نی نی سایت: همه پدر و مادرها دلشان میخواهد بچهشان اینقدر زبر و زرنگ باشد که در کلاس و مدرسه و همه کارها حرف اول را بزند و آینده درخشانی نیز داشته باشد! اما شاید خیلی از آنها ندانند که همین خیالپردازیهای ساده کودکشان در یادگیری و خلاقیت آنها بسیار موثر است. حالا ما به بهانه هفته ملی کودک به سراغ این سوژه رفتهایم تا به پدر و مادرها یادآوری کنیم که از کنار خیالپردازیها و بازیهای بچههایشان به سادگی عبور نکنند.
مغز در حال رشد کودک شما
مغز کودک شما در زمان تولد، حدودا صد میلیارد سلول داشت. این مطلب به خودی خود شگفت انگیز و جالب توجه است، اما آنچه در مغز او در این دوران اتفاق میافتد، شگفتانگیزتر است. هر کدام از آن سلولها در حال ارسال و دریافت سیگنالهای الکتریکی است و همچنین این سلولها با یکدیگر پیوندهایی ایجاد میکنند که با تکرار و تمرین، نهایتا منجر به تشکیل شبکههایی از سلولهای عصبی خواهد شد. این شبکهها (که معمولا مدارهای عصبی نامیده میشوند)، امکان فکر کردن و یادگیری را برای کودک فراهم میسازند. هنگامی که سه سال از تولد او بگذرد، هزار هزار میلیارد پیوند عصبی در مغز او تشکیل شده است.
اکنون، مغز کودک شما در حال ایجاد مسیرهای عصبی است که در تمام طول عمر او مورد استفاده قرار خواهند گرفت. هر کدام از این پیوندها و مسیرها که مرتب مورد استفاده قرار گیرد به یک پیوند یا مسیر دائمی تبدیل میشود، در حالی که اگر برخی از این پیوندها مرتب مورد استفاده قرار نگیرند، ممکن است از بین بروند. به همین دلیل، متخصصان بر اهمیت سه سال اول زندگی، بسیار تاکید میکنند: هرکاری که شما به همراه کودک خود انجام دهید، از بازی کردن تا خوردن و راه رفتن و کتاب یا شعر و آواز خواندن، به مغز او کمک میکند تا فعالیت بیشتری انجام دهد.
هرگاه کودک خود را در برابر تصاویر، صداها و حسهای جدید قرار دهید، در واقع مغز او را در برابر دنیایی بزرگتر و هیجانانگیزتر قرار دادهاید. هنگامی که تخیل خود را به همراه او به کار بگیرید؛ مثلا بگویید: «نگاه کن! من یک ببر هستم توی یک جنگل بزرگ!» یا «فرض کن میخواهیم به خانه مادربزرگ برویم»، در واقع مغز او را وادار میکنید تا پیوندها و مسیرهایی تشکیل دهد که به ایجاد خلاقیت و تخیل در او منجر خواهد شد.
تخیل کودک چگونه کار میکند؟
از آنجا که مهارتهای کلامی کودک شما هنوز چندان پیشرفت نکردهاند، به سختی میتوان فهمید که او دقیقا به چه چیزی فکر میکند. اما شما میتوانید نشانههای تخیل او را در تقلید کردنهای او از آنچه که در اطرافش میبیند، تشخیص دهید؛ این رفتار عموما بین هجده تا بیست ماهگی شکل میگیرد. کودک شما ممکن است دقیقا کارهایی را که شما انجام میدهید تقلید کند؛ برنامه روزانهای را که برای او ریختهاید، بر روی عروسکهایش پیاده کند، به آنها غذا بدهد یا آنها را بخواباند.
خیال پردازیهای کودکانه چه کمکی به او میکند؟
تخیل قوی در کودک میتواند بسیار بیشتر از آنچه شما فکر میکنید، در مسیر زندگی به او کمک کند.
وسعت دامنه لغات: معمولا دامنه لغات کودکانی که به بازیهای تخیلی علاقه نشان داده یا به داستانها و کتابهایی که دیگران برایشان میخوانند گوش میدهند، بسیار وسیعتر و بهتر است. البته شما ممکن است نتایج چشمگیر این مطلب را سال آینده ببینید، هنگامی که تعداد لغات مورد استفاده کودک شما جهشی ناگهانی پیدا خواهد کرد؛ اما سنگ بنای این پیشرفت چشمگیر را باید در این دوره بریزید.
به دست آوردن کنترل: «نقش بازی کردن» و «وانمود کردن» این امکان را برای کودک فراهم میکنند تا آن کسی باشد که دوست دارد. احساسات منفیاش را کشف و بررسی کند، چیزهایی را که تا کنون یاد گرفته تمرین کند و اوضاع را به آن صورتی که دوست دارد در بیاورد. داستانهایی که مثلا در آن سه بره باهوش، جلوی گرگ بد را میگیرند، یا بازیهای تخیلی که در آنها عروسکش را به زور به حمام میبرد، این حس را به او منتقل میکنند که او حتی در شرایط نا آشنا یا ترسناک نیز میتواند کنترل اوضاع را به دست گیرد.
