2783
صیانت از کودکان در برابر آسیب‌های اجتماعی

صیانت از کودکان در برابر آسیب‌های اجتماعی

1394/05/25 بازدید243

قرار گرفتن در معرض آسیب‌هایی چون ضرب‌و‌جرح و خشونت‌های جسمی و نیز سوءاستفاده‌های مختلف‌ برای کودکان معنا و نتایجی بسیار متفاوت از یک بزرگسال را در بردارد و اثرات ماندگار و مخرب‌تری را بر ذهن و روان کودک برجای می‌گذارد. به واسطه همین مسأله و نیز با توجه به گسترش فزاینده آسیب‌های اجتماعی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم کودکان جامعه ما را در معرض تهدید قرار داده، راهکارهای مواجهه با این تهدیدات و خطرات از اهمیت بسیاری برخوردار شده است.

 

افزایش اشکال مختلف پدیده‌های آسیب‌زا

جامعه‌شناسان تعاریف مختلفی از آسیب‌های اجتماعی ارائه کرده‌اند. در یک تعریف کلی، آسیب‌های اجتماعی آن دسته از پدیده‌های موجود در جامعه هستند که هنجارها، قواعد عرفی جهت‌دهنده به رفتارها و معیارهای قانونی عمل اجتماعی را نقض کرده و از این طریق وجدان جمعی، آرامش جامعه و منافع فردی و گروهی دیگران را در معرض خطر قرار می‌دهند. بنابراین تعریف آسیب‌های اجتماعی طیف وسیعی از اعمال منافی عرف و اخلاق اجتماعی مانند دروغ‌گویی تا رفتارهای غیرقانونی مانند اعتیاد و خشونت و قتل را در بر می‌گیرند. طبیعتا در این میان رفتارهای غیراخلاقی و خلاف قواعد اجتماعی دامنه وسیع‌تری از اعمال خلاف قانون مصوب را در بر می‌گیرند.

مروری بر آمارهای منتشر شده از سوی نهادها و مقامات مسئول مانند قوه قضائیه و نیروی انتظامی و نیز پژوهشگران درگیر با موضوع آسیب‌های اجتماعی نشان می‌دهد طی سال‌های گذشته، شدت و گستره شیوه اشکال مختلف پدیده‌های آسیب‌زا در جامعه ما افزایش یافته است. در این میان به لحاظ گستره و حجم آسیب‌های اجتماعی، اعتیاد به مواد مخدر، ضرب‌و‌جرح، طلاق و نهایتا جرائم مالی بیشترین آمار را در میان آسیب‌های اجتماعی به خود اختصاص داده‌اند.

 

کودکان، قربانی آسیب‌های اجتماعی

در این میان کودکان به عنوان یکی از آسیب‌پذیرترین اقشار اجتماعی، گروهی هستند که در معرض آسیب‌های جدی چون پرخاشگری، آزار و اذیت، ضرب‌و‌جرح و سوء‌استفاده‌های مختلف مانند مجبور کردن کودکان به کارهای طاقت‌فرسا، بهره‌برداری جنسی و مواردی از این دست قرار دارند. گرچه آمار دقیق از حجم آسیب‌های اجتماعی که کودکان موضوع آن باشند وجود ندارد اما گزارش‌ها و شواهد منتشرشده نشان می‌دهد که شاهد افزایش کلی آسیب‌هایی چون اعتیاد، کار کودکان، ضرب‌و‌جرح و سوء‌استفاده جنسی در کشور بوده‌ایم.

نکته مهم و قابل توجه در مورد آسیب‌های اجتماعی کودکان این است که کودکان علاوه بر افراد بیگانه و غریبه، می‌توانند از سوی نزدیکان خود مورد بهره‌برداری‌های مختلفی قرار بگیرند. این در حالیست که کودکان در مرحله رشد و تکامل شخصیتی قرار داشته و قرار گرفتن در معرض سوء‌استفاده‌های مختلف از سوی نزدیکان و یا دیگر افراد جامعه و نیز قرار گرفتن در محیط‌های خانوادگی درگیر اعتیاد، طلاق و آسیب‌های اجتماعی، اثر بسیار ماندگاری بر ذهن و روان آنها برجای می‌گذارد و به احتمال زیاد آنها را در آینده به سوی اعمال مجرمانه و رفتارهای هنجارستیز سوق می‌دهد.

