نی نی سایت: عادت کرده بودیم یک امتحان تکلیف همه چیز را روشن کند! هر چند استرسش آنقدر زیاد بود که هنوز هم خیلی از پدرومادرها با وجود گذشت سال ها از دوران مدرسه، خواب امتحان را می بینند! ممکن بود تمام زحماتی را که در طول سال کشیده بودید و به عنوان یکی از بچه های درس خوان کلاس، خودتان را در برای معلم عزیز کرده بودید با نتیجه امتحان از بین برود و در عوض بعضی ها که تا شب امتحان زحمتی به خودشان نداده بود، نمره خوبی بگیرند!
شما که خودتان دانش آموز نظام های آموزشی قدیم بودید، به خوبی با آسیب ها و مشکلات نظام نمره ای آشنا هستید. شاید به همین دلیل شنیدن خبر جایگزینی نظام ارزشیابی کیفی توصیفی، بیشتر از کودکان تان شما را خوشحال کرد، شما پدرومادرهایی که دوست نداشتید خاطره تلخ غصه خوردن برای نیم نمره کسری که 20 رویایی را از شما دزدیده بود و هیچ دلداری ای مانند اینکه «5/19 فرقی با 20 نداره...» آرام تان نمی کرد، برای بچه های تان تکرار شود.
اما آیا اکنون مشکلی وجود ندارد؟ آیا ارزشیابی کیفی به جای یک نمره از یک درس، کل شخصیت و توانایی کودک را مورد ارزیابی و قضاوت قرار نمی دهد یا حتی زیر سوال نمی برد؟ مشکل از کجاست؟ سیستم آموزشی یا اجرای ناقص آن؟
اولیا هنوز هم نقد و نظرهایی نسبت به شیوه جدید آموزشی دارند که خودشان و بچه ها با آنها درگیر هستند. نقدهایی که به برخی از مشکلات و نواقص در این زمینه مربوط می شود و ما سعی کردیم در صحبت با یک کارشناس حوزه آموزش آنها را پیدا کنیم.
مریم رجبی، زبانشناس و مدرس دانشگاه فرهنگیان در مورد این موضوع می گوید:
در نگاه اول ارزشیابی کیفی بهتر از نمره دادن است اما هنوز هم نواقصی در نحوه اجرای این روش وجود دارد که والدین و بچه ها را دچار یکسری مشکلات می کند. اگر بخواهیم به این کمبودها از چشم پدرومادرها بپردازیم، 4 نکته قابل بررسی است:
1. آموزش و مهارت: برای دبیرانی که سال ها با سیستم ارزیابی کمی و با ابزار نمره کار کرده اند درک شرایط جدید و تطبیق دادن استانداردهای تازه کار آسانی نیست. بنابراین نیاز است تا آموزش هایی برای تدریس، سنجش، ارزیابی و ارزش گذاری دانش آموزان در این شیوه جدید وجود داشته باشد که نه فقط معلمان بلکه اولیا نیز از چند و چون ماجرا مطلع باشند. اما متاسفانه به دلیل کمبود امکانات بسیاری از دبیران آموزش های لازم را ندیده اند یا افرادی وارد کار می شوند که بی تجربه و ناکارآمد هستند. کمبود بودجه هم راه را روی آموزش اولیا بسته است. از طرفی ایجاد پایه جدید ششم ابتدایی و تغییر محتوای کتاب ها که خودشان هم نیاز به آموزش و توجیه معلم ها دارند، مشکلات را بیشتر کرده است. به همین دلیل است که ما در اجرای این شیوه جدید تناقض هایی می بینیم که والدین را سرگردان می کند. آنها با مقایسه کار معلم های مختلف در مدارس متفاوت در می مانند که بالاخره کدام شیوه درست و اصولی است؟
2. استانداردهای نظام ارزشیابی کیفی توصیفی: این سیستم ارزشیابی مزیت های زیادی دارد. اما برای اینکه بتوانیم از این مزیت ها بهره مند باشیم باید اول شیوه درست اجرای آن را عملی کنیم. برای اینکه معلمی بتواند دانش آموزانش را به صورت مستمر و در طول سال به خوبی مورد مطالعه قرار دهد و در نهایت ارزیابی دقیق و جامعی از وضعیت آنها داشته باشد، تمرکز و احاطه به کلاس درس مهم است. وقتی 30 دانش آموز در یک کلاس حضور داشته باشند جایی برای این تمرکز باقی نمی ماند و توقع ما از اینکه دبیر کار توصیفی انجام بدهد، غیر عملی و حتی نابجا می شود. بر اساس استانداردها تعداد دانش آموزان در یک کلاس، نباید بیشتر از 18 نفر باشد. بنابراین به نظر می رسد که اگر کودک شما در یک کلاس شلوغ درس می خواند باید فعالیت شما و میزان مشارکت خود را در درس او افزایش دهید تا جای کمبود معلم را پر کنید.