حل کردن مسائل: رویاپردازی پیرامون موقعیتهای تخیلی، نحوه تفکر خلاقانه را به کودک شما آموزش میدهند و میتواند یک ابزار بسیار مفید در فرآیند حل مساله توسط کودک باشد. مطالعات نشان میدهد افرادی که در زمان خردسالی از تخیل قوی برخوردار هستند، معمولا این قابلیت را در بزرگسالی نیز حفظ میکنند و در نتیجه، نتایج بهتری در فرآیندهای حل مسائل به دست میآورند. آزمایشهای بعدی در طول زندگی افرادی که در کودکی تخیل قویتری داشتند مشخص کردند که این افراد هنگام برخورد با چالشها یا مشکلات غیرمترقبه (مثلا جا گذاشتن کتابی که برای مدرسه لازم دارند)، میتوانند از منابع و گزینههای بیشتری برای پیدا کردن راه حل مناسب، استفاده کنند.
شما برای کمک به پیشرفت تخیل کودک خود چه میتوانید بکنید؟
برای او کتاب بخوانید: کتاب خواندن برای کودک، یکی از بهترین راههایی است که میتواند مغز او را به خوبی تغذیه کند. کتابهایی را انتخاب کنید که عکسهای رنگی و بزرگ به تعداد زیاد داشته باشند و از این فرصت (تا زمانی که هنوز کودک شما خواندن را یاد نگرفته و اصرار نمیکند که دقیقا متن کتاب را برای او بخوانید)، استفاده کنید؛ چون میتوانید هر داستانی که دوست دارید برای او سر هم کنید! عکس چیزهای مختلف، از سوسک گرفته تا فرفره را به او نشان بدهید؛ صدای حیوانات یا وسائل مختلفی را که در داستان به آنها اشاره شده، برای او در بیاورید؛ صداهای خاصی را برای شخصیتهایی که در داستان هستند، ابداع کنید؛ و درباره اینکه چه اتفاقاتی برای آدمها یا حیوانات کتاب داستان افتاده یا ممکن است بیفتد، صحبت کنید.
برای همدیگر داستانهای جدید بسازید و بگویید: میتوانید از خودتان یک داستان بسازید و برای کودک بگویید؛ این کار به اندازه خواندن یک کتاب داستان میتواند برای او مفید باشد. همچنین اگر بتوانید از خود او به عنوان شخصیت اصلی داستان استفاده کنید، به کودک کمک خواهد کرد تا درک و احساسش را پیرامون خودش به عنوان یک موجود مستقل، پرورش دهد. البته او هم به زودی قادر خواهد بود که از خودش داستان بسازد و برای شما بگوید.
از موسیقی بهره بگیرید: هرچند سن کودک شما اجازه نمیدهد که بتوانید از کلاسهای منظم موسیقی برای او استفاده کنید، اما میتوانید دنیای او را پُر از موسیقی کنید. با همدیگر به موسیقیهای مختلف گوش بدهید و او را تشویق کنید که با آواز خواندن، رقصیدن و یا نواختن موزیک به کمک پیانوی اسباب بازی یا وسایل خانگی دیگر، شما را همراهی کند.
کودک را تشویق کنید تا نمایش بازی کند: کودکان از تبدیل وقایع روزمره و یا تخیلاتشان به نمایشهای جالب و بازی کردن در این نمایشها، چیزهای زیادی میآموزند. هنگامی که کودک شما یک نمایشنامه ساده را طراحی میکند، افراد و شخصیتها را درون آن میچیند و نهایتا در این نمایش کوچک بازی میکند، مهارتهای کلامی و اجتماعی او افزایش مییابند. او با بازی کردن دوباره یا چندباره نمایشهایی که موضوع غم، شادی، ترس یا امنیت را در خود دارند، بر روی احساسات و عواطف خود تمرین میکند. هنگامی که او خود را به عنوان یک پدر، دکتر و یا معلم تصور میکند، احساس قدرت کرده و همچنین مسئول بودن را تمرین میکند.
لوازم نمایش را برای او فراهم کنید: تقریبا هر چیزی میتواند در یک نمایشنامه تخیلی مورد استفاده قرار گیرد و البته برای کودکان، هر چقدر این وسایل سادهتر باشند، بهتر هستند. یک جعبه مقوایی میتواند ماشین، کشتی یا قطاری باشد که کودک با آن به این سو و آن سو برود و یک حوله حمام هم میتواند نقش لباس سوپرمن را بازی کند. از آنجا که بخش عمدهای از این نمایشهای تخیلی در ذهن و مغز کودک اتفاق میافتد، او به لباسهای پر زرق و برق و مفصل (مثلا لباسهای شخصیتهای کارتونی) چندان نیاز ندارد.
