سقطجنین یا بهصورت خود بهخود رخ میدهد که به آن معمولا سقطجنین غیرعمدی (ناخواسته) گفته میشود، یا میتواند عامدانه باشد. اصطلاح سقطجنین اغلب به سقطجنین خودخواسته اطلاق میشود. در کشورهای توسعهیافته، مدت مدیدی است که سقطجنین خودخواسته و قانونی به لحاظ پزشکی از امنترین فرآیندها محسوب میشود. با این حال سقطجنین ناسالم (که توسط فرد، بدون آموزش مناسب یا خارج از محیطهای پزشکی انجام میشود) سالانه حدود ۷۰هزار مرگ مادر و ۵میلیون معلول، در سطح جهان به جا میگذارد. سالانه حدود ۴۲میلیون سقطجنین انجام میشود که تخمینزده شده است ۲۰میلیون از آنها به شکلی ناسالم انجام شدهاست.
٤٠ درصد زنان حامله جهان از داشتن امکانات درمانی و حق انتخاب برای سقطجنین محروم هستند. سقطجنین عمدی (خواسته) دارای سابقه تاریخی طولانی است و توسط روشهای مختلفی چون سقطکنندههای گیاهی، استفاده از ابزار تیز، آسیب جسمانی و دیگر روشهای سنتی انجام میشده است. علمپزشکی معاصر با بهرهگیری از داروها و روشهای جراحی، سقطجنین را راحت کردهاست. قانونیبودن، همهگیر بودن، وضع فرهنگی و وضع مذهبی در نوع نگاه به سقطجنین، تفاوت قابلملاحظهای ایجاد میکند. در بسیاری از نقاط جهان، بحثهای جنجالی بر سر قانونی و اخلاقیبودن، سقطجنین وجود دارد. از آنجایی که دسترسی به آموزش و خدمات تنظیم خانواده برای پیشگیری از بارداری در سراسر جهان، درحال افزایش است، سقطجنین بهطور گستردهای درحالکاهش است.
میزان سقطجنین
تعداد سقطجنین انجام شده در سراسر جهان بین سالهای ۱۹۹۵ و ۲۰۰۳ از ۴۵ به ۴۱میلیون نفر کاهش یافتهاست که به معنی کاهش در میزان سقطجنین از ۳۵ به ۲۹ در هر ۱۰۰۰ زن است. بیشترین کاهش در کشورهای توسعهیافته با کاهشی از ۳۹ به ۲۶ در هر ۱۰۰۰ زن در مقایسه با کشورهای درحالتوسعه که کاهشی از ۳۴ به ۲۹ در هر ۱۰۰۰ زن رخ دادهاست. از مجموع حدود ۴۲میلیون سقطجنین، ۲۲میلیون ایمن رخ داده و ۲۰میلیون مخفیانه و غیربهداشتی است. بهطور میانگین، فراوانی سقطجنین در کشورهای درحالتوسعه (که در آن سقطجنین بهطورکلی محدود است) به فراوانی در کشورهای توسعهیافته (که در آن سقطجنین بهطورکلی بسیار کمتر محدود است) شباهت دارد. اندازهگیری میزان سقطجنین در مکانهایی که سقطجنین در آنها غیرقانونی هستند، بسیار دشوار است، به عقیده موسسه گاتماچر و صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، میزان سقطجنین در کشورهای درحالتوسعه تا حد زیادی به علت عدمدسترسی به روشهای ضدبارداری مدرن است؛ با فرض هیچتغییری در قوانین سقطجنین، با دسترسی به روشهای ضدبارداری سالانه حدود ۲۵میلیون سقطجنین کمتر رخ میدهد، تقریبا ۱۵میلیون کمتر سقطجنین ناامن. بروز سقطجنین عمدی بهصورت منطقهای متفاوت است. برخی کشورها، از جمله بلژیک (٢/١١ از ۱۰۰ حاملگی شناختهشده) و هلند (٦/١٠ در ۱۰۰)، نسبت پایینی از سقطجنین عمدی داشتهاند. برخی دیگر مانند روسیه (٦/٦٢ از ۱۰۰) رومانی (۶۳ از ۱۰۰) و ویتنام (٧/٤٣ از ۱۰۰) نسبتی بالا داشتهاند (دادههای ٣ کشور اخیر کاملا مجهول است). نسبت جهانی تخمینزده شده ۲۶درصد بود، میزان جهانی ۳۵ در هر ۱۰۰۰ زن.
بهتازگی یک پژوهش نشان داده است که میزان انجام سقطجنین در کشورهای مختلف، صرفنظر از اینکه در آنها سقطجنین امری قانونی است یا نه، یکسان است. تفاوت عمده بین کشورهایی که سقط در آنها قانونی است و کشورهایی که سقط در آنها بهشدت ممنوع است در این است که در کشورهای دسته اول، سقطجنین در شرایطی از نظر پزشکی ایمن و بیخطر صورت میگیرد درحالیکه در کشورهای دسته دوم که سقط امری غیرقانونی است معمولا این عمل در شرایطی از نظر پزشکی ناایمن صورت میگیرد. این در حالی است که سالانه دهها هزار زن، به دلیل دشواریها و مشکلات ناشی از سقطهای انجامشده به روش ناایمن و غیربهداشتی جان خود را از دست میدهند.
