یادتان باشد آنها نیت خیر دارند
شاید این جملهها برای شما هم آشنا باشند: «چرا با بچه اینطوری رفتار میکنی؟»، «روش تربیتیات اشتباه است!» وقتی پدر و مادرتان درباره اینکه چطور باید مراقب بچهها باشید نصیحتتان میکنند، بهجای اینکه حالت تدافعی بگیرید و عصبی شوید این نکته را در نظر داشته باشید که پشت این نصیحتهای همیشگی آنها نیت خیری وجود دارد. جمله اصلی که در زیر تمام این نصیحتها وجود دارد جمله «من میخواهم برایت مفید باشم» است. درواقع این طبیعت والدین است که به کمک فرزندشان بیایند و شما هم باید در احترام گذاشتن به آنها سنگ تمام بگذارید؛ دقیقاً مثل تمام سالهایی که با آنها زندگی میکردید. پس زمانی که مادرتان میبیند که شما برای خواباندن بچه با مشکل مواجه شدهاید یا بهدرستی نمیتوانید به او غذا دهید به خودتان یادآوری کنید این در ذات اوست که به کمکتان بیاید.با همسرتان یکصدا باشید
مهم است که شما و همسرتان در حین احترام گذاشتن به نظرات هم درباره تربیت فرزندان به توافق برسید. بعدازاین توافق باید همیشه در برابر عقاید اطرافیان مانند پدربزرگ، مادربزرگ و دوستان و معلمها باهم متحد بمانید و یک حرف واحد بزنید. مسلماً زمانی که پدر و مادر همسرتان بیوقفه به شما نکاتی را در خصوص تربیت بچه گوشزد میکنند، این کار برایتان سخت خواهد بود؛ بنابراین در این شرایط با احترام گذاشتن و احتیاط بیشتری نسبت به آنها برخورد کنید. بهعنوانمثال بهتر است بهجای ناراحت شدن و شکایت بردن نزد همسر، هردو در قالب یک تیم با آنها صحبت و از توافقهایی که باهم در خصوص تربیت بچه دارید آگاهشان کنید و به آنها بگویید که همچنان به حمایتشان نیاز دارید. گاهی از دل این صحبتها نکات خیلی خوبی بیرون میآید که هر دو طرف از آن بیخبر بودهاند.لبخند را فراموش نکنید
پدربزرگها و مادربزرگها اغلب دوست دارند درباره جزییات نظر بدهند؛ مثلاً اینکه آیا نوزاد تمام مدت نیاز به پوشیدن کلاه دارد یا نه کی بهتر است بخوابد و چه غذایی بخورد بهتر است. لطفاً عصبانی نشوید و بیدلیل انرژیتان را هدر ندهید. در عوض یک جواب دقیق به همراه یک لبخند زیبا به آنها بدهید تا نکته آن را دریافت کنند؛ مانند «خیلی ممنون از نظرتان. حتماً درباره آن فکر میکنم». در ضمن قرار نیست هر وقت یک توصیه شنیدید، حتماً آن را بکار بگیرید. توصیهها را بشنوید و بعد میتوانید با در نظر گرفتن خواست خودتان و همسرتان بهترین آنها را به کار بگیرید.از کوره درنروید
ممکن است پدربزرگ و مادربزرگها در ارتباط با فرزندتان اقداماتی انجام دهند که شما اصلاً با آنها موافق نباشید؛ برای مثال زمانی که تمام تلاشتان را میکنید که نوزاد فقط از شیر شما تغذیه کند، خیلی راحت به او با شیشه شیر دهند، زمانی که کودکتان بزرگتر شد و برای خوردوخوراک او قوانین و مقرراتی تنظیم کردید، پدربزرگ مهربان با جمله حالا یک شکلات که اشکالی ندارد تمام برنامههای تربیتی شمارا به هم بریزد و یا زمانی که اسباببازیهایش را به اطراف اتاق پرت میکند و شما سرزنشش میکنید، ناگهان مادرتان شروع کند به سرزنش شما که چرا با فرشته کوچولوی من اینجوری صحبت میکنی؟اگر نصیحتها و اقداماتی که آنها انجام میدهند با برنامههای اصلی شما برای تربیت فرزندتان تداخل پیدا میکند و یا باعث میشود حس خوبی نسبت به خودتان در قالب والدین کودک نداشته باشید، بهشدت نیاز است که یک گفتوگوی خیلی جدی درجایی ساکت و آرام که بچهها آنجا نباشند، با آنها داشته باشید. با عشق و احترام گذاشتن زیاد اما خیلی شفاف درباره مرزهای مهم خودتان در اقدامات تربیتی صحبت کنید. در این گفتوگو مهم است که همسرتان نیز شما را حمایت کند. هرگز فراموش نکنید که با چه افرادی مشغول صحبت کردن هستید؛ آنها تمام وجودشان سرشار از عشق و خیرخواهی برای شما، همسر و فرزندتان است، پس با احترام گذاشتن و مهربانی صحبت کنید نه با عصبانیت و تندروی.
از نقاط قوت آنها بهره ببرید
پدربزرگها و مادربزرگها عاشق این هستند که مفید باشند و کمک کنند اما گاهی نمیدانند چطور. این به شما برمیگردد که چطور نقاط قوت آنها را شناسایی کنید و از آنها بهرهمند شوید. هرکدام از آنها دارای قابلیتهای متفاوتی هستند. بهطور مثال بعضی از پدربزرگ یا مادربزرگها با نوزادان راحت نیستند اما زمانی که فرزندتان به هشتماهگی میرسد عاشق این هستند که با نوهشان روی زمین بنشینند و بازی کنند، پس میتوانید از آنها در این خصوص کمک بخواهید. از طرف دیگر بعضی از پدربزرگ یا مادربزرگها نیز عاشق نوزادها هستند و شما میتوانید از آنها تقاضا کنید که زمان بین غذا دادن به نوزاد از او مراقبت کنند.مهمترین نکته این است که آنها بههیچوجه موظف نیستند از بچه شما نگهداری کنند، پس حالا که این عزیزان در کنار شما هستند، سپاسگزار و قدردان محبتهای آنها باشید.