بهمنش، مدیر یکی از همین مهدکودکها درباره علاقه بچهها به خوراکیها میگوید: « بچهها عاشق خوراکیهایی مانند شیر کاکائو؛ چوب شور؛ پاستیل؛ بادام زمینی هستند. برخی مادران به اندازهای خوراکی برای فرزندشان میگذارند که غذای اردوی دو روزه یک مربی است. در حالیکه بچهها فقط سه ساعت و نیم در موسسه هستند و فقط یک زنگ خوراکی دارند.» او میگوید که خوراکیهای تکراری باعث از بین رفتن جذابیت خوراکی میشود و بچه دیگر میلی به خوردن آن ندارد. اما بد نیست برای خوراکیهای فرزندانتان کمی وقت بگذارید، چون گاهی انقدر خوراکیها سوپرمارکتی و آماده هستند که گاهی همین بچهها حاضرند خوراکیهایشان را با میوه یا لقمهای که دوستشان از خانه آورده، عوض کنند.
اما آنچه به عنوان تجربه برای من که یک مربی هستم جالب بود، استقبال بچهها از خوراکیهایی بود که من می خوردم. وقتی یکبار از روی ناچاری هویج و گوجه فرنگی با خودم به مهد بردم، بچههایی را دیدم که خوراکیهایشان را به من میدادند و به جای آن برشی از هویج یا گوجه برمیداشتند. خندهام گرفته بود. یکییکی ترغیب شده بودند خوراکی من را بخورند. بچههایی که خوراکی مورد علاقهشان را با خود آوردهاند به زنگ خوراکی اشتیاق بیشتری دارند. در تمام مدت کلاس منتظر زنگ خوراکیاند و مدام ساعت خوراکی را میپرسد و همان اول که ابتدای ورودش به موسسه یا مهد میرسد، خوراکی را که با خود آورده به بچهها اعلام میکند؛ مثلا «من امروز شیر کاکائوووو آوردم».
اما بد نیست بدانید که با همه عشق بچهها به خوراکی، آنها بازی را به خوردن ترجیح میدهند. این را وقتی میتوان فهمید که آنهایی که خوراکیشان تمام شده به اتاق بازی میروند، بچهها معمولا ترجیح میدهند حتی اگر خوراکیشان را دوست دارند، نصفه رهایش کنند و به اتاق بازی بروند.