میزان انجام سقطجنین با میزان دسترسی به روشهای کنترل بارداری کارآمد «همبستگی» دارد، به شکلی که هرچه در کشوری ابزارهای کنترل بارداری کمتر در دسترس باشد، میزان انجام سقطجنین بالاتر است. همانطور که در یک مقاله عنوان شده است، «سریعترین راه برای کاهش میزان سقطجنین، فراهمکردن ابزارهای پیشگیری از بارداری قابلاعتماد است.»
عوامل شخصی و اجتماعی
مطالعهای که در سال ۱۹۹۸ در ۲۷ کشور درباره دلایل زنان برای خاتمه بارداری انجام شد، نشان داد شایعترین دلیل زنان برای سقطجنین، به تعویق انداختن بچهدار شدن به زمان مناسبتر یا تمرکز قوا و منابع روی کودکان موجود بود. شایعترین دلایل عوامل اجتماعی- اقتصادی بودند، مانند ناتوانی در پرداخت هزینه کودک ازجمله هزینههای مستقیم برای تربیت فرزند یا از دستدادن درآمد هنگام مراقبت از فرزند، عدمحمایت از سوی پدر، عدم توانایی مالی برای داشتن کودکان اضافی، تمایل به ارایه تحصیل برای کودکان موجود، اختلال در تحصیل، مشکلات رابطه با شوهر و ذکر اینکه او بیش از حد جوان و بیکار است. مطالعهای درسال ۲۰۰۴ که در آن زنان آمریکایی در کلینیکی پرسشنامهای را پاسخ دادند، نتایج مشابهی داشت. بررسی سال ۱۹۹۸ خطر برای سلامت مادران را دلیل اصلی با نسبت ۵-۱۰درصد در ٧کشور و ۲۰-۳۸ درصد در ٣ کشور (کنیا، بنگلادش و هند) عنوان کرد.
در گزارش ۱۹۹۷ ایالاتمتحده، سلامت مادران «مهمتریندلیل» ٣درصد از زنان و نگرانی از سلامت جنین دلیل ٣درصد دیگر عنوان شد. مطالعهای در سال ۲۰۰۲ در آمریکا به این نتیجه رسید که ٥٤درصد از زنانی که سقطجنین داشتند، هنگام باردار شدن از یکی از روشهای ضدبارداری استفاده میکردند درحالیکه ٤٦درصد از این روشها استفاده نمیکردند. ٤٩درصد از افراد از کاندوم، استفاده ناپایدار و ٧٦درصد از آنها قرص ضدحاملگی خوراکی ترکیبی مصرف کرده بودند؛ موسسه گاتماچر تخمین زدهاست که «اکثر سقطجنینها را در ایالاتمتحده زنان اقلیتها انجام میدهند» چون زنان اقلیت «میزان بسیار بالاتری از بارداری ناخواسته دارند.» برخی سقطجنینها در نتیجه فشارهای اجتماعی است. ازجمله ندادن حق به افراد معلول برای داشتن فرزند، اولویت برای کودکانی از جنس خاص، تقبیح مادران مجرد، حمایت اقتصادی ناکافی از خانوادهها، عدم دسترسی یا نفی روشهای پیشگیری از بارداری یا تلاش درجهت کنترل جمعیت (مانند سیاست تکفرزندی در چین). گاهی اوقات این عوامل میتواند به سقطجنین اجباری یا سقطجنین جنس انتخابی منجر شود.
رابطه سقط جنین و بزهکاری
به دنبال قانونیشدن سقطجنین در ایالات متحده در اوایل دهه ۱۹۷۰، میزان بزهکاری در این کشور بهطور ناگهانی و جدی کاهش یافت. این کاهش در حولوحوش سال ۱۹۹۰ ظاهر شد، یعنی ۱۷سال پس از قانونیشدن سقطجنین در این کشور. البته اینکه کودکان ناخواسته، غالبا تبدیل به بزرگسالانی ناتوان و درنتیجه غالبا مشکلدار و مشکلساز میشوند، از مدتها قبل شناختهشده بود. با اینکه وجود «همبستگی» بین دو «متغیر»، لزوما نشاندهنده «رابطهعلی» بین آندو نیست اما برخی دانشمندان علوماجتماعی، با تحلیل آماری حجم بالایی از دادهها به این نتیجه رسیدهاند که در دسترس بودن امکان سقطجنین، فاکتور مهمی در کاهش میزان بزهکاری بوده است.
منبع: روزنامه شهروند