنن اصلا منو شوهرم مهم نیستیم

سلام خسته نباشین ،لطفا بهم کمک کنین خانوادم از بچگی بین منو وبرادرم آشکارا جلو چشمم فرق میگذاشتن همچی براش تهیه میکنن خونه ، مغازه ، پول خرید سربازی ، پول بیمه ، پول ازدواج ، پول بدهی هاش ، ولی سر من میرسه همش میگن ما نداریم یا در توانمون برات خرج میکنیم در صورتی که من هرچی داشتم خودم بدست اوردم ، همیشه توی خونه حرف حرف برادرمه هرچی اون بگه همون میشه یکبارم حرف منو اهمیت ندادن ، یکبارم نخواستن بشنون که من نظرم چیه ، به قول خانواده شوهرم که میگن خانوادت فکر میکنن تو نوزاد هستی ، اصلا پدر مادرم هیچ وقت منو ندیدن هیچ وقت من براشون مهم نبودم فقط به برادرم فکر میکنن حتی الان پدرم میره نگهبانی تا بدهی های برادرمو بده داداشمم عین خیالش نیست بازم همیشه طلب کاره و توقع های بیجا داره ولی اصلا پدر مادرم بهش حرفی نمیزنن من کوچک ترین حرفی که بزنم هرچی از دهنشون در میاد به من میگن ، در صورتی که این من بودم که همیشه سر بلندشون کردم ولی خانوادم اصلا خوبیهای منو نمی بینن ، فقط موقع کار کردن که میشه یادشون میوفته دخترم دارن ، برادرم از بچگی همیشه به من میگفت تو اضافی هستی توی این خونه ، یا میگه خب مگه چیه مامان و بابا منو بیشتر دوس دارن یا تو حسودی ، خیلی دلم میگیره دلم می خواد از خانوادم فرار کنم باعث مریضی من شدن ، شبا اصلا نمی تونم بخوابم همش استرس و اضطراب دارم ، وقتی شوهرم از من طرفداری میکنه ، خانوادم با شوهرمم دشمن شده ، الان فقط منتظرم وام ازدواجم در بیاد تا بریم یه خونه رهن کنیم از دستشون راحت شم خیلی منو ازار میدن خیلی منو کوچیک و بی ارزش میکنن ،وقتی رفتم خونه خودم می خوام قطع ارتباط کنم  لطفا لطفا بهم کمک کنین من چی کار کنم 🙏🙏