اگر یک جعبه یا چمدان برای کودک خود آماده کنید تا ابزار و وسایل نمایشهای تخیلیاش را درون آن بگذارد، این بازی برای او هیجان انگیزتر خواهد شد. اگر هر از چند گاهی، وقتی کودک شما متوجه نیست، چیزهای جدیدی داخل جعبه بگذارید میتوانید او را شگفتزده کنید: «بذار ببینیم امروز چی توی جعبه است؟»
مدت زمان تماشای تلویزیون را محدود کنید: و اما در مورد تماشای تلویزیون، بهتر است میانه روی را پیش بگیرید. متخصصان توصیه میکنند که کودکان زیر دوسال نباید تلویزیون ببینند، اما برخی از والدین نهایتا مجبور میشوند به کودکان اجازه دهند که مدت کوتاهی را به تماشای تلویزیون بگذرانند. هنگامی که کودک، برنامه های تلویزیون را تماشا میکند، سعی کنید که بیش از ده تا پانزده دقیقه به طور مداوم پای تلویزیون ننشیند. شاید دچار این وسوسه شده باشید که از تلویزیون به عنوان پرستار مجانی برای کودک خود استفاده کنید، چون هنگامی که او تلویزیون میبیند، دردسر درست نمیکند، معمولا به کارهای خطرناک نیز نمی پردازد و شما میتوانید به کارهای خودتان برسید؛ اما از این کار به شدت خودداری کنید. در عوض، هر وقت او میخواهد تلویزیون ببیند، با او به تماشای تلویزیون بنشینید؛ برای او سوالاتی را مطرح کنید؛ در مورد آنچه در نمایش یا فیلم گفته میشود با هم صحبت کنید؛ و سعی کنید پاسخ و واکنش او را به این موارد، بفهمید.
چگونه میتوانید با خیالپردازیهای کودکتان زندگی کنید؟
محدودیتهایی برای او تعیین کنید: تعریف و اجرای برخی قوانین (به عنوان مثال اینکه اجازه ندارد با شمشیر اسباب بازیاش، کسی را بزند)، جهت دستیابی به شادی و خوشحالی پایدار برای خود و کودکتان، ضروری است. اما هر وقت که میتوانید اجازه دهید کودکتان با تخیلاتش زندگی کند. ممکن است کودک شما از میز ناهارخوری به عنوان کلبه اسکیموها استفاده کند! در نتیجه شما میتوانید شام یا ناهار را روی زمین و در اتاق نشیمن صرف کنید.
دوست تخیلی کودک خود را قبول کنید: متخصصان بر این باورند که داشتن یک دوست تخیلی، نشانه خلاق و اجتماعی بودن کودکی است که راهی را برای غلبه بر ترسها و نگرانیهایش پیدا کرده است. برخی مطالعات نشان میدهند که تقریبا نیمی از کودکان در دورهای از زندگی شان، یک دوست تخیلی داشتهاند.
با این حال، اگر کودک شما یک اشتباه انجام داد و پس از آن دوست تخیلیاش را مقصر دانست و سرزنش کرد، شما باید با وارد شدن به این صحنه، سعی کنید حقیقت را به او نشان بدهید. البته نباید او را به دروغگویی متهم کنید، بلکه آن رفتار یا عمل را مورد توجه قرار دهید. کودک خود و دوست تخیلیاش را وادار کنید تا آن اشتباه را جبران کنند (مثلا آشغالها را از روی زمین جمع کنند، یا عذرخواهی کنند، یا هر چیز دیگر) و برای او روشن کنید که آن عمل یا رفتار، به هیچ وجه قابل قبول نیست.
از کارهای عجیب و غریب یا خندهدار او لذت ببرید: وقتی کودک شما برای سومین روز متوالی اصرار میکند که لباس آدم فضاییها را در مهدکودک بپوشد، ممکن است فکر کنید با یک مشکل جدی مواجه شدهاید. افراد بزرگسال به قدری با اجتماع ارتباط داشته اند که قادر هستند مرز مشخصی بین محیطهای عمومی و محیطهای خصوصی قائل شوند (مثلا شما میدانید که پیژامه و دمپایی راحتی برای استفاده در داخل منزل مناسب است، اما برای رستوران مناسب نیست)، اما کودکان به این صورت فکر نمیکنند. هرگاه در اینگونه مواقع میخواهید کودک را مجبور به انجام کاری بکنید (مثلا بگویید: «لباسهای سیندرلا را همین حالا در بیاور»)، به یاد بیاورید که کودک شما هنوز قادر به درک این محدودیتها نیست و البته لازم هم نیست که چندان نگران طرز لباس پوشیدن کودک خود باشید.
نظرات شما
جدیدترین پرامتیازترین