زبان مادری در اصطلاح یعنی اولین زبانی که کودک پس از تولد یاد میگیرد. زبان به عنوان پدیدهای اجتماعی میتواند حامل فرهنگ، طرز تفکر و نگرش فرد باشد. دانشمندان معتقدند آهنگ و زنگ صدای مادر از زمانی که کودک در رحم مادر است به او انتقال مییابد. در واقع یادگیری پایههای زبانی و آشنایی با صداها از زمان جنینی آغاز میشود و کودک با اندوختهای از زبان مادری خود به دنیا میآید.
اولین برداشتهای کودک از جهان پیرامونش بر اساس زبان مادریاش شکل میگیرد. همچنین اولین تجربههای شناختی و عاطفی خود را با زبان مادری بیان و ابراز میکند.
از نظر نورولوژیستها زبان اول یا همان زبان مادری با زبان دوم، یعنی زبانهایی که فرد بعدها در بزرگسالی میآموزد، جایگاه متفاوتی در قشر مغز دارند. جایگاه زبان در مغز با پایان خردسالی و بلوغ به طور کامل تغییر میکند. به همین دلیل است که زبان آموزی کودکان در سنین پایین توصیه میشود. اگر کودک آموختن زبان دوم را از اولین سالهای تولد و حتی همزمان با زبان اول یاد بگیرد این دو زبان در یک جایگاه در مغز قرار میگیرند. این همجایگاهی باعث میشود فرد برای استفاده از زبان دوم خود مجبور به ترجمه از زبان اول نشود و با کیفیت و سرعت بیشتری از زبان دوم استفاده کند.
در گذشته عدهای از دانشمندان معتقد بودند آموختن زبان مادری و زبان دوم به طور همزمان میتواند برای کودک مشکل آفرین باشد و باعث شود کودک دیر شروع به حرف زدن کند یا کلمات دو زبان را با یکدیگر قاطی کند.
اینکه کودک چه زمانی شروع به حرف زدن کند به عوامل متعددی ربط داشته باشد اما این باور که دو زبانه شدن کودک باعث دیر زبان باز کردن او می شود باور اشتباهی است. یادگیری همزمان دو زبان شاید برای کودک چالش برانگیز باشد اما این چالش نه تنها باعث به تاخیر افتادن حرف زدن او نمیشود که باعث رشد مغزی کودک هم میشود. تلاش دائمی و مضاعف کودک برای انتخاب بین دو واژه در هر لحظه سایر فعالیتهای مغزی او را تقویت میکند و باعث میشود کودک حافظه قوی تر و قدرت تمرکز بیشتری داشته باشد و بتواند چند کار را به طور همزمان انجام دهد. پژوهشهای جدید نشان میدهد کودکان دو زبانه دارای تواناییای به نام «کنترل شناختی» هستند. کنترل شناختی یعنی توانایی ذهنی برای طراحی و ایجاد مجموعهای از اطلاعات که رفتار فرد را کنترل و هدایت میکند. افراد دارای این توانایی احتمالا در مدرسه شاگردان بهتری هستند، در بازار کار موفقتر عمل میکنند و بدنهای سالمتری دارند. کنترل شناختی کمک میکند فرد اهداف بلند مدت را مدنظر قرار دهد و رفتار خود را متناسب با آن تغییر دهد.
ایراد دیگری که به دو زبانه شدن کودک میگیرند این است که کودک ممکن است کلمات دو زبان را قاطی کند و کلمات یک زبان را در زبان دیگر استفاده کند. این کار اصلا عجیب نیست و بزرگسالانی که زبان دوم میآموزند هم این کار را انجام میدهند. در مغز کودک دو زبانه هر دو زبان همواره فعال هستند و اینکه کلمهای از یکی زبان در جملهای به زبان دیگر استفاده شود عجیب نیست. این اتفاق لزوما به این دلیل نیست که کودک کلمات را اشتباه گرفته است. ممکن است آن کلمه دقیقتر منظور او را برساند یا آن کلمه را بیشتر دوست داشته باشد! این موضوع با تکمیل مراحل اولیه زبان آموزی کودک به مرور کمرنگ تر میشود.
نگرانی دیگر پدران و مادران کودکان دو زبانه این است که کودک مهارتهای کلامی لازم را کسب نکند و وقتی بزرگتر شد نتواند به شیوایی کودکان یک زبانه صحبت کند. دو زبانه بودن تاثیری بر کسب مهارتهای کلامی ندارد. ممکن است در مراحل یادگیری زبان کودک چالشهایی داشته باشد اما این چالشها مخصوص کودکان دو زبانه نیست و اگر این موضوع زیادی نگرانتان کرده است میتوانید با آسیبشناس گفتار و زبان مشورت کنید.
از آنجایی دانش زبانی مفید در ماههای اولیه زندگی پایهگذاری میشود، توصیه دانشمندان این است تا آنجایی که ممکن است در این ماهها با کودکان خود صحبت کنید.
من عربم همسرم کُرد
تصمیم گرفتیم فارسی اول یادش بدیم بعد عربی و کُردی