قدم اول برای کمک به بچهها برای دوستیابی، شناسایی موانع احتمالی دوستیابی است. وقتی بدانید چرا فرزندتان در دوستیابی موفق نبوده، میتوانید راهکارهای متناسب با فرزندتان را راحتتر پیدا کنید و به کار ببرید.
1. مشاهدهگر خوبی باشید:
پیشازاین که بخواهید کاری کنید، مدتی، مثلا یک هفته، برای مشاهده رفتارهای او زمان بگذارید و توانمندیها و ناتواناییهای او در برقراری یک رابطه را بسنجید. حتما یادداشت بردارید تا وقتی خواستید تغییری که میخواهید را به وجود بیاورید، بتوانید اولویتبندی کرده و هدفهای خود از آموزش را تعریف کنید.
بهعلاوه، وقتی بدانید هنگام شروع در چه موقعیتی بودید و لیست خوبی از توانمندیها و ناتواناییها داشته باشید، بعد از مدتی، میتوانید دوباره به آن رجوع کنید و ببینید روشی که در پیشگرفتهاید مناسب بوده و تغییری ایجادشده، یا اینکه باید روش دیگری را انتخاب کنید. بنابراین،
• یک برگه سفید یا ترجیحا یک دفتر بردارید.
• به مدت یک یا دو هفته (بسته به میزان موقعیتهایی که برای مشاهده دارید)، هرروز، تاریخ بزنید و دقیقا بنویسید که در چه زمانی، در چه مکانی و با چه افرادی، چه رفتارهایی درزمینه دوستیابی و برقراری تعامل از فرزند خود دیدهاید.
• سعی کنید آنچه میبینید را بنویسید، نه حدسیات و قضاوتهای خودتان را. برای مثال:
روز سهشنبه، 10 مرداد 96، بعدازظهر، در پارک نزدیک خانه، برای استفاده از تاب، پسرم دختربچهای که میخواست وار شود را هل داد. و ...
روز چهارشنبه، 11 مرداد 96، شب، مهمانی خانه عموی همسرم، دخترم عروسکش را به دختربچه 6 سالهای امانت داد تا با آن بازی کند و ...
2. اولویت بندی کنید:
از لیستی که تهیه کردید، پیدا کنید که فرزندتان در کدام مهارت مسئله دارد. (البته به این شرط که مشکل زمینهای مانند اختلال اضطرابی، وسواس و مانند آن وجود نداشت باشد و موضوع به مهارتها مربوط باشد). سعی کنید موضوع را اولویتبندی کنید و ببینید در درجه اول برای آموزش، چه چیزی را باید در نظر بگیرید. برای مثال:
در 3 مورد از 4 مورد، متوجه اینکه رفتارش دیگری را ناراحت میکند نبوده است و با آزرده کردن دیگران، باعث شده است که رابطهای به وجود نیاید: بنابراین، نیاز به آموزش احساسها و همدلی دارد.
3. خودتان را هم بررسی کنید:
قبل از هر مداخلهای، ببینید خودتان تا چه حد الگوی خوبی برای برقراری ارتباط و تعامل با دیگران هستید. خودتان هم شاید همان ضعفها را در رفتار خود نشان میدهید و فرزندتان دقیقا دارد از الگوی شما پیروی میکند. اگر اینطور است، سعی کنید تغییرات لازم را در رفتار خود به وجود بیاورید یا دستکم آنقدر از ضعفهای خود اطلاع داشته باشید که بتوانید در مورد آنها حرف بزنید.
4. علمی پیش بروید:
زمانهایی را برای صحبت کردن در مورد مهارتی که در اولویت قرار دادهاید بگذارید. برای آموزش بهتر، از کتابهای مناسب در این زمینه استفاده کنید. اگر لازم است، میتوانید خودتان یا فرزندتان در کلاسهای مربوطه شرکت کنید. حتی درصورتیکه موضوع خیلی دشوار به نظر میرسد، میتوانید از کمک یک مشاور یا روانشناس کودک بهره ببرید.
5. حواستان به اعتمادبهنفس فرزندتان باشد:
قرار است به او نشان بدهید که مشکل او را درک میکنید و دارید تلاش میکنید که به او کمک کنید، نه اینکه مثلا اگر به این نتیجه رسیدهاید که او در تشخیص احساسهای دیگران مشکل دارد، یک برچسب تازه برای تحقیر او پیداکرده باشید و هر وقت میخواهید به او چیزی را گوشزد کنید، بهنوعی به رخش بکشید که ضعف تازهای را در او پیداکردهاید.
6. مرحلهبهمرحله نقش یک مربی یا راهنما را داشته باشید:
اول، مهارتها را یکییکی توضیح بدهید، مثال بزنید و در خانه تمرین کنید. وقتی کمی راه افتاد، از او بخواهید آنها را در زندگی بیرون از خانه هم امتحان کند. وقتی مثلا در پارک میبینید بچهای او را هل میدهد، و میدانید ممکن است کنترل خشم برایش سخت باشد، با یک جمله کوتاه او را راهنمایی کنید که چه رفتاری بهتر است انجام دهد. این دستورهای کوتاه و البته نه محکم و پرخاشگرانه، در ذهنش باقی خواهد ماند و بعد از مدتی، خودش در موقعیتهای مختلف، این جملهها را به خود یادآوری میکند. از تحقیر یا مداخلههای بیمورد اجتناب کنید.
7. قضاوتهای دیگران در مورد رفتار فرزندتان را بهپای خودتان ننویسید:
اگر فرزندتان در برقراری ارتباط، مسئلهای دارد، خب، به او کمک میکنید تا این مسئله را برطرف کند. وقتی دیگران، به دیده سرزنش شمارا مینگرند، اهمیت ندهید، شما مسئول همهچیز نیستید. وقتی احساس کنید با رفتار فرزندتان، جلوی دیگران سرافکنده شدهاید، خشمگین میشوید و احتمالا، رفتار نامناسبی نشان خواهید داد.
8. پیشرفتهای فرزندتان را با خودش در میان بگذارید:
با این کار، هم کمک میکنید اعتمادبهنفسش بالا برود، هم به او نشان میدهید که چه قدر به او و پیشرفتش اهمیت میدهید و از این طریق، باعث میشوید رابطه بهتری با شما داشته باشد و به شما اعتماد داشته باشد. احساس حمایتی که شما به او میدهید، پشتوانه اعتمادبهنفس او خواهد بود.
9. برای فرزندتان موقعیتهایی برای برقراری ارتباط درست کنید:
میتوانید با خانوادههای دوستان او در مدرسه، که آنها را مناسب میبینید، ارتباط برقرار کنید. از آنها دعوت کنید به منزل شما بیایند. با آنها به پیکنیک بروید. هم دوستان فرزندتان را بهتر میشناسید، هم روی روابطش نظارت بهتری دارید و هم به او موقعیتهایی بهتر برای دوستیابی و نگهداشتن روابط دوستانهاش میدهید.