از تولد تا انتخاب اسم
ربیع زاده درباره ازدواج و تولد دخترش اینطور میگوید: «ازدواج من و همسرم به شیوه سنتی انجام شد. همسرم را یکی از اقوام به من معرفی کردند و باب آشنایی باز شده و به ازدواج منجر شد. من و همسرم در سن پایین ازدواج کردیم و شاید به همین دلیل چندان درگیر ترسها و اضطرابهای پیش از ازدواج نبودیم و دوست داشتیم اختلاف سنیمان با فرزندمان کم باشد. به همین دلیل تصمیم به بچهدار شدن گرفتیم و خداوند دخترمان پناه را به ما هدیه کرد.»«اسم دخترم را با همفکری همسرم انتخاب کردیم و هر دو سر اسم پناه به توافق رسیدیم. پیش از آنکه جنسیت فرزندمان مشخص شود یک نام دختر، پناه و یک نام پسر، محمد صدرا را انتخاب کرده بودیم.» با دختر شدن فرزند، نام پناه تثبیت شد.
چرا سراغ اینستاگرام رفتم؟
«یک از اهداف من از درست کردن صفحهای در اینستاگرام برای دخترم این بود که بتوانم خاطرات شیرین روند رشد فرزندم را ثبت کنم. دلیل دیگرم هم که شاید بهتر باشد بگویم دغدغه شخصیام هم بود، این بود که به دیگران بگویم یک پدر هم میتواند مانند یک مادر به فرزند خود نزدیک شده و ارتباط محکم و زیبایی با او داشته باشد.»«همچنین بسیار مشتاق بودم تجربیات خودم و همسرم در زمینه بچهداری را هم به اشتراک بگذارم و هم بابی باز شود تا بتوانیم از تجارب پدر و مادرهای دیگر در روند کودک داری و تربیت فرزند استفاده کنیم. در بسیاری از موارد برای خودم به عنوان یک پدر جوان سؤالهایی پیش میآید که باید در ارتباط با دخترم چه تدبیری داشته باشم و در این مورد از فالوئرها سؤال میکنم. نکته جالب برایم این است که چقدر در میان فالوئرها روانشناس حضور دارد و من از اطلاعات و دانش این دوستان استفاده میکنم.»
رویکرد ربیع زاده بعد از راهاندازی پیج پناه نسبت به خیلی چیزها عوض میشود و دغدغههای جدیدی پیدا میکند: «بعد از راهاندازی پیجام متوجه شدم خانوادههای بسیاری از نظر ارتباط با فرزند دچار مشکل هستند و سؤالات بسیاری در این مورد دارند؛ بنابراین این موضوع نیز به یکی از دغدغههایم تبدیل شد و دوست دارم در اولین فرصت با استفاده از پیجام بحثهای تخصصی در مورد ارتباط با فرزندان را با همکاری و حضور دوستان شروع کنم.»
ارتباط با فالوئرهای مهربان
پدر پناه میگوید: «ارتباط خوبی با فالوئرهای صفحهام دارم. پیامهای محبتآمیزی از طرفشان دریافت میکنم که احوال پناه را میپرسند و در زمینه کودک داری پیشنهادات خوبی ارائه میکنند. برای فالوئرها جذاب است که یک پدر برای دخترش پیج درست کرده و به ثبت لحظات زندگی او میپردازد. این کار را اغلب مادران انجام میدهند و برای فالوئرها جالب است که من به عنوان یک پدر برای این کار وقت میگذارم.»«در مدتی که این پیج را راهاندازی کردهام، پیامهای بسیاری از مادران یا دخترخانمها دریافت کردهام که برایم جالب است. مادران، من را به ارتباط نزدیک با دخترم تشویق میکنند و مینویسند ایکاش همسر ما هم درک میکرد ارتباط نزدیک با فرزند چقدر حائز اهمیت است و بیشتر برای فرزندمان در خانه وقت میگذاشت؛ یا دخترخانمها مینویسند که کاش رابطهشان با پدرشان مانند رابطه من و دخترم بود.»
«این پیامها به من نشان داد ما آقایان چقدر در این مورد کوتاهی کردهایم و جامعه ما در این مورد چقدر نیازمند فرهنگسازی است. همین مسئله نیز باعث شد انگیزهام برای اداره پیج بیشتر شده و سعی کنم دراینباره در حد توانم به عنوان یک مرد و یک پدر فرهنگسازی کنم.»
استفاده بیزینسی ممنوع
برخلاف بسیاری از اینفلوئنسرهای اینستاگرامی، ربیع زاده از صفحه پناه استفاده تجاری نمیکند: «وقتی تصمیم گرفتم برای دخترم یک پیج اینستاگرام درست کنم، چندان آشنایی با پیجهایی با این محتوا نداشتم و به همین خاطر الگوی خاصی برای درست کردن صفحهام نداشتم؛ اما بعدازاینکه شروع به فعالیت کردم کمکم با نمونههای خارجی آشنا شدم. دوستانم پیجهایی مشابه پیج من و دخترم را معرفی کردند که در اینستاگرام بسیار معروف هستند. من به پیجهایی که مباحث خانوادگی و ارتباط عاطفی با فرزندان را مطرح میکنند علاقهمند هستم و پیجهایی با این مضامین را دنبال میکنم. البته در برخی از صفحهها استفاده بیزینسی میشود که برای من جالب نیست و خودم هم این کار را نخواهم کرد.»نشریه «آلاچیق» و تجربه نویسندگی من
«رشته تحصیلی من در مقطع کارشناسی، عمران و در مقطع کارشناسی ارشد ام بی ای بازاریابی است اما همیشه به نوشتن و ادبیات علاقهمند بوده و هستم و حتی در دانشگاه نشریهای را منتشر میکردم و پیش از آن نیز در وبلاگ شخصیام مینوشتم.»«مجلهای به نام «آلاچیق» که در دانشگاه منتشر میکردم در مورد مباحث مربوط به ازدواج بود و حتی در حاشیه انتشار این مجله کلاسهایی را با حضور اساتید دانشگاه در همین مورد یعنی خانواده و ازدواج برگزار میکردیم. البته وقتی خودم ازدواج کردم متوجه شدم چقدر فضای تأهل با آنچه در موردش به صورت تئوری صحبت میکردیم متفاوت است.» (میخندد)
صفحه شون رو الان باز کردم. چیز خاصی برای دنبال کردن توش ندیدم.