کتاب ازدواج مادرم و بدبختی های دیگر
- نویسنده : باربارا پارک
- مترجم : نازنین دیهیمی
- نشر ماهی، ۱۳۹۳۳
- قیمت نسخه کاغذی : ۶۵۰۰تومان
- مخاطب : نوجوانان و بزرگسالان
مادر چارلی با مردی آشنا می‌شود به نام بن. بن هیچ شباهتی به پدرش ندارد. نه در اخلاق و نه در علایق. هر چقدر پدر چارلی اتوکشیده و کت شلواری است؛ بن گویی همیشه در طبیعت و در حال کمپینگ است. چارلی متعجب و ناراحت است. او بارها و بارها عکس‌های عروسی مادر و پدرش را نگاه می‌کند. اطمینان دارد که آنها روزی عاشق هم بوده‌اند؛ پس چرا حالا مادرش عاشق مردی تا این حد متضاد با پدرش شده است. بدتر از همه اینکه آنها می‌خواهند با هم ازدواج کنند و چارلی می‌داند که هر چقدر هم مادرش قول بدهد که هیچ چیزی بین آنها عوض نخواهد شد؛ اشتباه می‌کند. چون وقتی پدر و مادرش خبر طلاقشان را به او می‌دادند هم قولی مشابه به او دادند؛ ولی همه زندگی‌اش خراب شد. چارلی با پدرش حرف می‌زند و از او می‌خواهد برود و با او زندگی کند. ولی پدر به او یادآور می‌شود که مدرسه‌اش با خانه کوچک او خیلی فاصله دارد وخوابیدن روی کاناپه برای مدت طولانی اصلا خوب نیست. در ضمن او معتقد است بن هم مرد خیلی خوبی است و چارلی می‌تواند با لیدیا دختر چهارده ساله و توماس پسر پنج ساله او خیلی خوش بگذراند . به نظر می‌رسد پدر چندان نگرانی‌های چارلی را درک نمی‌کند. چارلی نیاز به دوست جدید ندارد چون خودش به اندازه کافی دوست دارد. او فقط می‌خواهد تغییر جدیدی در زندگیش رخ ندهد و مادرش را با یک مرد دیگر و بچه‌هایش تقسیم نکند. اولین دیدار چارلی با بچه‌های بن خیلی افتضاح از آب در می‌آید. چارلی فکر می‌کند در هر موقعیت دیگری با لیدیا و توماس آشنا می‌شد؛ ماجرا طور دیگری بود. حتی ممکن بود آنها را دوست داشته باشد.
پس از ازدواج مادر و بن، آنها به خانه چارلی نقل مکان می‌کنند. حالا نه تنها زندگی چارلی از بیخ و بن تغییر کرده است و باید محبت مادرش را با بن شریک شود؛ بلکه اتاقش را با برادر جدیدش به صورت شریکی استفاده کنند.
اینکه چارلی در ادامه با از بین رفتن حریم شخصی و ثبات نیم بندی که بعد از طلاق والدینش بدست آورده بود چه می‌کند؛ حاوی نکات جالب و مهمی است.
والدینی که طلاق می‌گیرند؛ باید بدانند کودک خود را بخشی از چیزهایی می‌داند که دیگر برای والدینش در زندگی مشترکشان دوست داشتنی نیست. اینکه کودک را از تنش روابط دور نگه داریم و به او اطمینان بدهیم که مشکلات بین پدر و مادر ارتباطی با او ندارد و دوست داشتن و حمایت او وظیفه همیشگی آنهاست؛ در حفظ اعتماد به نفس و احساس امنیت کودک بسیار موثر است. با این حال چون کودک بزرگترین ثمره و دستاورد زندگی دو نفر است؛ خیلی زمان می‌برد تا کودک درک کند جایگاهش به شکل ارتباط والدین بستگی ندارد. البته این هنر والدین است که این احساس را در فرزند خود پدید آورده و تقویت کنند.
با این حال بسیاری از کودکان، همواره رویا و آرزوی ازدواج مجدد والدین و بازگشت به زندگی پیشین خود را دارند. ازدواج یکی یا هر دو والد، این رویای کودک را برای همیشه دست نیافتنی می‌کند. حالا کودک دوباره باید سوگوار از دست رفتن آخرین امیدش باشد و در عین حال برای تغییر بزرگ دیگری آماده شود. پذیرفتن افراد جدید در جایگاه پدر یا مادر برای کودک بسیار سخت و همراه با مقاومت زیاد است. حال اگر کودک از عضو جدید خوشش هم بیاید، با فکر اینکه با دوست داشتن فرد جدید به پدر یا مادر خود خیانت کرده، باید مقابله کند.
قطعا می‌پذیرید که مدیریت چنین احساسات و هیجانات متضاد و پیچیده‌ای، بسیار دشوار و نیازمند همراهی و همگاهی همه اعضای خانواده است. گاهی نیز لازم است در صورت تشدید مشکلات، با مشاوران و متخصصان صحبت و از آنها رهنمود خواست.
خانم باربارا پارک سبک بسیار شیرین و خوبی را برای بیان مشکلات و احساسات چارلی انتخاب کرده است. موقعیت دشوار چارلی بدون اینکه فقط احساسات منفی ما را درگیر کند؛ به خوبی توصیف می‌شود و در این میان همه سعی می‌کنند اشتباه‌های خود را بفهمند و برای ساختن ارتباط و زندگی جدید تلاش کنند.
اگر در میان آشنایان و دوستان خود، زوجی را می‌شناسید که در آستانه جدایی هستند و فرزند دارند؛ یا نوجوانی که دچار مشکلات ازدواج مجدد والدینش است؛ این دو جلد کتاب از بهترین هدیه‌ها برای آنها است.
یکی از بهترین قسمت‌های کتاب اینجاست که برای تشویق شما به خواندنش عینا نقل می‌کنم :" من گاهی معنای کلمه‌ها را توی لغت نامه پیدا می‌کنم، مثل طلاق، کلماتی که روی زندگی‌ام تاثیر می‌گذارند. "نا" را توی لغت نامه پیدا کردم. آن "نا" یی که وقتی مادرتان دوباره ازدواج می‌کند به اول اسم پدر و خواهر و برادر جدیدتان می‌چسبد. توی لغت نامه نوشته بود: "نا، پیشوندی است که کلمات را منفی می‌کند. نسبت خویشاوندی که با ازدواج مجدد برقرار می‌شود." بیایید روراست باشیم. وقتی قرار است کل زندگیت بوی "نا" بگیرد، نمی‌روی دم در برای استقبال.
