نینی سایت: اگر از هر پدر و مادری این سؤال را بپرسید تقریبا غیرممکن است با پاسخی به جز «بله» روبرو شوید: «آیا دوست دارید کودک شما در آینده یک شخصیت تعیین کننده و پیشرو باشد؟»
بر اساس سرنوشتی که برای هر کودکی رقم میخورد، در آینده مشاغل گوناگونی خواهد داشت، از کارمند ساده اداره پست گرفته تا یک دندانپزشک و حتی شاید فضانورد. بدون شک نوع حرفهای که کودک در آینده خواهد داشت چندان اهمیتی ندارد بلکه نکته اساسی میزان رضایتمندی و احساس آسایش و آرامشی است که به واسطه آن شغل خاص به دست خواهد آورد. در واقع والدین دوست دارند که فرزندانشان در آینده تأثیرگذار باشند و دیگران را به شور و حرکت درآورند. آنها دوست دارند کودکانی را تربیت کنند که در آینده دیگران را به وجد آورده و مهره تعیین کنندهای در تصمیمهای کوچک و بزرگ زندگی خود و حتی اطرافیان باشند.
از دیدگاه روانشناسی کودک، مسیر تبدیل شدن کودک به یک شخصیت تعیین کننده و پیشرو از بستر خانواده و دستان والدین عبور میکند. درحقیقت این به شما بستگی دارد که میخواهید فرزندتان با مجهز شدن به یک سری امکانات شناختی، مسیر تبدیل شدن به یک مهره مهم و قابل احترام را با کمترین خطر و آسیب طی کند و یا این فرآیند را به قیمت قربانی شدن در اشتباهات مکرر و آزمون و خطاهای مختلف و گاها بیدلیل تجربه کرده و در نهایت به نقطهای نامشخص برسد؟ در اینجا مفهومی به نام «مسؤولیت» والدین خودنمایی میکند. در پشت این مفهوم زیبا، مجموعهای از اقدامات و توصیهها نهفته که کوتاهی در هر یک از آنها روند مورد نظر را کند میکند.
توجه به هوش عاطفی کودک
هوش عاطفی یا همان EQ مفهومی است که در هر انسانی از جمله کودک چندان قابل لمس و درک نیست اما به طرز عجیبی بر رفتار و نحوه کنترل آن و همچنین ارتباط برقرار کردن با ساختارهای اجتماعی و از همه مهمتر تصمیمگیریها تأثیر میگذارد. این تأثیرگذاری به ویژه در تصمیم گیریهایی که به کسب نتایج مثبت منتهی میشود به خوبی قابل لمس است. به خاطر داشته باشید که کودکان هوش عاطفی را از والدینشان میآموزند. این یادگیری بسیار ساده و ناپیداست و اثر آن در زندگی کودک دسته کمی از تأثیر ماندگار حکاکی بر سنگ ندارد. همزمان که کودک رفتار والدین را طول روز مشاهده میکند، انبوهی از نکات را مانند اسفنج از آنها جذب میکند.
حواستان باشد که کودک به طرز شگفتانگیزی خود را با نوع واکنش عاطفی که به محرکهای محیطی نشان میدهید هماهنگ میسازد. این کار نوعی «تیونینگ» است با این تفاوت که این بار نه خبری از خودرو و نه علاقه راننده است بلکه اینجا صحبت از واکنشهای عاطفی و کودکی است که در آینده میتواند به یک شخصیت مهم تبدیل شود یا حتی نشود! از هوش عاطفی به عنوان یکی از بزرگترین فاکتورهای پیش برنده کودک در فرآیند تبدیل شد به یک شخصیت مهم در آینده یاد میکنند. به تازگی تحقیقی درباره اثرگذاری هوش عاطفی بر روی بیش از یک میلیون انسان صورت گرفته و مشخص شده که عامل عملکرد مثبت 58 درصد افراد موفق و پیشرو در صنایع مختلف بوده است. همچنین مشخص شده که 90 درصد چهرههای برجسته جهان در صنایع و عرصههای مختلف از هوش عاطفی بالایی بهره میبرند.
از هم اکنون نگران موفقیتهای آینده کودک نباشید
معمولا بسیاری از والدین این استراتژی فکری را دارند که اگر نسبت به آینده کودکشان و موفقیتهایی که دوست دارند او در آینده به دست آورد وسواس داشته باشند و با نگرانی این فرآیند را دنبال کنند، حتما به هدفشان خواهند رسید. اما واقعیت چیز دیگری است. آنها نمیدانند که با این طرز نگاه یعنی با متمرکز شدن بر روی موفقیتهایی که هنوز در حد ایده و رؤیا هستند مشکلاتی را برای کودک ایجاد میکنند. کودکانی که چنین والدینی را در اطراف خود میبینند مانند ماشینی عمل میکنند که آموخته است تنها باید به بهترین عملکرد فکر کند و جایی برای خطا وجود ندارد. چنین کودکی کسب بهترین نمرات را سرلوحه تمام برنامههایش قرار میدهد تا آنجاکه در صورت کسب نتایج عالی، علت و ماهیت آنها را به خوبی درک نمیکند.
کودک را بیش از حد تشویق نکنید
قطعا باید گفت که کودک برای درک هرچه بهتر حس «خودباوری»، به تشویق و تمجید اطرافیان از جمله والدین نیاز دارد. اما تجربه و مطالعات محققان نشان داده زمانی که میزان تشویق و تمجیدها از حدی متعادل فراتر رود دیگر اثری در بهبود خودباوری کودک نخواهد داشت. تنها به این فکر کنید که قرار است با تقویت حس خودباوری و افزایش اعتماد به نفس کودک، او را برای تبدیل شدن به شخصیتی مهم و تأثیرگذار در آینده آماده کنید اما وقتی برای هر کار کوچکی نظیر شوت کردن توپ یا باز کردن پاکت کاغذی انبوهی از تشویق و تمجیدها را روانه او می کنید باید انتظار داشته باشید که کودک دچار نوعی گیجی شود. در صورت تکرار این نوع رفتارها، کودک دچار نوعی اعتماد به نفس کاذب میشود. توصیه میشود به کودک نشان دهید که از رفتارهای خوب و مثبتش احساس غرور میکنید اما قرار نیست او را مانند یک سوپر استار تجسم کنید.
به کودک اجازه خطر کردن و تجربه شکست بدهید
موفقیت در کار و زندگی با خطر کردن همراه است. وقتی والدین مراقبت بیش از حد اندازه از کودک خود دارند در واقع به او اجازه نمیدهند که خطر کردن را تجربه کرده و عواقب شکستهای احتمالی را درک کند. این یک فرمول ساده در تربیت کودک است: زمانی که اجازه شکست خوردن ندارید، نمی توانید خطر کردن را هم درک کنید! یک شخصیت مهم و تأثیرگذار تا زمانی که طعم تلخ ناکامی را درک نکرده است، درک روشنی از از مفهوم خطر کردن نخواهد داشت. یادتان باشد جاده رسیدن به موفقیت با شکست هموار میشود. پس اگر از روی علاقه درونی به فرزندتان تلاش میکنید که او را از هر شکست و خطری مصون نگاه دارید درحقیقت بزرگترین موانع را با دستان خود برایش آماده میکنید.
نظرات شما
جدیدترین پرامتیازترین