رفتارهای همسرم اذیتم می کند

سلام و وقت بخیر 

با توجه به حرفهایی که فرمودین میشه گفت بخشی از رفتارهای همسرتون یادگیری هست که سخت تغییر میکنه .بهترین کار اینه که مقایسه نکنید خانواده خودتون ؛بپذیرید خانواده ایشون متفاوت هستند و شما با توجه به موقعیت قرار گیری در این خانواده سعی کنید با آداب این خانواده رفتار کنید تا باعث تنش در ارتباط شما نشن .

ما در روانشناسی مبحثی داریم با این عنوان که مسئولیت شما چیه و چقدر هست و به جای تلاش برای تغییر طرف مقابل سعی میکنیم خودمون رو با شرایط وفق بدیم .موفق باشید  و این رو بدونید تلاش برای تغییر همسرتون یا راجع ویژگی های بد خانواده گفتن فقط رابطه شما رو خراب میکند

دكتر ما با هم ٤ سال دوست بوديم و شيراز دانشجو بوديم از شهر خودمون که از شيراز دوره ميرفتيم شيراز...اونجا با هم تو يک خونه كه واسه شوهرم بود زندگی ميكرديم ولی رابطه جنسی كامل نداشتيم هيچوقت درسمون که تموم شد اومديم شهرمون من اونقدر اصرار كردم كه به زور راضی شد ازدواج كنيم و تقريبا خيلی راضی نبود دليلشم بی كاری و سر بازی نرفتنش بود كه البته وضع ماليشون خوبه و كنار پدرش كه شغل آزاد داره مشغوله و منظورش كار دولتی و اينا بود....خلاصه ما عيد ٩٦ نامزد شديم و عيد ٩٧ عقد كرديم و قراره اسفند عروسی بگيريم... شوهرم منو خيلی دوست داره هر كاری واسم كرده بيشترينش اين بوده كه تمام مدت شيراز  و الان و كمک خرجم بوده تا حالا چندبن بار دعواهای بد كه به فحش و فحش كاری كشيده داشتيم ولی باز اون پيش قدم شده ولی نه كه عذر خواهی كنه مسيج داده مثلا عادي و روزمره منم كشش ندادم و آشتی كرديم اما اون بعد از چند روز اونطوری كه گفتم شروع به تلافی كرده،...خاانواده هامون خيلی متفاوتن من پدر مادرم فرهنگين هردو و رابطه عاشقانه و خوبی دارن با هم و تصميمای زندگي رو با هم ميگيرن ولی خانواده اون اصلا اينطوری نيستن پدرش حرف اول و آخر و ميزنه و مادرش همش تو خونه مثل كارگر جلوشون كار ميكنه و كلا زيادم با هم حرف نميزنن  خيلی مرد سالاريه شوهرم ٤ تا برادرن ١ خواهر كه خواهرش ازدواج كرده ولی همش خونه پدر شوهرمه و برادر بزرگشم تازه ازدواج كرده و دو تا از شوهرم كوچيكتر و مجردن شوهرم ٢٥ سالشه و من ٢٣....خواهر و مادرش خيلی تو زندگيمون دخالت ميكنن هر جا كه بخوايم بريم مسافرت زور ميزنن باهامون بيان يا من هر لباسی ميپوشم دخالت ميكنن ميگن لختيه يا چه ميدونم دخترونه نيست و ...مثلا تو روضه ايی كه همه زن بودن من دامن پوشيدم تا سر زانوم تا دو ماه شوهرمو انداختن به جونم كه چرا جوراب نپوشيدم! در كل خواهر و مادرش ميگن هر كاری ما كرديم تو زندگيمون بكن هر كاری نكرديم تو حق نداری بكنی! منم جرأت ندارم به شوهرم گله كنم چون باهام دعوا ميكنه و ميگه شوخی كردن😒يک بار نبايد به شوخی ازم تعريف كنن همش بايد ايراد بگيرن😒من بينيم كوچيكه واقعا هيچ مشكلی نداره همش يقمو ميگيرن ميگن عملش كن😐داداشاشم خيلی بيشعورن اصلا با آدم حرف نميزنن درست حسابی...خلاصه اينن😣حالا اينا به كنار بگين من با اون سيستم تلافی جويانه شوهرم چيكار كنم؟