3. توجه به تفاوت های شیوه ارزشیابی: وقتی آموزش درست به معلمان داده نشده باشد یا یک کلاس شلوغ فرصت کافی برای اجرای درست شیوه ارزشیابی کیفی توصیفی را از معلمان می گیرد، برخی دبیران به ناچار به دنبال راه حل هایی می روند که مسیر اشتباه را به آنها نشان می دهد. از جمله این که کار کیفی را با کار کمی معادل سازی می کنند. به این شکل که سعی می کنند یک نمره به دانش آموز بدهند و بعد با معیارهای جدید کیفی این عدد را معادل سازی می کنند. به همین خاطر به ذکر یک عبارت مانند «نزدیک به حد انتظار» اکتفا می کنند. موضوعی که اینجا فراموش می شود بخش دوم، یعنی توصیف است. بدون توصیف پدرومادرها نمی دانند مشکل بچه دقیقا کجاست و در چه بخش هایی باید بیشتر تمرین کند. حسن ارزیابی بر اساس نمره و امتحان این بود که نقاط قوت و ضعف را به دقت مشخص می کرد، یعنی به راحتی می توانستید ببینید که دانش آموز در کدام سوال ها نمره گرفته و چه جنسی از سوالات را بلد نبوده است. اما در شیوه جدید، نیاز به توصیف دقیق و با ذکر جزییات وجود دارد تا والدین هم در جریان آموزش فرزندشان قرار بگیرند. بنابراین در صورت مشاهده این کمبود باید از معلم کودک خود این موضوع را مطالبه کنید.
4. ارزشیابی نادرست: عواملی که در بالا شرح دادیم، به تنهایی یا مجموع آنها می توانند یک ارزشیابی نادرست را رقم بزنند که در نهایت ممکن است حتی به حیثیت کودک نقد وارد کند و صدماتی به مراتب بیشتر از یک نمره بد ایجاد کند. چرا که در کار کیفی فرآیند یادگیری، تلاش و نتیجه گیری دانش آموز مورد بررسی و ارزش گذاری قرار می گیرد؛ این بار به جای نتیجه نگرفتن در یک امتحان یا پایین شدن یک نمره، که امکان جبران آن هم می تواند وجود داشته باشد، تمام تلاش ها و مجموع استعداد و یادگیری کودک مورد سنجش قرار گرفته و ارزش گذاری پایین می تواند او را به کلی زیرسوال ببرد. درست مثل اینکه ما به کودک گفته ایم تو به صورت کلی ضعیف یا متوسط هستی. در حالی که بر اساس معیارها، در ارزشیابی توصیفی باید به صورت شفاف، دقیق و جزئی عملکرد کودک بیان شود و مورد تحلیل قرار بگیرد. به عنوان مثال اگر می خواهیم از ضعف کودک در مهارت خواندن صحبت کنیم باید دقیقا گفته شود که دانش آموز در خواندن فلان حروف ضعیف است نه اینکه به صورت کلی در خواندن ضعف دارد. از طرفی برای برخی از دانش آموزان ایده آل گرا نیز دریافت حتی رتبه خوب به جای عالی یک شکست تمام عیار محسوب می شود که می تواند اعتماد به نفس کودک را از بین ببرد و تبعات بعدی به همراه داشته باشد.
با این توضیحات می بینیم که موضوع صدمات شخصیتی و سرکوبی که از یک ارزشیابی نادرست ممکن است به کودک وارد شود، بحث مهمی است که پرداختن به آن می تواند والدین را متوجه اهمیت این موضوع کند و دقت و حساسیت آنها را در این مورد بالا ببرد. به همین خاطر قصد داریم در مطالب بعدی با کمک کارشناسان حوزه روانشناسی این موضوع را پی بگیریم.