ترک تحصیل، افسردگی، فرار از خانه، خودآزاری، اعتیاد، دوستی‌های نامناسب خیابانی و حتی خودکشی مشکلاتی است که به گفته روانپزشکان کودکان آزار دیده در نوجوانی و بزرگسالی با آن مواجه خواهند بود. «زهره افشار»، روان‌شناس و مدرس کارگاه‌های آسیب‌های اجتماعی در سازمان بهزیستی استان همدان می‌گوید: «اگر افراد در بزرگسالی رفتارهایی دارند که مناسب نیست ریشه‌های آن را باید در کودکی‌های ناایمن شکل گرفته جست‌و‌جو کرد. تسلیم‌شدن در برابر آسیب‌های اجتماعی نشان‌دهنده این است که کودک نتوانسته خود را به مهارت‌هایی مانند اعتماد به نفس مجهز کند و یا در به‌کارگیری این مهارت در زندگی دچار مشکل شده است.»

 

آموزش؛ اصلی‌ترین راه‌حل

مسأله پیشگیری همواره به عنوان موثرترین، کم‌هزینه‌ترین و پایدارترین راه برخورد با آسیب‌های اجتماعی مطرح شده است. از همین روست که امروزه کشورها بخش مهمی از بودجه‌های اجتماعی خود را صرف آموزش و ارتقای آگاهی و مهارت‌های اجتماعی به خانواده‌ها و شهروندان و به ویژه گروه‌های آسیب‌پذیری چون زنان و کودکان می‌کنند. آموزش‌های پیشگیری معمولا با هدف افزایش آشنایی گروه‌های آسیب‌پذیری چون کودکان با چیستی آسیب‌ها، موقعیت‌های آسیب‌زا، اشخاص خطرناک و نیز نحوه اقدام در موقعیت خطرناک است. انتظار می‌رود با کسب چنین مهارت‌هایی، کودکان بیاموزند تا خود را از موقعیت‌ها و افراد خطرناک دور نگه دارند و در هنگام خطر اقدامات لازم برای جلوگیری از خطر را به انجام برسانند. طبیعی‌ترین نهاد برای انتقال چنین آگاهی‌هایی خانواده است. این اهمیت ناشی از آن است که نهاد خانواده و عملکرد آن اساس و پایه هویت شخصی فرد را شکل می‌دهد.

افشار در این‌باره می‌گوید: «فرض بر این است که سال اول زندگی سن شکل‌گیری و یا بالعکس سن نابودی اعتماد به نفس در کودکان است. بنابراین از همان سال اول زندگی باید کودک را برای داشتن یک زندگی بهتر به شکل صحیح تربیت کرد و او را به مهارت‌هایی مانند اعتماد به نفس مجهز کرد.» وی در ادامه می‌افزاید: «وقتی این ساختار درست شکل گرفته باشد کودک در بزرگسالی دست به انتخاب‌های درست خواهد زد چراکه بارها در کنار والدین یا یک مراقب امن دست به کاوش‌گری فعال زده و اگر اشتباهی از او سرزده تنبیه نشده بنابراین در بزرگسالی قادر به تصمیم‌گیری صحیح است.»

 

نقش نهادهای آموزشی و رسانه‌ها

در سایر موارد موردنظر در مهارت‌های برخورد با آسیب‌ها نیز خانواده در انتقال آگاهی و مهارت و نیز حمایت از کودک نقش مهمی را ایفا می‌کند. در کنار این نهاد، نهادهای آموزشی مانند مهدکودک‌ها و مدارس و نهایتا رسانه‌های عمومی چون رادیو و تلویزیون و رسانه‌های مکتوب و مجازی و در ادامه نهادهای مدنی فعال در چنین حوزه‌هایی از مهم‌ترین متولیان امر آموزش‌های پیشگیری به کودکان و خانواده‌ها هستند. فعالیت این نهادها می‌تواند به عنوان مکمل و تقویت‌کننده فرآیند آموزش‌های مهارت‌های پیشگیری و ایمن‌سازی کودکان تلقی شود. نقش نهادهای خارج از خانواده از یک سو در ارتقای آگاهی خانواده‌ها و از سوی دیگر حمایت از کودکان در مقابل آسیب‌ها و تهدیداتی است که در محیط‌های خانوادگی خطرناک بر آنها تحمیل می‌شود.

ارسال نظر شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
2788

پربازدیدترین ها