2783
دکتر... خجالتم درد می‌کند!

دکتر... خجالتم درد می‌کند!

1394/09/15 بازدید11392

 نی‌نی سایت: وارد مطب که می‌شوم، بدون اینکه نگاهی به اطرافم بیندازم سراغ میز منشی می‌روم و با این جمله مواجه می‌شوم که باید نیم ساعتی صبر کنم تا نوبتم شود. نزدیک‌ترین صندلی را انتخاب می‌کنم و بلافاصله می‌نشینم، اما حس خوبی ندارم چون فکر می‌کنم بیمارها به من زل زده‌اند و سر تا پایم را نگاه می‌کنند، در حالی که مطمئنم واقعا اینطور نیست. راستش این خجالتی بودن حسابی کار دستم داده و اعتماد به نفسم را گرفته است. البته شاید خوددار باشم و خیلی‌ها حتی همکاران و دوستان نزدیکم من را فردی خجالتی ندانند، اما دست‏کم کودک درونم خجالتی است. خودم را با موبایل سرگرم می‌کنم تا نوبتم شود. باید اعتراف کنم خوشحالم از این‌که برای درمان این مشکل به روانشناس مراجعه کرده‌ام چون حتی نمی‌توانم مکالمه کوتاهی با یک مرد هم داشته باشم؛ چه برسد که به ازدواج فکر کنم. بالاخره منشی اسمم را صدا می‌زند و وارد اتاق دکتر می‌شوم و این تازه شروع ماجراست. اگر شما هم خجالتی هستید، خواندن این تجربه را از دست ندهید. دکتر مسعود اسدی، روانشناس، با توصیه‌های طلایی، حتما خجالت کاذب‌تان را از بین می‌برد. یکی از مشکلات شایع بین مردم از سن کودکی تا بزرگسالی کمرویی و خجالتی بودن است. به همین دلیل یا نمی‌توانند با دیگران رابطه صمیمی برقرارکنند یا اگر هم رابطه برقرار می‌کنند، رابطه‌شان بسیار محدود و توام با خجالت است. در واقع افراد خجالتی آنجا که باید حرفی را بزنند، نمی‌گویند و دقیقا جایی که باید کاری انجام ندهند، خلاف آن عمل می‌کنند و در نهایت این رفتار آنها هم به خودشان و هم به دیگران آسیب می‌زند.

اگر این علایم را دارید؟ پس خجالتی هستید

اسدی، خشک شدن دهان و عدم قدرت بلع به ویژه هنگام صحبت کردن در جمع را از جمله مهمترین نشانه‌های افراد خجالتی و کم‌رو عنوان می‌کند؛ مشکلی که من هم به شدت با آن مواجه‌ام. به عبارتی من به عنوان یک فرد خجالتی در حین مکالمه با افراد غریبه و غیرصمیمی، نمیتوان مکلمات را به خوبی ادا کنم چون به دلیل خشک شدن دهان دچار تپق، لکنت و تغییر تنالیته صدا می‌شوم؛ هر چند سعی می‌کنم با گره کردن دست‌ها یا برخی مواقع تکان دادن‌شان از این حالت‌ها فاصله بگیرم. به گفته اسدی، مغز افراد خجالتی دائم در حال فعالیت و کنترل اندام است به همین دلیل انرژی بیشتری مصرف می‌کنند و بدن‌شان واکنش نشان می‌دهد. یکی از این واکنش‌ها هم عرق کردن دست و پا وگرم شدن بیش از حد دست‌ها و صورت است که در بسیاری از اوقات با برافروختگی صورت یا قرمز شدن لپ‌ها همراه است.

خانم یا آقا؟ مساله این است؟

شاید برایتان عجیب باشد، اما خانم‌ها و آقایان خجالتی زبان بدن متفاوتی دارند. آقایان کمرو معمولا موقع ایستادن سعی می‌کنند کیف یا دست‌هایشان راجلوی بدن نگهدارند، سر را پایین می‌اندازند و با وسایل‌شان مثلا سوویچ بازی می‌کنند. در مقابل خانم‌ها از نگاه کردن به اطراف خودداری می‌کنند، با وجود سعی بر حفظ ظاهر، چهره پراسترسی دارند، با انگشتان دست‌شان بازی می‌کنند و گاهی هم بی‌دلیل داخل کیف‌شان دنبال وسیله نامشخصی می‌گردند تا خودشان را مشغول نشان دهند. اگر هم خجالت افراد بیش از حد باشد همه این علایم تشدید خواهد شد و فرد کمرو سعی می‌کند همیشه از جمع فاصله بگیرد و هنگام صحبت کردن به حدی اضطراب دارد که عرق می‌کند و لرزش دست‌ها و پاهایش کاملا محسوس است.

حالا چاره چیه؟

به گفته دکتر اسدی، خجالتی بودن می‌تواند ذاتی، محیطی یا تلفیقی از هر دو باشد، اما خوشبختانه قابل درمان است. در قدم اول باید تصمیم بگیرید که برای خداحافظی با کمرویی تلاش کنید. قدم بعدی عضویت در گروه‌های داوطلبانه و حمایتی است چون در این گروه‌ها جو قضاوت کردن وجود ندارد و شما بعد از مدتی به راحتی وارد یک فضای تعامل و گفت‌وگوی دوستانه فارغ از فشار و تنش خواهید شد. به توصیه اسدی در راستای این اقدام باید خودتان را کم‌کم برای شرکت در یک مهمانی کوچک و به مرور زمان حضور در جمع‌های بزرگ‌تر آماده کنید. پس روزنامه بخوانید، به اخبار گوش دهید، با تور سفر کنید (حتی مسافرت‌های یک روزه)، فیلم‌های روی پرده سینما و اکران شده خارجی را ببینید و تا حد امکان از دنیای مجازی فاصله بگیرید و به آدم‌های واقعی نزدیک شوید. به این ترتیب به واسطه بالا بردن اطلاعات‌تان توانایی بیشتری برای صحبت کردن پیدا خواهید کرد. البته به گفته دکتر اسدی این پیشرفت پلکانی است و ماه‌ها طول می‌کشد، اما با تمرین از یک آدم خجالتی به فردی با اعتماد به نفس و اجتماعی تبدیل می‌شوید.

پرده آخر

زمان مشاوره به پایان رسیده و باید مطب را ترک کنم. اولین تمرین این است؛ هنگام خروج از اتاق دکتر باید سرم را بالا بگیرم، با صدای رسا از منشی تشکر و وقت مشاوره‌ام را برای ماه بعد هماهنگ کنم. در واقع باید به توصیه دکتر در طول 30روز باقیمانده دست‌کم با یک تور، گروهی به سفرِ هرچند کوتاهی بروم. در وسیله نقلیه عمومی، مثلا تاکسی، در بحثی که بین راننده و مسافران در گرفته، شرکت کنم و عضو حداقل یک انجمن حمایتی شوم؛ البته برای من که عاشق حیوانات هستم عضویت در یک گروه کمک به حیوانات بی‌سرپرست بهترین گزینه است.

ارسال نظر شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
2788

پربازدیدترین ها